تاریخ : 1396,دوشنبه 18 دي05:49
کد خبر : 255047 - سرویس خبری : یادداشت

مسعود فروغی

مردم عمل کردند شما چه می‌کنید؟

حرف و روی سخن اعتراض هم فقط به دولت روحانی نیست، چهار سال برای اصلاح و اعمال تغییرات زمان خوبی بوده است اما مگر فقط مخاطب اعتراض‌ها روحانی و تیمش هستند؟ خیر، هم دولت‌های قبل از این باید پاسخگو باشند هم صدها دستگاه‌ دیگر، از قوه قضائیه تا کمیته امداد، از شهرداری‌ها تا بنیاد مستضعفین و... .

خبرنامه دانشجویان ایران: مسعود فروغی// دی‌ماه 96 برای تاریخ سیاسی ایران اهمیت فوق‌العاده‌ای پیدا کرد، البته بدون اطلاع از جزئیات میدانی از شهرهای مختلف کشور و بدون توجه به واقعیت‌های عینی اقتصادی و اجتماعی تحلیل و نتیجه گرفتن از آن تحلیل‌ها بیهوده است، شاید برای همین است که در روزهای اخیر کمی بیشتر از حد انتظار روایت‌های متناقض با بستر اجتماعی ایران را می‌بینیم.

شروع و پایان رویدادهای میدانی هفته‌ اخیر دو ظاهر مختلف دارد، درباره این دو چهره اعتراض در ایران دهه 90 حجم اطلاعات به ‌اندازه‌ای است که می‌شود درباره نحوه فراز و فرود اتفاقات نتایج روشنی گرفت. این مطلب اما فقط قصد بررسی دوباره چگونگی شروع ماجراها را ندارد، شعارهای اقتصادی اولیه که خیلی درباره آن صحبت شده است خیلی زود تبدیل به آشوب‌های خون‌بار خیابانی شد تا حداقل از دو مشکل اساسی و حاد فعلی دستگاه‌های حکومتی و حاکمیتی پرده «عیان‌تری» بردارد.  نه اینکه قبل از اغتشاشات اخیر کسی درباره این دو مشکل چیزی نمی‌دانست؛ همه از عالی‌ترین مقام‌های کشور تا بدنه اجرایی و... به اینکه ایران دهه 90 در سنگین‌ترین نبرد تاریخی حل معضلات اقتصادی است و از سوی دیگر دشمنان‌ آمادگی ضربه زدن دارند، اذعان داشتند اما عملیاتی‌شدن هر دو چهره «اعتراض» صحنه واقعیت ایران سال 96 را تغییر داد، هفته‌ دوم دی درواقع برای این تاریخی شد که دو مسیر اعتراض در ایران حتما و بدون‌شک توسط دست بیگانه و عامل داخلی‌اش گره خورد. توجه به تغییرات سریع تحولات از روز پنجشنبه، هفتم دی تا شنبه‌شب نهم دی‌ماه نشان می‌دهد ضمن نگاه کلان و دقیق به چهره اعتراض اقتصادی در جامعه ایران، نباید از چهره «براندازانه» و «تغییرات اساسی» اعتراض غافل شد.

متاسفانه برخی صاحبان تریبون با وجود اینکه می‌گویند آشوب و اغتشاش مذموم است اما همچنان با تزریق نگاه سیاسی به تحلیل‌ها خیلی بدشان نمی‌آید از این آب گل‌آلود ماهی بگیرند؛ نمونه کاریکاتوری این دست فضاسازی‌ در کاری که غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی کرد مشهود است، انتشار خبر دروغ دخیل بودن امام‌جمعه مشهد در رویدادهای این شهر و تذکر شورای امنیت در خوش‌بینانه‌ترین حالت، استفاده کینه‌توزانه از موقعیت اجتماعی برای ضربه به مخالفان سیاسی است. اگر کمی بدبین باشیم باید به حاشیه بردن فضا به نفع آشوب را هم در نظر داشته باشیم، از سوی دیگر عقده‌گشایی و فرصت‌طلبی نابه‌جای برخی افراد که لباس منتقد دولت را پوشیده‌اند اما درواقع به‌نفع جریان ضدانقلاب عمل کردند هم قابل تامل است. این دسته تصور کردند حالا که شهر شلوغ است وقت «تسویه‌حساب» با رئیس‌جمهور مستقر است در حالی که صحنه میدانی هیچ ارتباطی به دولت «الف» یا «ب» نداشت، عملیات شهرآشوب گسترده و متمرکز در شهرهای ایران حرکت علیه تمامیت حاکمیت نظام اسلامی بود.

فضای هفته پیش ایران با تمام حواشی سیاسی‌اش اما در قامت همان دو چهره اعتراض در ایران قابل تحلیل است: چهره اعتراض اقتصادی و چهره براندازی نظام سیاسی؛ سختی تحلیل فضای کنونی نسبت به دخالت هرکدام از این دو در صحنه‌ عمل است، بهتر بگویم همه‌ دعوا بر سر این است که چگونه عمل کنیم که چهره اول نادیده گرفته نشود و چهره دوم خودش را به‌عنوان منتقد اقتصادی جا نزند.

واضح است پیچیدگی فضای موجود علیه وضعیت اقتصادی مردم عمل خواهد کرد، اگر نخبگان سیاسی و صاحبان کرسی‌های قانونی کشور در تصویرسازی این دو اشتباه کنند چنان بلایی بر سر مطالبات انبوه مردمی می‌آید که تلخی‌اش بر کام همه خواهد نشست. قیام مردمی پایان هفته‌ گذشته و مجموع مواضع اصلی (نه همه جزئیات) دولت، مجلس، نخبگان سیاسی، مراجع تقلید، چهره‌های دانشگاهی ‌و... خیلی زود به مقابله با پروژه ضدانقلابی براندازی از مسیر اعتراض‌های اقتصادی و اجتماعی پرداخت. این نوع مقابله با عامل تخریب نظام سیاسی در دنیا مثال‌زدنی است، همه شهرهای درگیر در آشوب‌ها و بسیاری از دیگر شهرها صحنه حضور مردم و پشتیبانی نخبگانی علیه پروژه پایان نظام شد.

ورود آشکار آمریکا در حمایت از آشوب هم مثل آفتابی حقیقت و عمق ماجرا را نشان داد، البته باید به اطلاعات اولیه از برخی دستگیری‌ها هم اشاره کرد که نشان می‌دهد جبهه میدانی برنامه‌ریزی گسترده‌ عملیاتی داشته است، اما این همه ماجرا است؟

دستگاه عظیم شفاف‌سازی درباره حجم تخریب چهره براندازانه اعتراض در ایران خوب عمل کرد، ما در «فرهیختگان» از شماره یکشنبه، 10 دی‌ماه تا همین دیروز، 6 تصویر این پازل را نمایش دادیم: با این شروع کردیم که چگونه آشوب‌های خیابانی مانند سال 88 حال اقتصاد را خراب می‌کند، بعد از آن تصویری از دست‌پخت آشوب در افت شدید آمارهای اقتصادی را بررسی کردیم، یک‌دستی گروه‌های مرجع سیاسی در نفی آشوب را علنی کردیم تا بگوییم براندازی کار مطالبه‌گر و منتقد وضع موجود نیست، سند برنامه‌ریزی آمریکا به روایت یک مامور سابق سیا را در معرض دید مخاطب گذاشتیم، در تقابل دولت و شرکت تلگرام که میزبان اتاق فرماندهی فتنه بود با شفاف‌سازی منصفانه موضوع به تصمیم دستگاه اجرایی کشور رای مثبت دادیم تا بگوییم در پروژه تغییر جای مچ‌گیری انتخاباتی نیست و دست آخر گفتیم چگونه آشوب و جنجال اجتماعی زمینه تحریم‌های مجدد را فراهم کرد.

اینها را گفتم تا میزان اهمیت «جنگ‌جنگ تا رفع فتنه‌ براندازی» را نشان دهم، وقتی خون مرد و کودک مظلومی به‌واسطه عملیات میدانی براندازانه ریخته می‌شود، معلوم است موضوع موسسات مالی به طاقچه می‌رود، وقتی پرچم کشور را آتش می‌زنند حق میلیون‌ها نیازمند به حاشیه می‌رود... و صدها مورد دیگر... اما همه ماجرا این نیست؛ همان‌قدر که زدن و قطع کردن دست برانداز اهمیت دارد، توجه به آن چهره اعتراض اقتصادی هم اهمیت دارد که آن میلیون نفر ایرانی که پرچم کشورشان را به نشانه احترام بالای سر گرفتند تا چشم او که با آتش زدن پرچم خوشحال شد کور شود، حق دارد اعتراض کند.

حرف و روی سخن اعتراض هم فقط به دولت روحانی نیست، چهار سال برای اصلاح و اعمال تغییرات زمان خوبی بوده است اما مگر فقط مخاطب اعتراض‌ها روحانی و تیمش هستند؟ خیر، هم دولت‌های قبل از این باید پاسخگو باشند هم صدها دستگاه‌ دیگر، از قوه قضائیه تا کمیته امداد، از شهرداری‌ها تا بنیاد مستضعفین و... . این حرف‌ها شعار نیست، مساله روز است، نمی‌شود بر یک حقیقت بزرگ چشم بست، صحنه‌ براندازی نظام سیاسی آمده بود روی موج نارضایتی‌ها سوار شود که خود مردم به خیابان آمدند اما سوال این است با یک کوه از کارهای بر زمین مانده و مطالبات بحق مردم چه باید کرد؟ آیا با تبیین و تحلیل یک‌سویه درباره چهره فتنه‌گون و خون‌بار آن کار تمام است؟ خیر.

مشکل بزرگ‌تر این است که این چهره اعتراضی در ایران دیگر «حرف» نمی‌خواهد و گوشش کمی پر است! مشکل بزرگ‌تر این است تا رویه‌های ضدعدالت اصلاح نشود، نتایج ملموس اقتصادی حاصل نشود و حل اولیه‌ترین مشکلات معیشتی در دستورکار عملی قرار نگیرد، انگار اتفاقی نیفتاده است. مردم تشنه «عمل» مسئولان هستند نه «حرف»‌شان، دیگر زمان وعده گذشته و باید نسخه‌های عملی به میدان بیایند، حرف هم فقط با دولت نیست، دانه‌دانه‌ دستگاه‌های حاکمیتی و حکومتی وظیفه دارند به «میدان عمل» بیایند، چه‌بسا تاریخ وقتی روایت سال 96 را بنویسد یک برگ را به دفع دسیسه براندازی می‌دهد و صد برگ را به رفع مشکلات مردم.


کد خبرنگار : 38