سیدمحسن طباطبایی مزدآبادی؛
شهرها، فرهنگ مصرف و اقتصاد مقاومتی
فرهنگسازی بهویژه فرهنگسازی در حوزه مصرف آنگونه که در بند هشت سیاستهای کلی بر آن تاکید شده است باید در بستر شهرها انجام گیرد. این اهمیت از آنجا بیشتر میشود که بدانیم شهرها امروزه بهعنوان مکان مصرف شناخته میشوند.
خبرنامه دانشجویان ایران: سیدمحسن طباطبایی مزدآبادی*// اقتصاد مقاومتی نسخه مترقی و در عین حال واقعبینانه پیشرفت و تعالی کشور است که در قالب سیاستهای کلی 24گانه در سال 1392 توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شده است. این سیاستها همانطور که از عنوان آنها برمیآید سرفصلها و خطوط کلان بوده و بیتردید همانگونه که در بند 21 عنوان شده، نیاز به تبیین، واکاوی و گفتمانسازی دارد و شاید بتوان گفت بند 21 بیش از هر بند دیگری برای ما آشکار میکند که اقتصاد مقاومتی بیش و پیش از آنکه یک ایده ناب اقتصادی باشد، یک چارچوب و منطق فرهنگی یا بهعبارت درستتر یک شیوه و سبک زندگی است که اقتضائات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جامعه ایرانی در آن به دقت لحاظ شده است. همانطور که میدانیم شهرنشینی امروز به شیوه غالب زندگی در جهان تبدیل شده و در کشور ما نیز هماکنون بیش از 73 درصد جمعیت کشور در نزدیک به 1250 نقطه شهری ساکن هستند و نرخ رشد شهرنشینی کشور نیز تقریبا دوبرابر میانگین جهانی است که حکایت از تداوم گرایش به شهرنشینی در سالهای آتی دارد.
بنابراین فرهنگسازی بهویژه فرهنگسازی در حوزه مصرف آنگونه که در بند هشت سیاستهای کلی بر آن تاکید شده است باید در بستر شهرها انجام گیرد. این اهمیت از آنجا بیشتر میشود که بدانیم شهرها امروزه بهعنوان مکان مصرف شناخته میشوند.
مصرف در اقتصاد کنونی جهان بهعنوان یک هنجار شناخته شده و جغرافیای مصرف، نابرابری اقتصاد جهانی را به نمایش میگذارد.
متاسفانه جایی که بسیاری از شهرهای جهان سالانه میلیاردها دلار را صرف تفریحات و تجملات میکنند، هماکنون بیش از 800 میلیون گرسنه در جهان وجود دارد و تاسفبارتر آنکه حدود یکسوم مواد غذایی در مقیاس جهانی یعنی چیزی به وزن 1.3 میلیارد تن و ارزش حدود یکتریلیون دلار در سال هدر میرود. در مقیاس جهانی، شهرهای بزرگ محل 81 درصد از میزان مصرف کالاها و خدمات در جهان هستند که توکیو با 1.3 تریلیون دلار پرمصرفترین شهر جهان است.
در چنین شرایطی که اقتصاد نئولیبرال مصرف و مصرف بیشتر را ترویج و تبلیغ میکند، اقتصاد مقاومتی بهدنبال اصلاح الگوی مصرف و مدیریت مصرف است. مدیریت مصرف درواقع بهینهسازی و منطقیکردن مصرف است و شامل تمام اقداماتی میشود که برای بالا بردن بهرهوری و ارتقای سطح کارایی انجام میشود. امروزه موضوع مصرف دیگر یک موضوع فردی و شخصی نیست بلکه مصرف در تقاطع سپهر اجتماعی و فردی در حوزههای اجتماعی-سیاسی قرار گرفته و شکلدهنده فضا و مکان است. ناگفته پیداست برای اصلاح الگوی مصرف باید به اصلاح فرهنگ مصرف بپردازیم چراکه فرهنگ، بستری است که تمام رفتارهای پایدار اجتماعی درون آن صورت میگیـرد. منظور از بستر، محیط غیرمادی ساختهشده انسانی است که شامل ارزشها، باورها، آداب و رسوم و... است.
در کشور ما متاسفانه فرهنگ مصرف در شرایط نامطلوبی بهسر میبرد. گواه این ادعا، رویه و شیوه مصرف ماست. بهعنوان مثال در حوزه انرژی، شدت مصرف انرژی در ایران نسبت به سایر کشورها بسیار بالاست. یکی از بالاترین مصارف انرژی بهصورت سرانه، در ایران اتفاق میافتد. چنانچه مصرف سرانه انرژی در ایران را 100 واحد در نظر بگیریم، این رقم در چین 33، در هند 19 و در اندونزی 14 است. درواقع ایران با حدود 76 میلیون جمعیت به لحاظ مصرف انرژی در رده کشوری مانند چین با بیش از یکمیلیارد جمعیت است و این موضوع یکی از ضروریترین موضوعات در کشور بهخصوص با توجه به محدودیت منابع انرژی بوده که با توجه به بندهای هشت و 16 سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی لازم است نهادهای مدیریت شهری و سازمانهای دولتی در این خصوص اقدامات فوری انجام دهند.
مثال دیگر در زمینه ناهنجار بودن مصرف بهخصوص در شهرهای کشور ما، محصولات آرایشی-بهداشتی است که حدود یکسوم کل بازار مصرف این محصولات در خاورمیانه مربوط به ایران است. ایران هفتمین کشور مصرفکننده این محصولات است و هر خانوار ایرانی حدود پنج درصد درآمد سالانهاش را صرف محصولات آرایشی، بهداشتی و زیبایی میکند در حالی که این آمار در آلمان 1.5 درصد و در انگلستان 1.7 درصد است. در زمینه غذایی طبق گزارش فائو، اگرچه ایران جزء 20 کشور اول تولیدکننده محصولات کشاورزی است اما بیش از چهار میلیون نفر در کشور ما دچار بدغذایی یا سوءتغذیه هستند. این در حالی است که اگر برمبنای میانگین خاورمیانه یعنی بین 18 تا 26 درصد، اتلاف مواد غذایی را برای ایران 20 درصد در نظر بگیریم، سالانه بیش از یکپنجم کل تولیدات محصولات کشاورزی که نزدیک به 120میلیون تن است، هدر میرود. این رقم یعنی 23 میلیون تن مواد غذایی و کشاورزی از چرخه مصرف و اقتصاد کشور خارج میشود که ارزش آن حدود یکچهارم کل فروش سالانه نفت است و ضمن اینکه بهای سنگینی برای اقتصاد به شمار میرود، این میزان میتواند غذای کافی برای 10 میلیون نفر باشد، بنابراین ترویج فرهنگ مصرف درست بهخصوص در شهرها برای کشور ما یک ضرورت است که باید مورد توجه تمام بخشها قرار گیرد؛ تنها در این صورت است که میتوانیم ادعا کنیم اقتصاد مقاومتی در کشور جریان دارد.
فرهنگسازی در زمینه مصرف در کشور بهگونهای که اقتصاد مقاومتی به بخشی از هویت فرهنگی اجتماعی ما تبدیل شود، یک ضرورت است.
* دبیر انجمن علمی اقتصاد شهری ایران