تاریخ : 1396,سه شنبه 14 آذر19:18
کد خبر : 251891 - سرویس خبری : خبرهای ویژه

دریچه‌ای تاریخی بر روز دانشجو؛

فهم درست جنبش دانشجویی از مطالبات اجتماعی، زمینه ساز ۱۶ آذر ۳۲

جنبش دانشجویی در آن موقع بیش از اینکه بدنبال «تکرار» حرف های جریانات سیاسی و به خصوص دولت باشد، پیگیر اصلی ترین مطالبه اجتماعی آن زمان که «استقلال» بود، رفتند که رمز ماندگاری این روز را می تواند در این مسئله دید.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ محمدرضا حیاتی* دریادداشتی پیرامون شانزدهم آذرماه و فعل و انفعلات درونی و اجتماعی مردم و دانشجویان در روزهای پیش و پس از این رویداد و اتصال آن به کودتای 28 مردادماه 1332، ابعاد دقیقتری از این جریان را روشن کرده است که در ادامه می‌خوانید:

رویدادهای تاریخی یکی از معیارهایی است که توسط «کارشناسان» آن واقعه به نقد و بررسی کشیده می شود. 16 آذر نیز یکی از همین رویدادها است، رویدادی که پای نقد «جنبش دانشجویی» به میان می آید و از محافل علمی گرفته تا سیاسی و حتی اجتماعی عملکرد تشکل های دانشجویی به چالش کشیده می شود.

اما آنچه که طی سال های اخیر نقدها را حول خود متمرکز کرده است، «انفعال» تشکل ها پیرامون مسائل اجتماعی و به نوعی «کف» جامعه است، مسئله ای که امسال، محور بسیاری از برنامه های رسانه ای و دانشگاهی شد. عده ای وضعیت تشکل های دانشجویی را به «بنگاه‌های کاریابی» تشبیه کردند و عده ای دیگر تشکل ها را یک عضو جدا شده از بطن مردم دانستند. اما براستی واقعه 16 آذر سال 1332 ماهیت «مردمی» داشته است که طیف های مختلف سیاسی و دانشگاهی آن را در کنار ماجرای تسخیر لانه جاسوسی به عنوان «قله» فعالیت دانشجویی قرار می دهند؟

 برای پاسخ به این سوال نیاز است کمی به روزهای ماقبل اتفاقات 16 آذر آن سال برویم؛ کودتا 28 مرداد 32 «پیروز» می‌شود و حاکمیت، «دولت مردمی» را زمین میزند. دانشجویان چند روز بعد از کودتا و در اوایل شهریور ماه اقدام به تظاهرات می کنند و از 16 مهرماه دست به اعتراضات گسترده و جریان سازی با توجه به اصالت «آوانگاردی» خود برای پیگیری یک مسئله ملی که «مردم» معلول آن است، می کنند که 16 آذرماه آن اتفاقات به وجود می آید. در واقع جنبش دانشجویی در آن سال‌ به فهم درستی از منافع ملی دست پیدا می‌کند به این معنی که در آن دوران منافع ملی در این تعریف می شد که بتوانیم از صنعت نفت به دست خودمان بهره‌برداری کنیم تا بتوانیم ملی شدن صنعت نفت را برعهده بگیریم.

این مسئله از زاویه دیگر نیز قابل تحلیل است، و آن هم «فهم» غلط دولت از مطالبات اجتماعی می‌باشد، دولت وقت از اواسط ماه مهر تا 16 آذرماه آن سال بر اساس همان فهم نادرست مطالبه مردم که همان «استقلال خواهی» بود نادیده می گیرد و با سرکوب دانشجویان در دانشگاه به این می اندیشید که می تواند فضای موجود را کنترل کند، تحلیلی که روزبروز باعث تحریک دانشجویان برای پیگیری مطالبات «مردمی» می شد.

در واقع جنبش دانشجویی در آن موقع بیش از اینکه بدنبال «تکرار» حرف های جریانات سیاسی و به خصوص دولت باشد، پیگیر اصلی ترین مطالبه اجتماعی آن زمان که «استقلال» بود، رفتند که رمز ماندگاری این روز را می تواند در این مسئله دید.

نکته قابل تامل در این ماندگاری ها، وقایع مشابه دیگری است که رنگ و بوی مطالبات «مردمی» می‌دهد، وقایعی که پس از انقلاب در قالب «تقویت انقلاب اسلامی و کارآمدسازی گفتمان اسلام‌گرایی» از سوی جنبش دانشجویی به صورت درست و بجا صورت می‌گیرد. تسخیر لانه جاسوسی و مطالبه ضدآمریکایی مردم، حضور در جهادسازندگی پس از جنگ برای کمک به مردم آسیب دیده از جمله مصادیق است. جالب آنکه در دهه 70 و با جهت گیری جریان دانشجویی به سمت جریانات سیاسی که با دور شدن از مطالبات مردمی همراه می شود، آن حاشیه ها برای جنبش دانشجویی شکل می گیرد.

حال نگاهی دقیق به «قله»های فعالیت های دانشجویی نشان می‌دهد که وقتی یک فعالیتی ماندگار شد که دغدغه مردم در آن دیده شده باشد؛ این مسئله نه تنها تضادی با ترویج مبانی فکری و عقیدتی ندارد بلکه قطعا می تواند قابل فهم تر برای مردمی باشد که در شهرها و روستاهای دور افتاده زندگی می کنند. امروزه اکثر انرژی و ظرفیت فعالیت های دانشجویی صرف موضع گیری در فرآیندهای گروه های سیاسی تعریف می شود، و به خاطر همین مسئله است که به طور مثال در آستانه انتخابات، مسائلی که ظاهر امر اجتماعی در آن دخیل دارد توسط تشکل ها مطرح و پیگیری می شود اما بلافاصله بعد از انتخابات و پایان رقابت های جریانات سیاسی فروکش می کند. تعطیلی برخی از کارخانه ها و مسئله معیشت کارگران، حقوق های نجومی و... از مصادیق این موضوع است.

* مدیرمسئول خبرنامه دانشجویان ایران


کد خبرنگار : 17