قاسم زائری
نظم جدید غرب آسیا
اکنون نوبت طرح یک سوال اساسی است: چرا قدرت نظامی و اقتصادی بزرگی مثل آمریکا، که روزگاری نه چندان دور بر تحولات و مناسبات جهانی سیادت داشت، اکنون حتی با همراهی فرانسه و انگلیس و با وجود دلارپاشی گاوهای شیرده و عطش دوستان چشم انتظارشان در منطقه (عربستان و قطر و ترکیه و امارات و اردن و نظایر آن) از انجام هرگونه اقدام موثری برای تغییر معادلات منطقه غرب آسیا ناتواناند؟
خبرنامه دانشجویان ایران: قاسم زائری*// ترامپ با همراهی ماکرون و ترزا می، پس از روزها سروصدا و جنجال رسانهای و مانور تبلیغاتی، و بدون کسب اجازه از شورای امنیت یا حتی نهادهای مسوول در کشورهای خودشان، تعدادی موشک به اهدافی در سوریه پرتاب کردند. موشکها از هواپیماهایی شلیک شدند که از ترس سامانه ضدهوایی روسها وارد آسمان سوریه نشده بودند، و بیرون از مرزهای سوریه شلیک شدند. مراکز هدف این عملیات، قبلاً به واسطه گزارش روسها از طرف دولت سوریه تخلیه شده بود. سامانه دفاع هوایی سوریه، تعدادی از موشکها را رهگیری و منهدم کرد و سه کشور تلویحاً گفتهاند که فعلاً برنامهای برای ادامه عملیات علیه دولت سوریه نداشته و آن را خاتمهیافته تلقی کردهاند.
به اتهام مشابه کاربرد سلاح شیمیایی، اوباما در 2013 تا آستانه صدور دستور حمله به سوریه پیش رفت و «ساعت صفر» حمله نیز اعلام شد. اما این حمله هیچگاه صورت نگرفت. بعدها ترامپ در جریان رقابتهای انتخاباتی، به انتقاد از اوباما پرداخت که چرا در آن مقطع به سوریه حمله نکرده است. به تلافی آن تعلل، ترامپ خود در 2017 به بهانه حملات شیمیایی در خان شیخون تعدادی موشک روانه فرودگاه متروکهای در حمص سوریه کرد که نوع شلیکها و نحوه عمل آنها در منطقه هدف، به یک افتضاح نظامی برای آمریکا بدل شد.
اکنون نوبت طرح یک سوال اساسی است: چرا قدرت نظامی و اقتصادی بزرگی مثل آمریکا، که روزگاری نه چندان دور بر تحولات و مناسبات جهانی سیادت داشت، اکنون حتی با همراهی فرانسه و انگلیس و با وجود دلارپاشی گاوهای شیرده و عطش دوستان چشم انتظارشان در منطقه (عربستان و قطر و ترکیه و امارات و اردن و نظایر آن) از انجام هرگونه اقدام موثری برای تغییر معادلات منطقه غرب آسیا ناتواناند؟ بوش پدر به عراق لشکر کشید؛ بوش پسر برای لشکرکشی تاوان انهدام برجهای دوقلو را داد؛ اوباما نجنگید؛ ترامپ هم نمیجنگد. ظاهر دیگر هیچ آمریکایی جنگی را در خاورمیانه شروع نمیکند.
حقیقت آن است که با نابودی داعش، حل مسأله استقلال کردستان، تثبیت اوضاع سیاسی لبنان، سامان یافتن اوضاع عراق، و تثبیت و تداوم دولت سوریه، اکنون به نظر میرسد که کمابیش پایههای نظم جدید غرب آسیا تثبیت شده و این منطقه مهم جهان، قدرتها و مؤلفههای برتر مؤثر بر تحولات خود را به خوبی شناخته است.
مایه مسرت است که ایران رکن اصلی این نظم تازه است، و حتی حضور نیروهای قدرتمندتری نظیر روسیه در این نظم تازه نیز در قالب برنامه و طرح ایران است؛ همچنان که ایران، از روسیه برای سامان دادن به اوضاع سوریه دعوت میکند، و برای حلوفصل اوضاع عراق از او کمک نمیگیرد. نظم تازه در ذهن امثال «حاج قاسم» شکل میگیرد و تجسم عینی پیدا میکند. این نظم تازه، محصول مدیریت سیاسی و نظامی «جمهوری اسلامی» در منطقه غرب آسیاست؛ «کالای ایرانی» است که مظلومانه و در اوج ناباوری و بیاعتمادی نخبگان داخلی بهدست آمده است. اکنون زمان خودباوری است.
این نظم تازه، و شناسایی ابعاد و اقتضائات آن و ارائه راهکارها برای تثبیت و بهبود آن، یک دستور کار جدید برای نخبگان سیاسی و اجتماعی خصوصاً نهادها و مراکز پژوهشی و دانشگاهی است.
* استادیار جامعه شناسی دانشگاه تهران