تاریخ : 1396,دوشنبه 17 مهر13:11
کد خبر : 247405 - سرویس خبری : یادداشت

محمدمهدی نوریه

هیس! دانشجوی پزشکی فریاد نکشد

به نظر دوران سلفی گرفتن و رفتارهای دوربینی مسئولان با اتفاقات تلخ 96 باید هر چه زود‌تر تمام شود و راه چاره‌ای بیندیشند برای الم‌هایی که بر دوش دانشجویان پزشکی از سال اولی تا چیف رزیدنت‌های رشته‌های تخصصی سنگینی می‌کند.

خبرنامه دانشجویان ایران: محمدمهدی نوریه// استاژر دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد به دلیل گازگرفتگی و مسمومیت با گاز مونوکسید کربن فوت کرد. خبر تلخی که علاوه‌بر خانواده آن دانشجوی دختر شاید قلب هر دانشجو، پزشک، رزیدنت و استاد علوم پزشکی دغدغه‌مند را هم به درد آورد. یاد چند سال پیشش افتادم که به دنبال وضعیت نابسامان خوابگاه یکی از دانشگاه‌های علوم پزشکی پیگیر کارها شدم.

خوابگاهی نبودم، اما باید برای دوستانم کاری می‌کردم تا وضعیت اسفبار این هفت تا هشت سال زیست دور از خانه و خانواده‌شان قابل تحمل‌تر می‌شد. بماند برای روز حساب که بعضی مسئولان با ما چه کردند؛ اما حقیقتی وجود دارد به نام مصائب پزشکی. این مصائب تحصیل پزشکی و طبیب شدن ورای درس‌های سنگینی است که به اعتراف اهل فن و استادان بعضا هم قابل ویرایش و حذف است. این سختی‌ها که دانشجوی پزشکی را به سبک کوزت در بینوایان بار می‌آورد به وضعیت اجتماعی و زیست طبیعی یک انسان باز می‌گردد.

این خانم دکتر متوفی قربانی ساده‌انگاری کدام مسئول شد؟ مسئول تاسیسات خوابگاه مسئول امور دانشجویی یا رئیس دانشگاه؟ دانشجوی پزشکی که بالغ بر 70 درصد مسیر طبیب شدن را با رسیدن به مقطع کارآموزی گذرانده الان در دود بی‌توجهی خفه می‌شود و جان عزیزش را از دست می‌دهد.

فارغ از اینکه او در آینده چه خدماتی به چه تعداد از مردم همین سرزمین می‌توانست ارائه کند، واقعیت نادیده گرفتن معیشت و زندگی دانشجویان و پزشکان تازه فارغ‌التحصیل و رزیدنت‌ها از سوی مسئولان غم فقدان این دانشجو را عمیق‌تر می‌کند. چندی پیش در جلسه ستادی مسئولان وزارت بهداشت خانم دکتری فریاد می‌زد و تظلم‌خواهی می‌کرد که به خاطر شرایط سخت دوران طرح ظالمانه و اجباری‌اش فرزندی که آبستن بوده، سقط شده است. حدود چند ماه قبل یک پزشک سیستم بهداشتی و طرحی در مسیر دچار حادثه می‌شود و ماه‌ها روی تخت بیمارستان در شرایطی سخت ایام می‌گذراند.

به برخورد زشتی که با رزیدنت‌های پاتولوژی چندین دانشگاه علوم پزشکی در تیر 96 شد و حکم تعلیق یک‌ساله آنها، خستگی فوق‌العاده رزیدنت‌ها و کارورزهای بیمارستان‌های شلوغ درمانی و غیرآموزشی و ایضا اتفاقاتی ناگوار مانند ایست قلبی را که برای این طالبان طب در اتاق عمل‌ها و حین کشیک‌های سنگین 24 تا 36 ساعته اتفاق می‌افتد هم اضافه کنید. در واقع پزشکان و متخصصان آینده این کشور این روزها آنقدر تحت فشار هستند که نباید آینده خوبی برای وضعیت سلامت جسم و روان آنها متصور بود. متاسفانه مسئولان محترم وزارتخانه‌ای هم بر افزایش روند افسردگی میان دانشجویان پزشکی واقف هستند و به خوبی می‌دانند که این افسردگی نه از باب درس‌های سنگین بلکه از وضعیت اجتماعی است که فضای دانشگاه‌های علوم پزشکی اعم از خوابگاه و سلف و...  برای آنها ایجاد می‌کند.

وقتی یک کارمند ساده در سلف سرویس بیمارستان امام خمینی تهران جرات می‌کند دانشجوی پزشکی را به باد ناسزا و مشت و لگد بگیرد این دانشجو اگر در هوای آلوده آغشته به مونوکسید کربن جان ندهد زیر بار این تحقیر و فشار سیستماتیک جان می‌دهد. وقتی می‌گویم فشار سیستماتیک ادله محکمی برای آن دارم، گویی به دانشجوی پزشکی نگاه سربازی را دارند که باید در شرایط سخت دانشگاهی و بیمارستانی سال‌ها را بگذراند و از سوی جامعه هم تحت فشار باشد که «پزشکی می‌خوانی پس حتما دنبال خالی کردن جیب مردم هستی» و دم برنیاورد. متاسفانه داغ ماجرا آنجا عمیق‌تر می‌شود که مسئولان خانه‌ای به نام «نظام پزشکی» اعتراض به وضع موجود را نافی شخصیت حرفه‌ای پزشکان می‌دانند. در واقع محافظه‌کاری تزریقی به جامعه پزشکی باعث می‌شود در برابر غم‌هایی که هر روز بر طبیبان کنونی و آینده کشور تحمیل می‌شود، هیچ‌واکنش درخوری صورت نگیرد.

به نظر دوران سلفی گرفتن و رفتارهای دوربینی مسئولان با اتفاقات تلخ 96 باید هر چه زود‌تر تمام شود و راه چاره‌ای بیندیشند برای الم‌هایی که بر دوش دانشجویان پزشکی از سال اولی تا چیف رزیدنت‌های رشته‌های تخصصی سنگینی می‌کند.


کد خبرنگار : 28