تاریخ : 1396,جمعه 20 بهمن21:04
کد خبر : 258515 - سرویس خبری : خبرهای ویژه

نگاهی به فیلم «اتاق تاریک» روح الله حجازی؛

حمله به مدرنیته در اتاقی تاریک

هر دو طرف ماجرا در این اتفاق مقصر جلوه داده می‌شوند؛ فرهاد با نگاه های ماجراجویانه و مخفی کردن قضیه و هاله از یک طرف با اطمینان بیش از حد به اطرافیان خود و از طرف دیگر با مشکوک شدن به همه چیز!

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ مصطفی ساجدی* در تحلیلی از فیلم «اتاق تاریک» نوشت: اتاق تاریک سید روح الله حجازی را باید فیلمی آرام برای روایت داستانی پرتنش دانست. فیلم با ورودی غافلگیرانه و پرتنش حتی بدون نمایش تیتراژ وارد داستان می شود ولی ناگهان افت می‌کند تا بیننده در فضایی آرام با حجازی همراه شود.

روح الله حجازی در اتاق تاریک هم به سنت حمله می‌کند و هم به مدرنیته؛ فرهاد با بازی ساعد سهیلی، نماد یک انسان درحال گذار از سنت به مدرنیته محسوب شده و هاله با بازی ساره بیات که همسر اوست و چند سالی هم بزرگتر است نماد مدرنیته!

فرهاد تمام نمادهای یک انسان در حال گذار را دارد؛ انسانی که شاید هویت مشخصی نداشته باشد ولی در سختی ها به دنبال بازگشت خویشتن خویش است. او بدون ترس از حرف مردم، با زنی بزرگتر از خودش ازدواج کرده است و همسرش را دوست دارد. ویزیتور داروست و گاهی به دلایل خاص به توزیع داروی قاچاق هم می پردازد. از توالت فرنگی استفاده می کند و پیانو زدن همسایه اش را نماد بافرهنگ بودن آنها می داند. با وجود تمام این موارد، فرهاد به دلیل اتفاق جدیدی که در زندگی شان رخ داده با بازگشت به هویت خویش نگران حرف مردم است؛ یعنی کاملا سنتی!

هاله که فرانسوی بلد بوده و کتابخوان است و رویای رفتن به آنطرف را هم دارد، نماد مدرنیته محسوب می شود. او بیرون از منزل در یک فروشگاه لوازم آرایشی کار می کند اما همین دور بودن او از محیط خانواده اش موجب رخ دادن اتفاقی می شود که داستان حول آن می چرخد.

هر دو طرف ماجرا در این اتفاق مقصر جلوه داده می‌شوند؛ فرهاد با نگاه های ماجراجویانه و مخفی کردن قضیه و هاله از یک طرف با اطمینان بیش از حد به اطرافیان خود و از طرف دیگر با مشکوک شدن به همه چیز!

امیر کودک قصه، قربانی اصلی ماجرا بوده و قرار است که بار داستان بر دوش او و اتفاقی که برایش رخ داده یا نداده باشد. اگرچه حجازی در فیلم با استفاده از یک حفره¬ی فیلمنامه ای داستان خودش را پیش برده که همین مسئله باعث شده در انتهای فیلم، مخاطب فیلم را مبهم بداند اما پازل چینی او در طول فیلم و پایان بندی آن، تمام هویت فیلمش است.

داستان شاید مدل پسرانه «هیس! دختران فریاد نمی‌زنند» باشد، اما کارگردان قصه را آرام روایت می‌کند تا آرامش کنونی زندگی های ما را به چالش بکشاند و بگوید در پسِ این آرامش ممکن است اتفاق ها نامناسبی بیافتد.

هاله به عنوان مادر خانواده بیرون از منزل کار می کند و زمانی که خانه نیست مجبور است تا امیر، فرزندش را یا در خانه مادرش و یا در خانه همسایه شان بگذارد. او وقتی می فهمد که آن اتفاق افتاده است محل کارش را ترک می کند تا به وظایف مادری اش برسد. در واقع کارگردان می خواهد فروپاشی خانواده را با کار کردن زن در بیرون از خانواده به نمایش بگذارد هرچند این کار به دلایل جبر اقتصادی باشد، هرچند از دیالوگ ها این طور بر می¬آید که این جبر به خاطر زیاده خواهی های طرفین است. به همین دلیل فرهاد در جایی با طعنه به هاله می گوید تازه به فکر این مسائل افتادی؟ (نقل به مضمون)

این فروپاشی خودش عاملی می شود برای اینکه امیر هم در خانه مادربزرگش و هم در خانه همسایه شان وارد دنیایی شود که زود است. او که به دلیل نبودن مادرش در تپه های اطراف خانه شان گم می شود صحنه هایی از دختر همسایه می بیند که عینا در تبلت برادرزاده هاله دیده است.

کارگردان در فیلم، به محصولات نامناسب برای سن کودکان هم اشاره می کند. در دعوای بین هاله و فرهاد و اشاره به برنامه کودک های نامناسب و اسباب بازی ها خشن به این موضوع به خوبی اشاره می شود. این دعوا به این دلیل رخ می دهد امیر کودک چهار پنج ساله¬ی فیلم به لب پنجره می رود تا خودش را به پایین بیاندازد.

اتاق تاریک را می توان بهترین انتقاد به وضعیت کنونی برخی خانواده های ایرانی دانست حال خودآگاه یا ناخودآگاه.  خانه فرهاد و هاله جایی بیرون از شهر است تا پیش زمینه های ذهنی مخاطب از بین برود و با فاصله گرفتن از شهر به عنوان یک ناظر بیرونی این خانواده را به نظاره بنشیند. اتاق تاریک خانواده ای را نشان می دهد که به امید جنگل های اطراف خانه و نمای زیبا و زندگی بهتر به مکان جدید آمده اند اما جز خاک و تپه های خاکی چیزی در اطراف شان نیست؛ میتوان این فضا را استعاره ای از مهاجرت به آمریکا دانست که فرهاد در همان ابتدای فیلم درباره اش صحبت می کند.

اما در فیلم این مادر خانواده است که گل های بالکن که تنها ویوی خانه است را آبیاری می کند و فضای خانه را زیبا می کند؛ گل هایی که با ته سیگار ماتیکی شده ی همسایه ی مدرن خود که پیانیست هم هست، تهدید می شوند. اتاق تاریک به خوبی نشان می دهد که اگر مادر نباشد سرنوشت فرزند چیزی جز گم شدن نیست؛ شاید بتوان آن را یکی از فیلم ها اجتماعی موفق دانست.

* دبیر اسبق انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه تهران


کد خبرنگار : 16