تاریخ : 1396,یکشنبه 03 دي18:50
کد خبر : 253573 - سرویس خبری : باشگاه نویسندگان

امیر علی‌اوسط؛

هدف مشترک آن سکوت و این فریاد

حال می‌خواهیم به دو جریان که در دولت‌های هفتم تا دهم سکان قوه مجریه را با همین ارکان و ساختار و سازوکار و از دل همین قوای حاکمه برای تصدی ریاست جهوری بعنوان منتخب مردم بیرون آمده‌اند و اکنون بعنوان اپوزیسیون خود را رنگ آمیزی می‌نمایند بپردازیم.

خبرنامه دانشجویان ایران: امیر علی‌اوسط*// روزهای پیش رو منتهی می شود به 9 دی، روز بصیرت و آگاهی ملت، روزی که ما شاهد حرکت دقیق و بهنگام ملت در مواجهه با فتنه بوده ایم. مشاهده کردیم ملت شریف به بهترین حالت وظیفه خود را در قبال فتنه انجام داده اند. حال این مسئولین و خواص هستند که باید منافع نظام اسلامی و کشور را در نظر گرفته و مواضع خود را تبیین و اعلام نمایند.

بعد از آن که رئیس جمهور به دور از فضای حاکم بر گفتمان دانشجویی در محیطی آرام و از پیش تعیین شده در دانشگاه سیستان به مناسبت فرا رسیدن روز دانشجو به سخنرانی پرداخت. که اعتراض جنبش دانشجویی و تشکل های اسلامی فعال در دانشگاه ها را به همراه داشت. برای اولین بار در طول دوران پس از انقلاب جلسه ای با حضور حدود 60 نفر از اعضای اتحادیه های دانشجویی با رئیس قوه قضائیه در سالن کنفرانس دفتر ریاست قوه برگزار گردید که یکی از نادرترین حوادث دانشجویی تاریخ انقلاب به منصه ظهور پیوست.

جلسه ای حدود 8 ساعت که از ساعت 9 صبح آغاز و تا حدود ساعت 17 بعد از ظهر به طول انجامید. مسائل بسیاری مطرح و پاسخ های بسیاری را ارائه گردیده که به اذعان اعضای حاضر در جلسه نسبت به برخی اقناع و برخی دیگر برای آنها پاسخی از سکوت را به همراه داشته است. در این جلسه حدود 8 ساعته آنچه که در رسانه ها منعکس گردید، حدود 3 ساعت درخصوص مطالب و اظهارات رئیس دولت نهم و دهم سخن به میان آمد و بحث مفصلی توسط رئیس دستگاه قضا صورت گرفت. دقیقاً در روزهایی که برخی در دانشگاه ها با توجه به فضای امن سیاسی حاکم بر مراکز علمی و جامعه ایران به مباحثی چون لزوم رسیدن به اسلام بدون روحانیت، و اهمیت اصلاحات انقلابی، لزوم جهانی شدن و سرمایه داری، عدم کارکرد دین برای جامعه و لرزوم رسیدن به حکومت سکولار و در برخی سخنرانی ها به برتری غرب و اروپا به کشورهای اسلامی پرداخته اند که این خود حکایت از انجام اصلاحات و ایجاد آزادی بیان توسط نظام اسلامی دارد که البته در این روزها راجع به این مباحث بسیار بحث شده است.

حال می خواهیم به دو جریان که در دولت های هفتم تا دهم سکان قوه مجریه را با همین ارکان و ساختار و سازوکار و از دل همین قوای حاکمه برای تصدی ریاست جهوری بعنوان منتخب مردم بیرون آمده اند و اکنون بعنوان اپوزیسیون خود را رنگ آمیزی می نمایند بپردازیم.

آقای خاتمی سال 76 با شعار اصلاحات و آزادی بیان و جامعه مدنی به کارزار انتخابات وارد شده با فریب افکار عمومی نسبت به آنچه خود اعتقادی به آن نداشت، پیروز انتخابات شد. سخنرانی ایشان در دانشگاه تهران و تهدید دانشجویان به دستگیری و بیرون کردن از سالن خود شاهد این مطلب است. ایشان با صدای بلند صحبت از اصلاحات و جامعه مدنی می نمود، ولی خود در سال 88 خواست مردم را برنتابید و در مقابل ظلمی که به نظام اسلامی با برنامه ریزی دشمنان قسم خورده اسلام و ایران در القای تقلب در انتخابات سکوت نمود و ای کاش فقط به سکوت قناعت می کرد. عملکرد ایشان در طول دوران فتنه به گونه ای است که جامعه ایشان را به عنوان یکی از سران فتنه قلمداد نمود و بارها و بارها مردم و نظام ایشان را به تبرّی جستن از فتنه دعوت نمودند ولی تا به امروز ایشان در محکوم نمودن فتنه با علم به اینکه در انتخابات هیچگونه تقلبی صورت نگرفته دم برنیاورده است و چه خسارتها که ازاین سکوت متوجه نظام اسلامی نشده! با حضور آگاهانه و بهنگام مردم در انتخابات که مشارکت بالای 80 درصد را رقم زد و این شیرینی با حوادث پس از انتخابات در کام مردم تلخ گردید.

حمایت از فتنه گران و آشوبگران خیابانی، دشمنی که به التماس درخواست مذاکره بدون پیش شرط را پیگیری می نمود. این جسارت را به خود داد. چند ماه پس از ارسال نامه التماس به رهبری، تحریم های فلج کننده را متوجه نظام اسلامی نماید و در زمین بازی که دشمن در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی ایران را محور شرارت نامیده بود. بازی آشکاری را نمود. چه خانواده ها که بر اثر این سکوت از هم گسیخت، چه خونها که به ناحق بر زمین ریخت و این دوره به تعبیر رهبر انقلاب خسارت محض برای نظام اسلامی رقم خورد و گناهی نابخشودنی در پرونده آقای خاتمی و سران فتنه درج شد. سکوتی خسارت بار که برخی از آنها هنوز جبران نشده و برخی دیگر هیچگاه قابل جبران نمی باشد.

این فریاد که این روزها از آقای احمدی نژاد رئیس دولت نهم و دهم شنیده می شود که البته خدمات این دولت ها در برخی زمینه ها بر کسی پوشیده نیست، در سالهای اخیر نظام سلطه و دشمنان کینه توز بیرون رانده شده و زخم خورده نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران تمام توان خود را در راساتای القای عدم کارآمدی ارکان نظام اسلامی گماشته اند و از هیچ حربه ای دریغ ننموده اند از محکومیت یک جاسوس و مجرمیت یک سارق اموال ملت پرونده ای حقوق بشری می سازند و تا روی میز دبیر سازمان ملل می رسانند تا آموزش انواع جاسوس در زمینه های مختلف تا نفوذ در ارکان تصمیم گیری و تصمیم سازی نظام و تصویب همزمان بودجه ای معادل بودجه کل کشور. برای ایجاد هرج و مرج در میهن اسلامی.

البته که به لطف خداوند تاکنون موفق نبوده و بینی شان به خاک مالیده شده است. آقای احمدی نژاد خواسته یا ناخواسته دارد گل به خودی می زند و با سخنرانی ها و کلیپ ها و حرکات بست نشینی علاوه بر دامن زدن به مطامع دشمن در ناکارآمد نشان دادن قوه قضائیه رکن برقراری عدالت و مساوات؛ و خود ناقض شعار دولت نهم و دهم گشته است که دشمنان از این حرکت ایشان در تضعیف و تنزل نظام اسلامی حداکثر سوء استفاده را می نمایند و اینگونه است که امر بر همه مشتبه می گردد که آن سکوت آقای خاتمی و این فریاد آقای احمدی نژاد هر دو یک هدف را دنبال می کنند.

به عنوان یک دانشجو که قریب به نیمی از عمر خود را درفضای دانشگاه سپری نموده ام و همواره با دانشجویان و اساتید عزیز مراوده داشته ام دلسوزانه می گویم آقای خاتمی فتنه را محکوم نموده و از فتنه گران و حامیان غربی عربی آنان برائت جوید و آقای احمدی نژاد هم اگر اعتراضی یا سخنی دارد از مجاری قانونی و مسیرهای داخل نظام پیگیری نماید وگرنه چه سخت است جبران وقتی که کار از دست کسی بر نیاید.

* دانشجوی دکتری


کد خبرنگار : 20