تاریخ : 1396,دوشنبه 25 دي17:22
کد خبر : 255823 - سرویس خبری : یادداشت

میکائیل دیانی

کج‌سلیقگی در کنداکتور؛ افسردگی در آخر شب!

محکومین اتفاقا دارای جنبه‌های مثبت و آموزنده‌ای نیز هست که می‌تواند نشان‌دهنده برخی تغییرات مثبت در قوه قضائیه باشد اما همنشینی این سریال در کنار سایه‌بان که هر دو در پی بیان معضلات و مشکلات دردناک جامعه هستند باعث شده از کارآمدی و فایده اصلی آنها کاسته شده و در عوض بیننده تلویزیون پس از دیدن 2 سریال غم آلود و پر از مصیبت، غمباد گرفته و با یک دوز بیش از حدی از اندوه سر بر بالین بگذارد.

خبرنامه دانشجویان ایران: میکائیل دیانی*// «هنر بازنمایی است از جامعه»؛ این جمله با همین مقدار اجمال، حدیث مفصلی است که مثنوی هفتاد من کاغذ برای شرح و بسطش نیاز است. جامعه‌شناسان معتقدند در نسبت هنر و جامعه 3 رویکرد موجود است. رویکرد اول «بازتاب» است که متوجه «چگونگی نمایش جامعه در آثار هنری معاصرش» است. رویکرد دوم «شکل‌دهی» است که متوجه «تأثیر هنر بر جامعه» است. رویکرد سومی هم وجود دارد که به رابطه میان هنر و جامعه نمی‌پردازد بلکه به «هنر به منزله جامعه» نگاه می‌کند و جامعه هنر را مورد مطالعه قرار می‌دهد. در هر سه حوزه البته نقش جامعه پررنگ است. هنرمند یا می‌خواهد «وضعیت موجود» را بخوبی به‌نمایش بگذارد یا می‌خواهد با اثر هنری‌‌‌‌اش وضعیت موجود را «تغییر» دهد که البته در نوع دوم به دلیل خلاقیت و رویکرد ایجابی کار هنرمند به غایت پیچیده‌‌‌‌‌‌تر و سخت‌‌‌‌‌‌تر می‌شود و همین علت هنرمند را بیشتر مصر می‌کند که بیشتر بازتاب‌دهنده وضع فعلی باشد.

با این مقدمه اما اگر سراغ وضعیت خودمان برویم چه نتیجه‌ای حاصل می‌شود؟! امروز جامعه ایران با مشکل «اقتصادی و معیشتی» دست به گریبان است و آسیب‌‌های اجتماعی ناشی از آن نیز به دنبال این مشکلات در حال گسترش است. طبیعتا هنرمند که بازتاب‌دهنده جامعه خود است نیز این مسائل را در اولویت کاری خود قرار می‌دهد و آثار تولیدی سینمایی، تلویزیونی، تئاتر و... ناظر بر بازنمایی جامعه می‌شود. در این میان اما سیاست‌گذاران رسانه نقشی تعیین‌کننده دارند که در نحوه تولید و توزیع این محصولات به گونه‌ای رفتار شود که ضمن هشدار در وضعیت نابسامان جامعه، احساس یأس و افسردگی نیز در مردم به‌وجود نیاید و اساسا اثر هنر بتواند جریان‌ساز امید و تلاش در جامعه باشد. مدیریت تولید و توزیع آثار هنری اما برای «رسانه ملی» به‌واسطه بزرگی و فراگیری مخاطبان از اهمیتی دوچندان برخوردار است؛ امری که شاید این روزها کمتر بدان توجه می‌شود و نتیجه آن پخش همزمان و پشت‌سر هم 2 سریال است که هر کدام به لحاظ کیفی قابل قبول است اما همزمانی پخش آنها را می‌توان از کج‌سلیقگی یا بی‌توجهی مدیران دانست.

این شب‌ها ساعت 21:30 از شبکه 2 سریال «سایه‌بان» به کارگردانی برادران محمودی و بلافاصله پس از آن ساعت 22:15 از شبکه یک سیما سریال «محکومین» به کارگردانی حسین قناعت و سیدجلال سیدحاتمی پخش می‌شود. «سایه‌بان» داستان زندگی چند خانواده به‌هم‌پیوسته جنوب شهری را روایت می‌کند که در عین شرافت و انسانیت وضعیت زندگی نابسامانی دارند و هر روز بر مشکلات آنها افزوده می‌شود. کارگاهی که با هزار زحمت و قرض سرپاست، کارگرانی که ماه‌هاست حقوق نگرفته‌‌‌‌اند، خانواده‌ای که برای تهیه جهیزیه دخترش مشکل دارد، خانواده دیگری که قدرت اجاره یک خانه و تفکیک از خانه پدری را ندارد، جوانانی که بیکار‌‌ند و درگیر انواع آسیب‌‌های اجتماعی از جمله داروفروشی غیرقانونی در خیابان ناصرخسرو تا زد و خورد منجر به قتل می‌شوند. سریالی که جز یکی، دو قسمت که مربوط به رو به راه شدن وضعیت کارگاه مبل‌‌سازی را نشان می‌دهد، نقطه امیدواری دیگری ندارد. در کنار آن «محکومین» مجموعه‌ای است مشتمل بر داستان‌‌های مختلف درباره افراد مختلفی که آنها نیز از طبقات محروم و جنوب شهری هستند و فشار جامعه باعث شده است به بزهکاری‌‌های اجتماعی روی بیاورند و حالا قرار است در برابر دادگاه پاسخگو باشند. محکومانی که جبر روزگار باعث شده تا آنها به ورطه بزهکاری کشیده شوند و همین مسأله باعث می‌شود لیلا زارع- مددکار اجتماعی دادگاه- که نقش فرشته نجات محکومین را بازی می‌کند تلاش کند تا آنها به‌جای زندانی شدن کیفرهای اجتماعی معادلی را برای بهبود شرایط اجتماعی متحمل شوند. 

محکومین اتفاقا دارای جنبه‌های مثبت و آموزنده‌ای نیز هست که می‌تواند نشان‌دهنده برخی تغییرات مثبت در قوه قضائیه باشد اما همنشینی این سریال در کنار سایه‌بان که هر دو در پی بیان معضلات و مشکلات دردناک جامعه هستند باعث شده از کارآمدی و فایده اصلی آنها کاسته شده و در عوض بیننده تلویزیون پس از دیدن 2 سریال غم آلود و پر از مصیبت، غمباد گرفته و با یک دوز بیش از حدی از اندوه سر بر بالین بگذارد.

در نگاه اول هر دوی این سریال‌ها را می‌توان به لحاظ کیفی قابل قبول دانست و هر دو نیز برآمده از همان نگاه و رویکرد ابتدایی یادداشت یعنی «بازتاب‌دهندگی وضعیت جامعه» است اما مسأله بااهمیت اینجا «توازن آنتن» است. مدیریت صداوسیما باید بتواند توازنی معقول و منطقی از برنامه‌ها و تولیدات خود داشته باشد که ضمن بازنمایی جامعه و انتقاد به شرایط موجود، جامعه را به سمت غم و اندوه و یأس و ناامیدی سوق ندهد.

* کارشناس ارشد مدیریت رسانه