به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ پس از خروج آمریکا از برجام، ایران و دستگاه سیاست خارجی کشور با تاکید بر امکان ادامه برجام بدون حضور آمریکا و با سایر اعضا به ویژه اروپاییها بر حفظ این توافق در صورت ارائه تضمینهای لازم از سوی اروپاییها تاکید کردند. در این راستا قرار شد که تروئیکای اروپایی شامل کشورهای انگلستان، فرانسه و آلمان تحت نظر اتحادیه اروپا بسته جدید خود که شامل تضمینهای لازم در قبال تحریمهای جدید آمریکا برای سرمایهگذاری و مراودات اقتصادی با ایران است را به مسئولین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ارائه دهند.
در این زمینه با وجود گذشت بیش از دوماه از اعلام خروج امریکا از توافق هستهای همچنان ابهامات زیادی در مورد نحوه تعامل جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه اروپا با تکیه بر این توافق وجود دارد به طوری که بسیاری از شرکتهای اروپایی مانند توتال، لوک اویل، پژو، زیمنس و...فارغ از موضع مقامات دولتی خود، مراوده اقتصادی با ایران در شرایط تحریمهای امریکا را بیفایده دانسته و با اعلام خروج از ایران عملا ضعف اتحادیه اروپا برای ارائه تضمینهای لازم به ایران برای حفظ توافق هستهای را به رخ کشیدند.
با این حال پس از دوماه رایزنی مقامهای ایرانی و اروپایی و مذاکرات گوناگون در حالی خبر میرسد که بسته ضدتحریمی اروپاییها آماده و در شرف تقدیم به ایران است که رئیس جمهور تعهدات مندرج در این بسته را ناکافی و غیرقابل اجرا توصیف کرد. این امر که حاکی ازعدم اراده جدی اروپاییها برای حفظ توافق هستهای به صورت حداکثری و شکل حقیقی آن است، حاوی نکاتی است که راهبرد جدید اروپاییها در قبال برجام را آشکار میسازد.
در این زمینه باید توجه کرد به طور کلی برای ادامه این توافق از سوی اروپاییها سه حالت کلی را میتوان در نظر گرفت:
1- اولین حالت که خوشبینانهترین حالت نیز محسوب میشود قائل به حفظ کامل برجام از سوی اروپاست و معتقد است که اتحادیه اروپا بنا به دلایلی مانند حفظ پرستیژ بینالمللی خود، بهرهمندی اقتصادی از بازار بکر ایران و جلوگیری از نظامی شدن ادعایی برنامه هستهای ایران سعی در حفظ کامل این توافق خواهد کرد و در این زمینه ظرفیت و توانایی لازم را نیز دارد. طرفداران این نگرش اختلافات اروپا و امریکا را اختلافاتی واقعی دانسته که فرصت بهرهمندی از این اختلافات هماکنون در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.
این گروه به مواردی مانند خروج آمریکا از یونسکو و یا توافق آب و هوایی پاریس جهت جدی بودن اختلافات آمریکا و اروپا اشاره میکنند. هرچند به نظر میرسد این ادعا(اختلافات جدی و نه تصنعی اروپا و آمریکا) تا حدی نزدیک به واقعیت بوده و با اتخاذ رویکرد یکجانبهگرایی آمریکا اختلافات اروپا و آمریکا از حالت مصنوعی خود خارج شده و رنگ و بوی واقعیتری به خود گرفته است اما مساله اصلی در این زمینه چگونگی امکان بهرهمندی از این منافع است.
برای درک بهتر این مساله به یکی از مثالهای واضح این گروه یعنی خروج امریکا از معاهده آب وهوایی پاریس میپردازیم. خروج امریکا از این معاهده هرچند نشانگر عمق اختلافات آمریکاییها با کشورهای عضو اتحادیه اروپا بود اما این خروج از وجه دیگری نیز قابل بررسی است و آن بیاثر شدن عملی این توافق است. در این زمینه باید توجه داشت این معاهده که توافقی برای کاهش تولید گازهای گلخانهای بود در حالی از سوی امریکا کنار گذاشته شد که این کشور بیشترین میزان تولید این گازها را در میان کشورهای دنیا دارد و این مساله یعنی عملا با خروج امریکا این معاهده از حیث انتفاع ساقط شده و صرفا نمایشی توخالی محسوب میشود. این همان موردی است که در مورد برجام نیز باید به آن توجه کرد درواقع هرچند خروج امریکا از این توافق نشانگر عمق اختلافات امریکا با کشورهای اروپایی است اما باید توجه داشت میزان قابلتوجهی از تحریمهای نابحق جمهوری اسلامی ایران که به موجب برجام قرار بر تعلیق و لغو آنها بود به صورت یکجانبه از سوی امریکاییها اعمال شده که خروج آنها از این توافق عملا نیمی از این توافق را(نه تنها به اندازه یک کشور) بلاموضوع میکند.
2- حالت دوم که حالت بدبینانه محسوب میشود قائل به باز مذاکره برجام توسط اروپاییها و قرار گرفتن کامل آنها در کنار امریکا است. طرفداران این حالت معتقدند اولا اختلافات امریکا و اروپا از جنس اختلافات عمیق و واقعی نیست که بتوان از شکاف ایجادشده بین آنها بهره برد و ثانیا به فرض واقعی بودن اروپا به دلیل منافع گستردهای که نزد آمریکاییها دارد توان ایستادگی در برابر آن را نداشته و در نهایت تسلیم ایده آنها می شود.
این رویکرد هرچند که وجوهی از واقعیت مانند در هم تنیدگی بیتشر روابط اروپا و امریکا نسبت به روابط اروپا و ایران را در خود دارد اما به نظر میرسد حداقل در شرایط فعلی نزدیک به واقعیت نیست و اتحادیه اروپا در حال حاضر قصد همراهی کامل با رویکرد یکجانبه گرایانه آمریکا را بنا به دلایلی مانند حفظ پرستیژ بینالمللی خود و یا توان چانهزنی با ایران بر مسائل دیگر در آینده را ندارد و این مورد نیز رویکر فعلی آنها محسوب نمیشود.
3- اما سومین و محتملترین حالت از اتخاذ رویکرد جدید اروپاییها همین حالتی است که در دوماه اخیر اتفاق افتاده است. به این معنا که اتحادیه اروپا با تاکید بر لزوم حفظ برجام و بهرهمندی جمهوری اسلامی ایران از منافع آن اما در عمل با رویکردی منفعلانه با تحریمهای آمریکا مواجه شده و طراحی عملی برای مقابله با آن را نداشته باشد. این حالت از چند جهت ضامن منافع اروپاییهاست: اولا با اعلام پایبندی به برجام و عدم همراهی با امریکا پرستیژ بینالمللی خود را حفظ میکنند، ثانیا هزینههای مقابله با امریکا به جهت همراهی با ایران را نمیپردازند، ثالثا با اعلام صوری حفظ توافق هستهای، مانع خروج ایران از آن میشوند و رابعا راههای فشار بر ایران برای مذاکره بر سر سایر موضوعات مانند مساله موشکی یا منطقه را در آینده حفظ میکنند.
به این ترتیب به نظر میرسد با توجه به این عوامل و همچنین موارد مذکور در بندهای 1 و 2 منطقیترین حالت برای شرایط فعلی اروپاییها این رویکرد است که تنها راه مقابله با آن جدیت در مقابل این انفعال و داشتن برنامه منسجمی است که توان پاسخگویی به آن را داشته باشد.
گزارش از کاظم عبدالحمیدی