به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ 2 ماه بعد از انتخابات ششمین دوره مجلس شورای اسلامی، فروردین ماه 79، 17 تن از شخصیتهای سیاسی، مطبوعاتی، علمی و ادبی ایران، که عمدتاً دارای گرایشهای سکولار بودند راهی آلمان شدند تا در کنفرانسی که تحت عنوان «ایران پس از انتخابات» (Iran After the Elections Conference) تدارک دیده شده بود شرکت کنند. کنفرانسی که از سوی «بنیاد هاینریش بل» که زیر نظر حزب اسلامستیز «سبزهای آلمان» اداره میشد برپا شده بود تا محورهایی چون ایران پس از انتخابات مجلس، اسلام و جامعه مدنی، حقوق و جنبش زنان، هنر و ادبیات در روند اصلاحات و دموکراسی و ارزیابی روابط ایران و آلمان در آن به بحث گذاشته شود.
علاوه بر بنیاد هاینریش بل، بخشی از اپوزیسیون خارجنشین نیز به رهبری حسن ماسالی، شامل کتایون امیرپور، مهدی سردانی(نویسندهی ضدانقلاب)، احمد طاهری(خبرنگار روزنامهی فرانکفورتر روندشاو)، بهمن نیرومند و نوید کرمانی در تدارک این کنفرانس دخالت داشتند. این عده در آغازین روز کنفرانس، بیانیه مشترکی صادر کردند و در آن خواستار تشکیل یک حکومت لائیک و سکولار در ایران شدند. اینطور که از ظاهر امر به نظر میرسید هدف از برگزاری این نشست آن بود که القا کنند مردم در ایران بعد از انتخابات سال 76 با توجه به آغاز دوره اصلاحات از حکومت مذهبی بیزار شده و نوعی رفرم را برای تغییر حکومت به سوی سکولاریسم آغاز کردهاند.
حسن یوسفی اشکوری، مهرانگیز کار و اکبر گنجی
عزتالله سحابی، اکبر گنجی، یوسفی اشکوری(روحانی خلع لباس شده)، کاظم کردوانی، علیرضا علوی تبار، حمیدرضا جلاییپور، چنگیز پهلوان، فریبرز رئیس دانا، علی افشاری، محمود دولت آبادی، مهرانگیز کار، شهلا شرکت، شهلا لاهیجی، منیره روانی پور، جمیله کدیور، خدیجه مقدم و محمدعلی سپانلو از حاضران در این کنفرانس بودند. ترکیب شرکت کنندگان هم موضوع پوشیده ای نبود. مرتضی غرقی خبرنگار اسبق واحد مرکزی خبر در آلمان که فیلم این کنفرانس را تهیه و به تهران فرستاد در این باره میگوید: «اکثریت حاضرین را هم چریکهای فدایی خلق، تودهایها، منافقین و گروههای ملی-مذهبی و کسانی که از ایران فرار کرده و علیه نظام جمهوری اسلامی فعالیت میکردند، تشکیل میدادند.»
نشستی که بعدها به عنوان کنفرانس برلین معروف شد حاشیههای زیادی را به همراه داشت. حاشیههایی که دامنه آن تا مدتها گریبان اصلاحطلبان رادیکال را گرفت. ادای احترام به اعدامشدگان در زندانهای ایران از جمله این موارد بود. برگزارکنندگان این کنفرانس در ابتدا از حاضران خواستند که برای اعدامشدگان –که عمده آنها در دهه 60 به مجازات رسیده بودند-، یک دقیقه ایستاده و ادای احترام نمایند. میهمانان ایرانی هم البته از همراهی با این اقدام فروگذار نکردند و همراه با ضدانقلاب خارجنشین حاضر در برنامه، به منافقین اعدام شده در ایران ادای احترام نمودند.
این البته تازه شروع ماجرا بود. شعارهای پیوسته مرگ بر جمهوری اسلامی و نیز شعار علیه مسئولین نظام از جمله رئیس جمهور وقت(سیدمحمد خاتمی) چیزی نبود که بتوان در مقابل آن سکوت، و ضمن سکوت با آن همراهی کرد. سخنرانان اما گویا نظر دیگری داشتند. مباحث مطرحشده از سوی سخنرانان ملغمهای از انواع تهمتها، توهمپردازیها بود که طیف وسیعی از موضوعات مختلف مانند آزادی، حقوق زنان، دموکراسی، جنبش دانشجویی، دیکتاتوری و فاشیسم در جمهوری اسلامی و ... را در برمیگرفت.
در همین راستا عزتالله سحابی حکومت ایران را حکومتی دیکتاتوری توصیف کرد و گفت: «شما که علیه دیکتاتوری داخل ایران مبارزه میکنید، باید بدانید کسانی که اینجا هستند نیز همچون شما در حال مبارزه با دیکتاتوری در داخل هستند» شهلا لاهیجی مدیر یکی از مؤسسات انتشاراتی در تهران و از نیروهای این جریان نیز در موضعی ضددینی اظهار داشت: «باید این باور در حاکمیت پدید آید که دوران کمربندهای عفت گذشته است» در ادامه این کنفرانس چنگیز پهلوان از اعضای کانون نویسندگان نیز سخنانی را ایراد نمود و طی آن جمهوری اسلامی را «کودکی عقب افتاده» توصیف کرد. یوسفی اشکوری با طرح این ادعا که «ما در ایران قربانی خشونتیم» گفت: «جناح محافظهکار و پاسداران استبداد باز هم قطعا کارشکنی خواهند کرد و باز هم دست به انواع توطئهها خواهند زد.» مهرانگیز کار نیز مدعی شد که ساختار حقوقی ایران به خصوص در امر حقوق زن، حقیقتا زن ستیز است. اکبر گنجی هم طی گفتگویی با یگی از روزنامههای آلمانی در حاشیه مراسم تأکید کرد که دیدگاه امام خمینی(ره) باید به موزه برود و دیگر کاربرد ندارد. این تنها گوشههایی از اظهارات سخنرانان ایرانی شرکتکننده در مراسم بود که بخشهایی از آن در فیلم زیر قابل مشاهده است.
حواشی کنفرانس برلین به اینجا هم محدود نمیشد. یک هفته بعد وقتی گوشههایی از این نشست از صدا و سیما پخش شد پردهها رفته رفته کنار رفت. پخش تصاویری غیرمتعارف از رقصیدن یک زن و برهنه شدن یک مرد در تلویزیون جمهوری اسلامی، آن هم بیست سال بعد از انقلاب، جامعه را حسابی شوکه کرد؛ آن هم در شرایطی که دهه اول محرم تازه سپری شده بود. مردم که از تعجب هاج و واج به گیرندههایشان چشم دوخته بودند خیلی زود متوجه شدند که قصه از چه قرار است.
مرتضی غرقی که به عنوان شاهد عینی در این کنفرانس حضور داشت در باره فضای حاکم بر سالن کنفرانس می گوید: «(بعد از ناتمام ماندن صحبت های دولت آبادی) گنجی هم نتوانست صحبت خود را ادامه دهد و جلسه به هم ریخت. همزمان یک آقا که از چریکهای فدایی خلق بود و طرف چپ من قرار داشت، بلند شد و لباسهای خود را درآورد. لخت مادرزاد به میان جمعیت رفت و یک زخم بزرگی که بر روی بدنش بود که معلوم نبود این زخم بر اثر چه بوده را نشان داد و گفت که جمهوری اسلامی من را شکنجه کرده است. همزمان در طرف دیگر سالن یک گروه که متعلق به حزب کارگران کمونیست بودند، زن رقاصهای را آوردند که شروع به رقصیدن کرد و همزمان در کنار آن ویولون هم میزدند. این در حالی بود که سخنران هم برای خودش سخنرانی میکرد.»
خبرنگار واحد مرکزی خبر ادامه میدهد: «در روز دوم هم همان مسائل تکرار شد و کنفرانس چند بار به تشنج کشیده شد[...] آقای یوسفی اشکوری پشت تریبون در حال سخنرانی بود که یک خانم از بالای سالن راه افتاد رفت بالای سن در کنار سخنران ایستاد و لباسهای خود را یکی یکی درآورد و بعد از آن یک مانوری بر روی سن داد و دوباره به انتهای سالن برگشت و یوسفی اشکوری همچنان داشت سخنرانی میکرد».
پخش بخشهایی از تصاویر کنفرانس برلین موجی از واکنشها متفاوتی را در داخل به دنبال داشت. حزب مشارکت ترجیح داد از محکوم کردن این سمینار خودداری کند و ضمن توجیه حضور تعدادی از اعضای خود در آن، بر صدا و سیما بتازد. این حزب که نزدیکترین طیف سیاسی به دولت مستقر به شمار میآمد پخش کنفرانس برلین از شبکه اول سیما را توطئه خواند و در بیانیهای مدعی شد که این اقدام وحدتشکنانه برای جلوگیری از تشکیل مجلس شورای اسلامی، مقابله با دولت خاتمی و رویارو قرار دادن گروهها و گرایشهای سیاسی و به زیر سؤال بردن اصلاحات موردنظر جبهه دوم خرداد تدارک دیده شده. در مقابل اما بسیاری از مسئولان نظام، علما، ائمه جمعه، گروه های سیاسی، مطبوعات، و همچنین رئیسجمهور وقت و هیئت وزیران علیه این کنفرانس موضع گیری کردند.
رهبر انقلاب در تحلیل ابعاد این ماجرا با اشاره به ترکیب انتخاب شده برای حضور در این کنفرانس، آن را حاصل یک برنامهریزی بلندمدت و کاملاً سنجیده عنوان کردند. زیرا برای شرکت در این کنفرانس از یک روحانی، دانشجو، استاد دانشگاه، برادر شهید، یک انقلابی سابق، نویسنده و یک سیاسی قدیمی، چند زن و یک نمایندهی مجلس دعوت شده بود و این یعنی درست تدارکدهندگان، به دنبال آن بودند تا حاضران این کنفرانس را نمایندگان آحاد ملت ایران معرفی کنند.
از نگاه ایشان، این کنفرانس، با توجه به ترکیب شرکتکنندگان، هدفی جز زیر سؤال بردن نظام و انقلاب نداشته است: «برگزارکنندگان کنفرانس در واقع درصدد بودند با این مقدمات و تدارکات و دعوت از همهی جناحهای مخالف نظام در خارج، کنفرانس را به جلسهی محاکمهی انقلاب و نظام اسلامی تبدیل کنند و با تبلیغ ناکارآمدی نظام اسلامی از زبان دعوتشدگان داخلی، از زبان ضدانقلاب هم این گونه تبلیغ کنند که اصلاحات اساسی تنها با حذف اسلام، ولایت فقیه، شورای نگهبان و حدود اسلامی از قانون اساسی و یا کلاً نوشتن قانون اساسی جدید امکانپذیر است.»
هاشمی رفسنجانی هم در خطبههای نماز جمعه مورخ 9 اردیبهشت 1379 به اعتراض نسبت به اجلاس برلین پرداخت و با عبارات تندی آن را محکوم کرد: «در کنفرانس برلین میخواستند همه شوون انقلاب را محاکمه کنند و برای این کار طراحیهای زیادی کرده بودند. افرادی را به نمایندگی از جناح ها و اقشار مختلف اعم از نویسنده، شاعر، حزبچی، روزنامهچی، حقوقدان و لیبرال را دعوت کرده بودند تا به قول خود همه شوون انقلاب را محاکمه کنند. از سوی دیگر، صحنه ای درست کرده بودند که باز و کبوتر درست کنند و در این میان، بازها بخواهند اصل انقلاب برچیده شود».