هنوز هم پس از 36 سال، تعریفی برای خود قائل نیست و همه برنامههایش با تعارف پیش میرود! هم از این روست که هر سال، تغییرات و حذف و اضافات فراوانی بر آن اعمال میشود، بی آنکه نتیجه تازهای در پی داشته باشد و تأثیر خاصی بر سینمای ایران بگذارد. در دورههای قبل، عناوین متعددی به عنوان بخشهای مختلف، به جشنواره فیلم فجر اضافه شدند؛ از نگاه نو و خارج از مسابقه گرفته تا هنر و تجربه و مستند. اما امسال به یک باره همه این بخشها حذف شدند و فقط بخش مسابقه باقی ماند. باید منتظر ماند و دید که دست اندرکاران جشنواره، دورۀ آینده چه طرح جدیدی را در خواهند انداخت؟ شاید سال بعد، دوباره همه بخشهای حذف شده، اضافه شود! از این جشنواره هیچ چیزی بعید نیست.
با این حال، سیاستگذاران و برنامهریزهای جشنواره فیلم فجر هیچ گاه فکری برای استانداردسازی این جشنواره نمیکنند. طوری که در همین دوره سی و ششم اتفاقاتی افتاد که به دور از یک جشنواره منطقی و سنجیده بودند. ازجمله نحوه انتخاب اعضای هیئت داوری؛ در همۀ جشنوارههای معتبر جهانی، افرادی به عنوان داور معرفی میشوند که در حداقل دو سه سال منتهی به برگزاری آن جشنواره موفقیتی را کسب کرده باشند یا نبوغی را از خود بروز داده باشند. اما در جشنواره فجر امسال، دقیقاً افرادی به عنوان داور منصوب شدند که نه تنها در دو سه سال اخیر، بلکه در یک دهه گذشته، موفقیت که هیچ، حتی یک فیلم یا فعالیت هنری قابل توجه انجام نداده بودند!
اما از داوری که بگذریم، ساختار رقابتی جشنواره فجر امسال نیز در نوع خودش شگفت انگیز بود. شاید جشنواره فیلم فجر تنها جشنواره باسابقه و مطرح در سطح جهان باشد که همۀ آثار آن با هر قالبی در یک بخش رقابت میکنند. جای سوال است که با کدام منطق و عقلانیتی ممکن است که فیلمهای داستانی سینمایی، انیمیشن، مستند و کوتاه در یک بخش رقابت کنند؟! با چه ملاکهایی میتوان این آثار نامتجانس را در کنار هم مورد قضاوت و داوری قرار داد؟ این است که در نتیجه، نام هیچ یک از آثار انیمیشن، مستند یا کوتاه در میان نامزدها به چشم نمیخورد.
سی و ششمین جشنواره فیلم فجر امسال درحالی برگزار شد که با توجه به کاهش تعداد آثار، انتظارات از کیفیت فیلمهای راه یافته به بخش مسابقه بالاتر رفته بود. تصور میرفت که در جهت شعار مدیریت این دوره از جشنواره مبنی بر صرفهجویی و کم کردن هزینهها، از ورود آثار زیر صفر جلوگیری شود. با این حال در میان همین تعداد فیلمهایی که برای نمایش در جشنواره قبول شدند نیز تعداد قابل توجهی از آثار بودند که معلوم نشد چرا و براساس کدام معیارها در حد بخش مسابقه جشنواره فجر شناخته شدند؟ فیلمهایی چون «هایلایت»، «جاده قدیم» و... که نه تنها از نظر ساختار «خیلی بد» شناخته شدند بلکه دارای مولفههای محتوایی کاملا در تعارض با سینمای ملی هستند.
ای کاش هیئت انتخاب جشنواره توضیح میداد که با وجود محدود شدن فضای نمایش فیلمها در این گردهمایی، چطور و بر اساس چه معیارهایی این تعداد فیلم فاقد کیفیت و مبتلا به مضامین منفی را به جشنواره راه دادند؟
همین مسائل باعث شدهاند که برخلاف گذشته، جشنواره فیلم فجر دیگر ویترین تولیدات سینمای کشور نباشد و تعداد قابل توجهی از آثار بحث برانگیز، خارج از فضای جشنواره، ظاهر خواهند شد.
اگر به فیلمهای حائز اهمیت یا پرفروش و چالش برانگیز دو سال اخیر نگاهی بیندازیم، متوجه میشویم که بیشتر آنها اصلا در جشنواره ملی فیلم فجر حضور نداشتند. این یعنی سیاستگذاری جشنواره به گونهای است که نه تنها در زمینه تولید، بلکه در حوزه نمایش و ویترینسازی برای سینما نیز دچار کاهش تأثیرگذاری شده است.
با این حال در جشنواره امسال، چند فیلم قابل توجه هم دیده شد؛ فیلمهایی که کامل و تمام عیار نبودند و نقدهایی جدی به آنها وارد است اما میتوان آنها را یک دستاورد جدید برای «سینمای ایران» معرفی کرد. «به وقت شام» به خاطر ارتقای سطح تکینک و جلوههای تصویری و همچنین روایت گوشهای از تاریخ نبرد با داعش، «تنگه ابوقریب» به دلیل ترسیم واقع گرایانه صحنههای جنگی و جلب توجه جامعه امروز به بخشی مغفول اما مهم از تاریخ دفاع مقدس و همچنین «لاتاری» به خاطر احیای دوبارۀ «فیلم مردم پسندِ غیرمبتذلِ قهرمان محورِ مماس با آرمانهای ملی» از جمله فیلمهایی بودند که خوش درخشیدند.