تاریخ : 1396,یکشنبه 27 اسفند16:33
کد خبر : 261585 - سرویس خبری : خبرهای ویژه

حلقه‌ی انحصار به دور روشنفکری؛

سلبریتی‌نمایی سیاسی

فارغ ازاینکه قوچانی چه مصداقی را برای انتقاد از "سلبریتی محوریِ" جامعه‌ی امروز ایران انتخاب کرده است، جان کلامِ وی در این رابطه که همان آسیب‌زا بودنِ عدم حضورِ منتقدین اجتماعیِ حقیقی در متن معادلات اجتماعی است، را می‌توان گزاره صحیحی تلقی کرد که در این قوچانی به آن توجه نشان داده است.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یکی از معضلاتی که در این چند سال اخیر دامان کشور را گرفته است و در بسیاری از موارد می‌توان از آن به عنوان یک نارسایی اجتماعی یاد کرد، حضور پررنگ سلبریتی‌های متعددِ جامعه امروز ایران در متن جهت دهی به افکار عمومی است. همچنین از طرفی بستری که فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی برای انتشار آزاد اطلاعات در اختیار کاربران قرار داده است، روند این جهت دهی را تا حدود زیادی سرعت بخشیده است و سودای نظریه پردازی در هر زمینه‌، با هر سطح از تخصص و تحصیلات را  در میان مجریان رادیو وتلویزیون، بازیگران، آوازخوانان و ... پرورانده است. در این بین، جریانات سیاسی نیز هریک به تناسب زمینه‌های جذب سلبریتی‌ها به سمت خود، در اندیشه یارگیری از این اقشار پرطرفدار و استفاده از ظرفیت آنان، در بزنگاه‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مختلف هستند.

البته به این نکته نیز باید اشاره کرد که این انتشار آزادانه نظرات و ایده‌های سلبریتی‌ها در باب مسائل مختلف، فی نفسه اتفاق بدی نیست و حتی در موارد و مقاطعی می‌تواند موجبات رشد و پختگی جامعه را فراهم آورد. لکن آنچه که این روند را در قالب یک "نارسایی" در مقابل دیده‌گان تحلیلگران و مصلحان اجتماعی قرار می‌دهد، همان حضور انحصاریِ سلبریتی‌ها در قامتِ اصلی‌ترین گروهِ مرجع، آنهم در غیاب روشنفکرانِ متخصص،در اجتماع است و در واقع به جای آنکه اندیشه و تخصص روشنفکران و مصلحان اجتماعی، پشتوانه تصمیمات و کنش های مردمِ حاضر در جامعه باشد، شهرتِ مشاهیر بدل به مهم‌ترین شکل دهنده آراء و نظرات اقشار مختلف مردم می‌شود.

در شرایطی که یک جامعه مبتلای چنین ناهنجاریِ نگران کننده‌ای شود و روشنفکران و صاحبان اندیشه از مرجعیت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ساقط گردند، این گروه‌های سیاسی هستند که برای به دست آوردن اقبالِ مردمی در انتخابات‌ها و نظرسنجی‌ها به جای استفاده از توان استدلالی و نقاط قوت خود، دست به دامان هنرمندان و سایر اهالی شهرت می‌شوند و کامیابی سیاسیِ خود را در حمایت‌های فلان بازیگر و یا بهمن آوازخوان جستجو می‌کنند.

در این رابطه می‌توان به تیر صفحه اول روزنامه سازندگی (به سردبیری محمد قوچانی) در روز پنج شنبه، بیست و چهارم اسفند اشاره کرد که این روزنامه با انتشار تصویری گرافیکی از مهران مدیری عنوان"شومن هزار چهره" را به وی اختصاص داد و همچنین قوچانی با اشتراک گذاشتن این تصویر در صفحه ایستاگرامیِ خود با رویکردی انتقادی نوشت: "شومن‌هایی که در قامت منتقد اجتماعی ظاهر می‌شوند؛ در غیاب روشنفکران".

بنظر می‌رسد فارغ ازاینکه قوچانی چه مصداقی را برای انتقاد از "سلبریتی محوریِ" جامعه‌ی امروز ایران انتخاب کرده است، جان کلامِ وی در این رابطه که همان آسیب‌زا بودنِ عدم حضورِ منتقدین اجتماعیِ حقیقی در متن معادلات اجتماعی است، را می‌توان گزاره صحیحی تلقی کرد که در این قوچانی به آن توجه نشان داده است.

اما بزرگ‌ترین و مهم‌ترین ضعفی که به این انتقاد قوچانی می‌توان وارد کرد، این است که طرح این گزاره از سوی روزنامه سازندگی، تنها در قالب یک اظهار نظر ساده قابل پذیرش است و در میدان عمل نمی‌توان اعتبار قابل توجهی برای این اظهارات قوچانی و سایر هم‌قطارانش در دیگر روزنامه‌هایِ حامیِ دولت قائل شد. چرا که مشیِ عملی روابطِ جریانِ حامیِ روحانی با سبریتی‌ها دقیقا خلافِ آن چیزی را روایت می‌کند که قوچانی در صدد اثبات آن است.

در واقع اختصاص گزاره مذکور به تصویر مهران مدیری به عنوان شاخص‌ترین سلبریتیِ منتقدِ دولت، بخوبی لایه‌ی پنهان مواجهه‌ی سیاسیِ کادر روزنامه سازندگی با مدیری را به نمایش می‌گذارد و صداقت در نقد توسطِ عوامل و سردبیر این روزنامه را با خدشه بزرگی روبرو می‌کند. چرا که هنگامی‌ ‌حمله نظری به "سلبریتی محوری" توسط گروه‌های حامیِ دولت مورد پذیرش واقع می‌شود که قبل از مدیری، چهره‌هایی مثل رضا رشیدپور، باران کوثری، نوید محمد زاده و امثالهم نیز که بارها جریان دولت از حمایت‌های آنان منتفع شده است نیز از مصادیق گزاره "ظهور در قالب منتقد اجتماعی، در غیاب روشنفکران" شمرده شوند و مورد انتقاد قرار گیرند.

* گزارش از محمد نوروزی


کد خبرنگار : 17