خبرنامه دانشجویان ایران: داود مهدویزادگان*// قفس آهنین از دیدگاه ماکس وبر، سرنوشت غرب جدید است که از تلاقی ریاضتکشی دنیوی پیوریتنان و روح سرمایهداری جدید پدید آمده است. او عالیترین شکل تکاملیافته این قفس را در ایالاتمتحده میدانست.
در آنجا، ریاضت کشی مذهبی، جای خود را به تمنیات دنیوی صرف داده است و روحیه جستوجوی ثروت پیروزمندانه با استوار شدن بر شالودههای ماشینی و بینیاز از حمایتهای معنوی پیش میرود.
وبر درباره «آخرین انسانهای» این تکامل فرهنگی چنین گفته است: «متخصصان عاری از روح و لذت طلبان فاقد قلب؛ این «پوچی» تصور میکند به ترازی از انسانیت دست یافته است که هرگز دست کسی بدان نرسیده است.»
این متخصصان عاری از روح و قلب در هرجای این کره خاکی پا میگذارند، الگویی از قفس آهنین را با خود به ارمغان میآورند و خود پایهگذاری و مدیریت میکنند و خود نگهبانی آن را بر عهده میگیرند.
اگر این سرنوشت محتوم (قفس آهنین) را در آستانه قرن بیستم، عده معدودی در غرب دیده بودند؛ اکنون در آستانه قرن بیستویکم، بالعیان برای بسیاری از جهانیان آشکار شده است.
اما آیا راه برون شویی از این قفس آهنین جهانی شده وجود دارد ؟ ماکس وبر بسیار سربسته به این پرسش کلیدی پاسخ داده است و به همان کار استادی خود ادامه داده است. وی سهراه را پیشبینی کرده است: 1- ظهور پیامبران جدید؛ 2- نوزایی عظیم ایدهها و آرمانهای قدیمی؛ 3- مشاطهگری قفس آهنین.
در این میان نگهبانان دنیای جدید، «این خودستایان چندشآور» خیلی پیشتر کار مشاطهگری این عجوزه جهانی شده را آغاز کردهاند و به شکل خصمانه و بیرحمانهای در کمین سرکوب دو راهحل دیگر نشستهاند.
آنچنانکه زمزمههای سنتگرایی در گوشه و کنار دنیای مدرن به گوش میرسد ولی از نحوه مواجهه پیروانش با قفس زندگی کاملاً پیداست که سر نزاع و رویارویی با متولیان جدید ندارند و فقط خواهان زندگی بیدردسر هستند. به همین خاطر، نگهبانان دنیویت جهانی شده نگرانی از آنان ندارند و چندان هم جدیشان نمیگیرند.
بلکه نگرانی واقعی از ناحیه ظهور پیامبر جدید است. به گفته وبر پیامبران از سیادت انقلابی برخوردارند و انقلاب یعنی دگرگونی بنیادین در همه عرصههای زیست جهانی. اما این پیامبر انقلابی کی ظهور خواهد کرد؟
پس، باید در گوشهوکنار جهان به رصد نشست تا پیشدستی کرد و انقلاب را در نطفه خاموش ساخت.
آنگاهکه جیمی کارتر، رییسجمهور آمریکا، در سال 56 به ایران سفر کرد با تکیه بر همان رصد سیاسی نگهبانان مدرن بود که گفت ایران جزیره ثبات است بیخبر از آنکه در زمانهای وارد ایران شد که زمزمههای انقلاب معنوی در ایران به گوش میرسید. ازاینرو، غربیها به هنگام خروش پیامبرگونه رهبر دینی، سراسیمه کارشناس گسیل کردند تا اطمینان حاصل کنند که آیا این قیام، نمونهای از همان پیشبینی ماکس وبر است یا نه؟
پس، یکی از برجستهترین کارشناسان دنیای مدرن، میشل فوکو، در بحبوحه نهضت به ایران آمد تا گزارش ببرد.
او دو بار به ایران آمد و برای روزنامه ایتالیایی بهرغم میل قلبی گزارش کرد که این یک انقلاب معنوی است: «وقتی از ایران آمدم سؤالی که همه از من میکردند این بود: «این انقلاب است؟» من جوابی نمیدادم، اما دلم میخواست بگویم: نه، به معنی ظاهری کلمه، انقلاب نیست؛ یعنی نوعی از جا برخاستن و بر پا ایستادن نیست، قیام انسانهای دستخالی است.»
فوکو دیده بود که این جنبش را در هیچ تعریف سیاسی نمیتوان گنجاند. جنبشی که بر ضد نظم جهانی شوریده است و روح مذهب بر آن دمیده است: «درواقع، در حساب سیاست، چنین جنبشی را در کجا باید نشاند؟
چنین جنبشی که نمیگذارد انتخابهای سیاسی پراکندهاش کنند، جنبشی که در آن نَفَسِ مذهبی دمیده شده است که بیش از آنکه از عالم بالا سخن بگوید به دگرگونی این دنیا میاندیشد» (فوکو میشل، 1377، ایرانیان چه رؤیایی در سر دارند، 65)
اکنون بعد گذشت چهار دهه، هنوز آن انتخابهای سیاسی هر روز به یک رنگی درآمده تا این انقلاب معنوی را پریشان و پراکنده کند و خواب خوش را به اردوگاه نظم جهانی بازگرداند.
لیکن جنبش مذهبی ایران همچنان استوار است و پیش میرود و در این راه هیچ غمی به دل راه نمیدهد که چه نیروهایی که روزگاری برای او جانفشانی میکردند و اکنون در اردوگاه نگهبانان قفس آهنین جا گرفتهاند.
این جنبش انقلابی به افقهای دوردست میاندیشد. آنچنانکه رهبر انقلابی آن، چشم در چشم نگهبانان نظم جهانی میگوید، سال 57 شما را از ایران بیرون کردیم و اکنون از منطقه.
پس، دیر نیست که مردم خسته از مشاطهگری قفس آهنین به این انقلاب رهاییبخش دینی بپیوندند.
* عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی