تاریخ : 1397,یکشنبه 27 خرداد20:01
کد خبر : 269477 - سرویس خبری : باشگاه نویسندگان

صادق بشیره:

نامه‌ای به استادم

خلاصه همه امیدمان به ایام فرجه بود که به جهت مصادف شدن با ماه مبارک رمضان به ایام الله فرجه بدل شد و به همدردی با فقرا و طاعت و عبادت و توبه و استغاثه و دعا و خلصناخلصنا گذشت و شما خود بهتر واقف هستید که خداوند هم در گرسنگی عبادت نمیشود چه رسد به مطالعه و فراگرفتن علم. عید فطر هم خواستیم لااقل یک روز با ثروتمندان همدردی کنیم لذا با یاران و دوستان عزم چالوس کردیم.

خبرنامه دانشجویان ایران: صادق بشیره// اما بعد، از آنجا که درآمد سرشار ابوی کارگر زحمتکش بنده از یکم به دوم نمیرسد و میرود برای اقساط جهیزیه خواهر، از ایشان چیزی که به ما نمیرسد هیچ بلکه یارانه خودمان را هم به ما نمیدهد‌.

خلاصه مجبوریم روزها بعد از کلاس برای خرج تحصیل و خورد و خوراک و ایاب و ذهاب کار کنیم و نگوییم چیست کار.

راستش را بخواهید هر روز برای دختر مورد علاقه مان هم خواستگارهای پولدار می آید و از غصه او شبها هم خواب نداریم. انگار تهران همین یک دختر را دارد. از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان خیلی خانم است و واقعا هم همتا ندارد البته اینکه اگر در دیده مجنون نشینی به غیراز خوبی لیلی نبینی هم در نظر ما نسبت به ایشان بی تاثیر نیست. از شانس ما همه خواستگارها هم فول آپشن هستند و همین روزهاست که به قول شهریار پدرش گوهر خود را به زر و سیم بفروشد و علم و هنر ما هم هیچ به کار نیاید. از بس خواستگارها را جواب کرده در خانواده چو افتاده که دخترک حتما ایرادی دارد. او هم مدتیست دیگر با ما سرسنگین شده و تحویلمان نمیگیرد. طفلی حق هم دارد.

خلاصه همه امیدمان به ایام فرجه بود که به جهت مصادف شدن با ماه مبارک رمضان به ایام الله فرجه بدل شد و به همدردی با فقرا و طاعت و عبادت و توبه و استغاثه و دعا و خلصناخلصنا گذشت و شما خود بهتر واقف هستید که خداوند هم در گرسنگی عبادت نمیشود چه رسد به مطالعه و فراگرفتن علم. عید فطر هم خواستیم لااقل یک روز با ثروتمندان همدردی کنیم لذا با یاران و دوستان عزم چالوس کردیم.

فوقع ما وقع و سرانجام رستاخیز فرا رسید. اینک در حالی به درگاه شما پناه آورده ایم که شب امتحان است و دستمان تهی. جام جهانی که چهارسال منتظرش بودیم با حضور تیم ملی کشورمان آغاز شده. در این گیرودار اقتصادی و افزایش قیمت مسکن و خودرو و طلا و دلار و بیکاری و آینده نامعلوم دل ما جوانان به دیدن همین چند مسابقه فوتبال و حمایت از تیم ملی کشورمان خوش است. روا نیست این شبهایمان هم به جزوه خوانی و استرس پاس شدن طی شود. از شما تقاضا داریم باران رحمت بی دریغ خود را بر برگه امتحانی ما برسانید و کم ما را به کرم خود بپذیرید که خداوند دستگیران و کریمان را دوست میدارد و چه عبادتی بالاتر از شاد کردن دل دیگران و دستگیری از زمین خوردگان و در راه ماندگان؟!

کم بودن درآمد پدر و خواستگارهای معشوقه ما و بی پولی و بیکاری و قیمت طلا و دلار و مسکن و خودرو و همزمانی فرجه با ماه رمضان و جام جهانی با امتحانات قطعا دست شما نبوده ولی نمره ما که جز به دستان پرمهر شما امضا نمیشود. بیایید این سلسله بدبختی های ما را قطع کنید. جای دوری نمیرود اگر نیکی خود را بر دجله اندازید و بر جوانی که دنیا به او سخت گرفته کمی آسان بگیرید که ایزد در بیابان بازتان دهد و بر شما آسان بگیرد، ان شالله!