این دیدار اما بسیار مورد توجه است؛ خیلیها علت این موضوع را در صراحت بیان دانشجویان در این دیدار میدانند که بدون محافظهکاری، صدر تا ذیل نظام جمهوری اسلامی را نقد که هیچ بلکه گاهی مورد عتاب قرار میدهند؛ حتی گاهی رهبر معظم انقلاب را «آقای خامنهای» صدا میزنند و از منصوبان ایشان هم گلایه یا نقد میکنند. هرچند روحیات خاص دانشجویی در شجاعت و صراحت لهجه در متمایز شدن این دیدار از سایر دیدارهای عالیترین مقام کشور موثر است با این حال خاص بودن این جلسه، علت دیگری دارد؛ علتی که به تعبیری میتوان آن را گرهگشایی از سوالات و ابهامات مهم دانشجویان در مقاطع مختلف و حساس برهههای تاریخ انقلاب اسلامی دانست. برای روشن شدن این بحث میتوان به برخی از این گرهگشاییها اشاره کرد.
سال 82 سالی است که کشور درگیر منازعات هستهای شده و خبرهای خوبی از مذاکرات سعدآباد به گوش نمیرسد. دانشجویان بارها اعتراض کردهاند. حتی برخی از آنها هنگامی که مقابل سفارت انگلیس تجمع کردهاند با برخورد سخت نیروی انتظامی مواجه شدهاند. در این شرایط سوالی که ذهن دانشجویان را درگیر کرده این است که این آرمانخواهی با آنچه مصلحتاندیشی از سوی مسئولان امر خوانده میشود، جمعشدنی نیست. آیا آرمانخواهی با محافظهکاری قابل جمع است؟ این سوال را یکی از دانشجویان در این دیدار (۱۵/۰۸/۱۳۸۲) مطرح میکند که «شما میگویید دانشجویان مصلحتاندیش نباشند. حالا ما آرمانگرا، پس چرا گاهی اوقات بعضی از دستگاههای اجرایی مصلحتاندیشی میکنند؛ این دو چگونه قابل جمع هستند؟» رهبر انقلاب با تفکیک وظیفه دانشجویان از وظیفه مسئولان این موضوع را اینگونه حل میکنند که «برآیند آرمانگرایی دانشجو و چالش مسئولان با مصلحتها، برآیند معتدل و مطلوبی خواهد شد.»
سال 86 و دو سال پس از روی کارآمدن دولت نهم، با اینکه تشکلهای دانشجویی در مطرحشدن گفتمان عدالتخواهی -که راس قوه مجریه مدعی آن بود- سهیم بودند اما از همان سالهای ابتدایی زمانی که کوچکترین زاویههای دولت مستقر با این گفتمان از سوی دولت باز شد، به نقد آن پرداختند. شاید همین موضوع بود که باعث شد از سوی برخی متهم به ضدیت با ولایت فقیه شوند. این موضوع و موارد دیگر سبب سوال یکی از دانشجویان عضو جنبش عدالتخواه دانشجویی شد. نماینده این تشکل دانشجویی در دیدار سال 86 (۱۷/۰۷/۱۳۸۶) با بیان نقدهایی به اجرای اصل 44 قانون اساسی از اینکه این نقدها تعبیر به ضدیت با ولایت فقیه شده گلایه میکند و از رهبری میخواهد ضدولایت فقیه را معنی کنند. ایشان نیز با توضیحی هرگونه سوءبرداشت از این شعار را مسدود میسازند. آیتا... خامنهای توضیح میدهند که «ضدیت، یعنی پنجه در افکندن، دشمنی کردن؛ نه معتقد نبودن.» بعد ایشان ادامه میدهند که «این ضدولایت فقیه که در کلمات هست، آیه منزل از آسمان نیست که بگوییم باید حدود این کلمه را درست معین کرد؛ به هر حال یک عرفی است» و لذا «اعتراض به سیاستهای اصل ۴۴، ضدیت با ولایتفقیه نیست؛ اعتراض به نظرات خاص رهبری، ضدیت با رهبری نیست. دشمنی، نباید کرد.»
این روزها تشکلهای انقلابی آنطور که آرمانخواهیشان ایجاب میکند حتی از منصوبان و زیرمجموعههای رهبری انتقاد میکنند. انتقاد از برخی ائمهجمعه شهرهای مختلف، انتقاد از رئیس قوه قضائیه، صداوسیما و... نمونههای آن است؛ اما در سالهایی نهچندان دور، هرگونه انتقاد از منصوبان رهبری از سوی برخی جریانها بهشدت منکوب میشد؛ به این بهانه که انتقاد از آن دستگاه یا فرد، انتقاد از رهبری و تضعیف ایشان است. اما در سال 87 و در دیدار رمضانیه (۰۷/۰۷/۱۳۸۷) این بهاصطلاح تابوشکنی صورت گرفت و نماینده اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل با طرح سوالی گفت: «متاسفانه برخی از آنجاکه مدیر صداوسیما از سوی جنابعالی منصوب میشود، اینگونه عنوان میکنند که انتقاد به صداوسیما تقابل با رهبری است.»
سال 89 یکسال پس از روی کارآمدن دولت دوم احمدینژاد است؛ برخی انتصابهای او در سمت معاوناولی و دیگر دستگاهها و نقش پررنگ زوج مشایی-رحیمی این شائبه را میان تشکلهای دانشجویی ایجاد کرده است که نباید دولت را نقد کرد! در آن روزها نسبت به دولت مواضع مختلفی اتخاذ میشد، گاهی اوقات رئیسجمهور و منصوبانش از سوی برخی تا مرز تکفیر پیش میرفتند و همزمان از سوی برخی تایید صددرصدی میشدند یا در بهترین حالت با ارفاق معتقد بودند نقد دولت به مصلحت نیست و سکوت اختیار میکردند. سوال یکی از دانشجویان در دیدار رمضانیه (۳۱/۰۵/۱۳۸۹) و پاسخ رهبری موضوع را روشن کرد. نماینده اتحادیه مستقل در این دیدار گفت: «دولتی بر سر کار است که شعارش عدالتخواهی است و قاطبه سیاستها، روندها و کارگزارانش در نظر و عمل همسو با این شعار هستند، اما چه کنیم که دلمان از دست چپ و راست رئیسجمهور خون است.»
در همان دیدار نماینده بسیج دانشجویی سوال مهمی را مطرح میکند. ماجرا از این قرار بود که پس از حوادث سال 88 و نزدیکشدن به انتخابات مجلس نهم، عدهای معتقد بودند که اختلافات را باید کنار گذاشت و به وحدت رسید. از سوی دیگر برخی بر این باور بودند که دوره، دوره خالصسازی کشتی نظام از نیروهای سیاسی است. این موضوع دستمایه سوال نماینده بسیج دانشجویی شد که بعضیها میگویند وحدت، بعضیها میگویند خلوص؛ شما چه میگویید؟ رهبر انقلاب در پاسخ به این سوال گفتند: «من میگویم هر دو. خلوص که شما مطرح میکنید -که ما بایست از فرصت استفاده کنیم و حالا که غربال شد، یک عدهای را که ناخالصی دارند، از دایره خارج کنیم- چیزی نیست که با دعوا و کشمکش و گریبان این و آن را گرفتن و با حرکت تند و فشارآلود به وجود بیاید؛ خلوص در یک مجموعه که اینجوری حاصل نمیشود؛ ما به این، مامور هم نیستیم. وحدت هم که ما گفتیم، منظور من اتحاد برمبنای اصول است. بنابراین وحدت با کیست؟ با آن کسی که این اصول را قبول دارد. به همان اندازهای که اصول را قبول دارند، به همان اندازه ما با هم مرتبط و متصلیم؛ این میشود ولایت بین مومنین.»
سال 94 دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب رنگ و بوی برجامی دارد. دولت در حال پیادهکردن تنها ایده خود برای حل مشکلات کشور است. برجام امضا شده و اکنون یک موضوع سوال اصلی است که با وجود این معاهده و کنار میز نشستن با آمریکا -که تاکنون تشکلهای دانشجویی آن را شیطان بزرگ میخواندند- تکلیف استکبارستیزی چه میشود؟ این موضوع سوالی است که یکی از دانشجویان از رهبر انقلاب میپرسد. ایشان در پاسخ میگویند: «مگر مبارزه با استکبار، تعطیلپذیر است؟ مبارزه با استکبار، مبارزه با نظام سلطه تعطیلپذیر نیست. این جزء کارهای ما است، جزء کارهای اساسی است، جزء مبانی انقلاب است. یعنی اگر مبارزه با استکبار نباشد، ما اصلا تابع قرآن نیستیم. مبارزه با استکبار که تمام نمیشود. درمورد مصادیق استکبار، آمریکا اتم مصادیق استکبار است. ما به این مسئولان محترمی که در قضیه هستهای مذاکره میکنند -که حالا اینها اجازه پیدا کردهاند که مسئولان روبهرو با هم حرف بزنند؛ البته سابقه داشت، در این سطح نه، در سطوح پایینتر سابقه داشت؛ در این سطح، اولینبار بود- گفتهایم که فقط در مساله هستهای شما حق دارید مذاکره کنید. مبارزه با استکبار تعطیلپذیر نیست، تکلیفش کاملا روشن است و خودتان را آماده کنید برای ادامه مبارزه با استکبار.»
* دبیر تشکیلات اسبق اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل