به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ سخنان نفتی حسن روحانی در جمع گروهی از ایرانیان مقیم سوئیس واکنشهای زیادی را برانگیخته است، از صعود قیمت جهانی نفت تا تفسیرهای همراه با ترس رسانههایی چون CNBC، یورونیوز و روزنامه تایمز آو اسرائیل که همگی متفقالقول آن را "تهدیدی علیه ترابری نفت در سطح جهان" و اخلال در شاهرگهای انرژی میدانند.
اما این تهدید روحانی برای عملیاتی شدن چه پیش زمینه را طلب می کند و نتایج آن چیست؟
۱- دستگاه محاسباتی دشمن از سال ۹۲ بدین سو براساس ایده دولت روحانی یعنی گروگانگیری سیاست خارجی برای منافع اقتصادی طراحی شده بود. رفتار منفعلانه دولت این پیام را به طرفهای خارجی ارسال میکرد که حتی اگر موجودیت ما به خطر بیفتد باز با زبان نرم از شما استقبال خواهیم کرد. اما شرایط اقتصادی و اجتماعی فعلی کشور روحانی را به تغییر راهبرد واداشته است. سخنان روحانی از آن جهت مهم است که شخصیت دوم و البته مذاکرهجوی نظام به اهمیت تهدید منافع دشمن برای کسب امتیاز پی برده است. همین موضوع سبب ایجاد تغییر در دستگاه محاسباتی دشمن خواهد شد. طرف غربی تهدید ایران را وقتی جدی گرفت که حسن روحانی آن را بر زبان آورد و این یعنی اینکه اگر امنیت ملی ایران به خطر بیفتد هزینه آن را باید همه طرفهای درگیر در پیدایش آن پرداخت کنند و این یعنی "عینیسازی تهدید برای دشمن".
پاسخ قاطع روحانی به تهدید ترامپ
۲- اما ایران چگونه تهدید خود را میتواند عملیاتی کند؟ مثلث طلایی به منطقهای محصور میان تنگه هرمز، تنگه مالاکا(در اقیانوس هند) و تنگه باب المندب(در حاشیه جنوب غربی یمن) گفته میشود که بیش از ۸۰% انرژی جهان برای رسیدن به دست مصرف کنندههای کلان(اروپا و چین) از این منطقه ترابری میشود. از سوی دیگر، اهمیت نظامی این منطقه به دلیل تلاقی چهار قدرت آمریکا، روسیه، ایران و چین است که هر راهبرد نظامی بدون نگاه به این منطقه کاملا بیاثر است.
۲-۱- اخلال در تنگه هرمز سه نتیجه میان مدت دارد: اولا نظم امنیتی منطقه کاملا بلوکبندی شده و منافع امنیتی بر سایر متغیرهای حاکمیتی ترجیح داده خواهد شد. دوما عربستان به علت اختلاف گسترده با قطر و کویت با مشکل نظمدهی به همپیمانان خود مواجه خواهد شد که زمینهساز ضعف در حضور مستقیم منطقهای این کشور خواهد شد. سومین نتیجه اما تغییر نگرش کشورهای حاشیه خلیج فارس در شرایط بحران است. هرگونه ناامنی در منطقه اقتصاد تجاری این کشورها را به زانو در میآورد پس در صورت وقوع هرگونه بینظمی، این کشورها باید از بین دو گزینه حتمی همراهی با آمریکا و عربستان(و در نتیجه تهدید موجودیت خود) و یا فشار به طرف غربی برای عدم تقابل با ایران یکی را انتخاب کند.
۲-۲- اخلال در تنگه هرمز وقتی به نتیجه میرسد که تنگه بابالمندب نیز وارد این معادله شود. حضور در باب المندب یعنی تغییر رفتار در موضوع جنگ یمن و ورود مستقیم به این معرکه و علنی کردن تقابل با عربستان. نتیجه این حضور گسترش حضور مستقیم نظامی ایران از اقیانوس هند تا دریای مدیترانه است؛ امری که قطعا آمریکا و همپیمانانش چنین تمایلی ندارند.
۲-۳- تنگه مالاکا که محل اتصال دو اقیانوس آرام و هند است طبق آمار نزدیک به یک چهارم از محمولههای نفت خام دنیا را از خود عبور میدهد که همین موضوع باعث شده پس از تنگه هرمز مهمترین شاهراه حمل و نقل دریایی نفت در دنیا بهشمار رود. همین موضوع و موقعیت جغرافیایی آن در نسبت به روسیه و چین سبب شده تا جزیره دیه گو گارسیا به مهمترین پایگاه عملیات هوایی دوربرد و فرماندهی اطلاعات ارتش آمریکا در نیم کره شرقی تبدیل شود. جمهوری اسلامی ایران تا زمانی که توان حمله موشکی برای زمینگیر کردن حملات هوایی ازاین پایگاه را نداشته باشد در هر درگیری نظامی قطعا با مشکلات زیادی روبرو خواهد شد.
۳- تهدید نفتی ایران یعنی اینکه جمهوری اسلامی با برآورد دقیق از هزینه و فرصتهای هرگونه درگیری برای تامین امنیت ملی خود، اخلال در منطقه طلایی را مهمترین تاکتیک راهبرد نوین امنیتی خود میداند. پس دو پیش زمینه یعنی حضور مستقیم نظامی گسترده در منطقه و افزایش توان موشکی را در دستور کار قرار خواهد داد. از نتایج این راهبرد میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۳-۱- افزایش پلهای قیمت نفت سبب خواهد شد دو مصرفکننده عمده جهانی یعنی اروپا و شرق آسیا با بحران مالی مواجه شوند. فشار نفتی از یکسو و فشار تعرفهای آمریکا عملا اقتصاد این کشورها را به نابودی سوق میدهد. بنابراین باید از هماکنون شاهد تلاش این کشورها برای تغییر شرایط امنیتی منطقه برای کاهش فشار اقتصادی به خود باشیم. اروپا و شرق آسیا توان تحمل فشارهای درگیری نفتی ایران و آمریکا را ندارند بنابراین تمام توان خود را صرف عدمایجاد بینظمی در معادلات انرژی جهان خواهد کرد.
۳-۲- تقابل علنی ایران و عربستان یکی از نتایج حتمی این تهدید نفتی خواهد بود. ایران با حضور مستقیم در یمن و افزایش حمایت از همپیمانان خود میتواند امنیت عربستان را به مخاطره بندازد و از سوی دیگر فشار به ایران در سوریه و عراق نیز میتواند واکنش عربستان باشد. در هر صورت این تقابل رخ خواهد داد و تهدید نفتی میتواند سرعت وقوع آن را افزایش دهد.
۴- روحانی اینبار سخنگوی تصمیم جمعی نظام بود و نه از سوی روحانی مذاکرهجو که از زبان رییس شورای عالی امنیت ملی کشور سخن گفت. چنین سخنانی را از آن جهت باید مهم دانست که نشانه تغییر در تصمیمگیری سران نظام است و باید دید سناریوهای آن به کدام سو خواهد رفت.
* گزارش از سعید درویشی