تاریخ : 1397,چهارشنبه 02 خرداد07:18
کد خبر : 266653 - سرویس خبری : یادداشت

علی جمشیدی

راز گستاخی پمپئوها

جورج دبلیو بوش، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا ۲۹ ژانویه ۲۰۰۲ و در سخنرانی سالانه خود در کنگره، ایران را محور شرارت خواند و چندی بعد یعنی در سال 2003 به عراق حمله کرد و غرب ایران را نیز درگیر جنگ خانمان‌سوزی ساخت.

خبرنامه دانشجویان ایران: علی جمشیدی*// سخنرانی مایک پمپئو، وزیر امور خارجه جدید آمریکا در روز دوشنبه و ارائه یک لیست طولانی از مطالبات آمریکا از ایران، پایانی بود بر دوره‌ای که در آن تصور می‌شد گفت‌وگوی دوجانبه با ایالات متحده و کوتاه آمدن از برخی مواضع و حتی دستاوردهای علمی می‌تواند گره‌گشای مشکلات اقتصادی و کاهش‌دهنده دشمنی عمیق و طولانی ایالات متحده با ایران باشد.

دوره‌ای که دوباره کوتاه آمدن و تئوری «بده‌بستان با آمریکا» تحت عنوان گفت‌وگوی برد- برد مطرح شد ولی نتیجه مانند ادوار گذشته، عقب نشستن ایران و جلو آمدن آمریکایی‌ها بود.  در یک‌گذار تاریخی و با مرور فراز و فرود روابط ایران با کشورهای خارجی ازجمله آمریکا، مشخص می‌شود که حداقل چهار مرتبه در تاریخ 40 ساله ایران پس از پهلوی این فرآیند عینا تکرار شده است.

قدم اول نهضت آزادی؛ آغاز تحریم‌ها
اولین تجربه مربوط به ایام ابتدایی نهضت است؛ چندی پس از پیروزی انقلاب که دولت موقت به دست سران نهضت آزادی سپرده شده است. بیست‌وپنجمین سالگرد انقلاب الجزایر در این کشور جشن گرفته شده و مقاماتی از ایران و آمریکا همزمان در این مراسم حضور دارند. در این روزها و بدون اطلاع مقامات ارشد ایران ازجمله امام‌خمینی(ره)، هماهنگی‌ها صورت می‌گیرد و ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه وقت با زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی کاخ سفید چند جلسه به گفت‌وگو می‌نشیند. این مذاکره اولین دیدار مقامات ارشد ایران بعد از انقلاب با یک مقام آمریکایی بود؛ اول نوامبر ١٩٧٩.

ابراهیم یزدی که بعدها صراحتا می‌گوید به‌خاطر احتمال همکاری شاه با آمریکا و اقدام برای کودتا در ایران به سراغ برژینسکی رفته، می‌گوید برژینسکی یک مذاکره‌کننده بسیار زیرک و باهوش بود و ما می‌دانستیم که می‌توانیم با چنین فردی توافق کنیم. خلاصه اینکه گفت‌وگو‌ها صورت می‌گیرد تا مشکلات میان ایران و آمریکا برطرف شود، غافل از اینکه نتیجه این گفت‌وگوها نه‌تنها حل مشکلات ازجمله ماجرای تسخیر لانه جاسوسی نیست، بلکه تندی‌های آمریکا علیه ایران بیشتر هم می‌شود. از طراحی چندین کودتا تا طرح‌ریزی برای اولین تحریم اقتصادی ایران مربوط به همین ایام است.  تنها چند روز بعد از گفت‌وگو میان ایران و آمریکا، اولین اقدام رسمی آمریکا علیه ایران صورت می‌پذیرد. «کارتر» هشتم نوامبر 1979میلادی با استناد به قانون «کنترل صدور تسلیحات نظامی»، کشتی حامل لوازم یدکی نظامی متعلق به ایران را توقیف می‌کند و چند روز بعد فرمان اجرایی برقراری وضعیت اضطراری ملی درمورد ایران (دستور شماره 12170) در ۱۴ نوامبر ۱۹۷۹ صادر می‌شود و طی آن به رئیس‌جمهور ایالات متحده این اختیار را می‌دهد که اموال و دارایی‌های ایران را توقیف کند.

همین فرمان به اضافه دو فرمان بعدی که هفتم و هفدهم آوریل سال 1980 یعنی فقط سه‌ماه پس از اولین مذاکره صادر می‌شود، طی مدت کوتاهی اولین تحریم ایران از سوی دولت آمریکا را هم موجب شده و به‌صورت رسمی تحریم اقتصادی می‌شود.  

اسلحه‌های مک‌فارلین جلوی حمله به هواپیمای مسافربری ایران را نگرفت
دومین ماجرای تاریخی به سال‌های 1364 و 1365 برمی‌گردد، زمانی که مقاماتی از ایران وارد بده‌وبستانی با ایالات متحده آمریکا می‌شوند تا بتوانند طی فرآیندی از آمریکا سلاح تهیه کنند. از قضا این‌بار هم مذاکرات بدون اطلاع رهبر انقلاب صورت می‌پذیرد. در جریان این مذاکرات برخی نزدیکان به دولت ایران ازجمله یکی از مشاوران دولت وقت که سال‌ها بعد «فارین‌پالیسی» نام او را فاش کرد، با چند مقام امنیتی در آمریکا ازجمله رابرت مک فارلین، مشاور امنیتی ریگان و اولیور نورث، از مقامات نظامی این کشور مذاکره می‌کنند تا بتوانند بخشی از چالش‌ها میان ایران و آمریکا را حل و حداقل دو مشکل ضروری یعنی مساله گروگان‌های آمریکایی در لبنان و نیاز ایران به سلاح در جریان جنگ با عراق را مرتفع کنند.  این مذاکرات هم البته سرنوشتی جز مذاکرات قبلی نداشت و نه‌تنها توفیقی برای ایران به همراه نیاورد بلکه بر تندی و دشمنی آمریکایی‌ها نیز اضافه کرد.  همزمان با همین مذاکرات، ریگان با صدور دستور ویژه (12613) دوباره ایران را مورد تحریم دولت آمریکا قرار داد و تجارت کالا و خدمات با ایران را محدود کرد. البته تحریم خصمانه‌ترین اقدام ریگان علیه ایران نبود، چراکه واقعه شلیک به ایرباس ایرانی هم در دستورکار آمریکا قرار گرفته بود و ایامی پس از مذاکرات مخفیانه ایران با مک فارلین برای خرید سلاح، پرواز مسافربری شماره ۶۵۵ شرکت هواپیمایی ایران‌ایر به مقصد دبی هدف شلیک موشکی از ناو وینسنس قرار گرفت و تمامی290 سرنشین آن جان باختند.

هدیه گفت‌وگوی تمدن‌ها؛ محور شرارت شدیم
سومین ماجرا به دولت اصلاحات برمی‌گردد؛ زمانی که سیاست تنش‌زدایی با جهان و مصداق ویژه آن یعنی ایالات متحده آمریکا در دستورکار دولت وقت قرار گرفت. تئوری گفت‌وگوی تمدن‌ها برای این تنش‌زدایی مطرح شد و حتی از سوی رئیس‌جمهور وقت (در گفت‌وگو با CNN) از آبراهام لینکلن تحت عنوان «شهید آبراهام لینکلن» نام برده شد تا شاید روابط ایران با آمریکا از تنش جدی خارج شود و به‌سوی صلح و صلاح حرکت کند.

تاریخ البته این دوران را با وضوح و داده‌های بیشتری روایت‌ می‌کند و می‌گوید با وجود همه این تلاش‌ها، تنش‌ها میان ایران و آمریکا در این دوره هرگز کاسته نشد. ایالات متحده هفتم اکتبر 2001 به افغانستان حمله‌ور شد و شرق ایران را به‌طور کامل با بحران و چالش مواجه کرد. جورج دبلیو بوش، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا ۲۹ ژانویه ۲۰۰۲ و در سخنرانی سالانه خود در کنگره، ایران را محور شرارت خواند و چندی بعد یعنی در سال 2003 به عراق حمله کرد و غرب ایران را نیز درگیر جنگ خانمان‌سوزی ساخت. احتمال حمله به ایران در این دوران به دفعات تیتر روزنامه‌ها شد و برای مدت‌ها خاورمیانه در خوف و رجای حمله بوش به ایران قرار گرفتند. در همین دوره تحریم نهادهای نظامی ایران آغاز شد .علاوه بر این در همین ایام تحریم های علمی ایران نیز آغاز شد و در سال 2002، IEEE اقدام به تحریم علمی ایران کرد.

بازی برد - برد را هم اوباما برد هم ترامپ
آخرین تجربه اما مربوط به همین سال‌های اخیر است، زمانی که ابتدا آمریکا کدخدای جهان نامیده شد و چندی بعد ذیل تئوری گفت‌وگوی برد-برد، ایران وارد مذاکره با آمریکا شد. گفت‌وگوهای فشرده‌ای که در جریان آنها وقایع ویژه‌ای هم برای تلطیف فضا و خودمانی‌شدن ایران و آمریکا به وقوع پیوست. منظور از این اتفاقات ویژه مواردی چون گفت‌وگوی تلفنی روسای‌جمهور ایران و آمریکا برای اولین‌بار در تاریخ جمهوری اسلامی است، جایی که حسن روحانی و اوباما دقایقی با هم گفت‌وگو کردند و البته حسن روحانی پس از این گفت‌وگو رئیس‌جمهور آمریکا را فردی مودب و باهوش توصیف کرد. مثل سه روایت گذشته کوتاه آمدن ایران و تلاش برای تلطیف روابط ایران و آمریکا بازهم کارساز نبود و آمریکایی‌ها این‌بار هم خصمانه عمل کردند.

وندی شرمن، معاون سیاسی وزارت امور خارجه آمریکا و مذاکره‌کننده ارشد این کشور در مهرماه 92 فریب و نیرنگ را قسمتی از DNA ایرانیان دانست، اوبامای مودب در مصاحبه با شبکه رادیویی «ان‌پی‌آر» ایران را یاغی لقب داد، جان کری در جلسه‌ای با لحنی تمسخرآمیز از شکست دادن محمدجواد ظریف در مذاکرات سخن گفت و حایم سابان، مشاور ویژه اوباما در امور خاورمیانه آذرماه 93 هتاکی بی‌شرمانه‌ای به ایرانیان کرد و گفت: «این حرام‎زاده‎ها را باید بمباران کنیم.»

جلو آمدن آمریکا در دوره پسابرجام البته به دوران اوباما و به تحریم‌هایی که تنها سه روز پس از اجرای برجام آغاز شد ختم نشد و زمانی که کار به دست ترامپ و تیمش افتاد فضا تند‌تر هم شد، مثل همین روزهای اخیر که مایک پمپئو، وزیر امور خارجه جدی این کشور لیستی از توهین‌ها را نسبت به ایران مطرح کرد.

* دبیر اسبق تشکیلات اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل


کد خبرنگار : 38