تاریخ : 1397,شنبه 30 تير13:26
کد خبر : 273967 - سرویس خبری : خبرهای ویژه

بررسی راهکارها و اقدامات لازم برای مقابله با تحریم‌های نفتی آمریکا علیه ایران؛

جنگ نرم نفت‌کش‌ها

نزدیک به سی سال است که آمریکا با استفاده از سلاح تحریم‌ها به جنگ ایران آمده است و در هر مقطعی بر اساس نقاط ضعفی که در داخل مشاهده کرده عمل می‌کند. تحریم‌های نفتی هم از سال ۱۳۷۴ تصویب شده و اعمال می‌شود. هم اکنون نیز چه جنگ نظامی بشود چه نشود ساختار تحریم‌ها علیه ایران شکسته نمی‌شود.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا هفته‌ی گذشته از تمامی کشورها خواست که خرید نفت ایران را به صفر برسانند. این اظهارات برخلاف رویه سابق ایالات متحده بود که از شرکت‌های خریدار نفت ایران در خواست می‌کرد در فواصل زمانی مشخص خرید نفت از ایران را کاهش دهند. واکنشی که از سوی مقامات کشور ما صورت گرفته است مبنی بر تهدید نظامی و اتکا به قدرت نظامی بوده است که در قالب تهدید به بستن تنگه هرمز و عدم اجازه به صادر کردن نفت از کشورهای دیگر حاشیه خلیج فارس اعلام شد. ایران توان نظامی و امنیتی را که این ادعا را تحقق ببخشد دارد اما مسئله این است که این اقدام راه حل نهایی و مناسب برای برطرف کردن این مشکل نیست. هرچند با بسته شدن تنگه هرمز بر روی قیمت نفت تاثیر گذاشته و افزایش قیمت نفت را به دنبال خواهد داشت.  جدای از مسائل اقتصادی این کار دارای تبعات امنیتی و نظامی برای ایران نیز است.

مشکل نفت ایران ریشه‌ای‌تر است و برمی‌گردد به سازوکار تحریم‌های نفتی آمریکا علیه ایران که با تهدید کوتاه مدت نظامی ایران علیه آمریکا حل نمی‌شود. در تحریم‌های نفتی ما سه مرحله طی می‌شود که تقریبا همزمان هستند به این صورت که فشار برای کاهش تولید نفت ایران و سپس تمرکز بر روی کاهش فروش و کانالیزه کردن فروش به طوری که تعداد مشتریان کم شوند و در مرحله ی آخر عدم دسترسی به منابع حاصل از فروش نفت است که بر روی درآمدهای ناشی از فروش نفت متمرکز است.

در مرحله اول که کاهش تولید است دو قانون تحریمی این هدف را تحقق می‌بخشد. اولین قانون، به قانون داماتو معروف است. تصویب این قانون به سال 1996 میلادی برمی‌گردد اهمیت این قانون به این دلیل است که به تولید نفت ایران ضربه می زند و قانونی فرا سرزمینی است. آمریکا برای اولین بار بود که قانون فراسرزمینی گذاشته و در این قانون ذکر می‌کند که هیچ کس درکل جهان نمی‌تواند بیش از بیست میلیون دلار در طول یک سال در صنعت نفت ایران سرمایه‌گذاری کند که این عدد برای صنعت نفت عدد پایین و ناچیزی است. با تصویب این قانون شرکت‌های اروپایی که قراردادهایی نفتی با ایران بسته بودند متضرر می‌شدند و در نتیجه یک چالش حقوقی بین آمریکا و اروپا ایجاد شد در نتیجه آمریکا از اعمال این قانون صرف نظر کرد اما در فضای حقوقی جایگاه خود را حفظ کرد و به معنی از بین رفتن و بلا استفاده بودن آن نبود. این قانون در سال‌های آتی تمدید شد و در نهایت با آن قانون جامع تحریم ایران ادغام شد و بسیاری از ارجاعات به این قانون داده می‌شود.

در مرحله دوم، ما علاوه بر کاهش فروش با کاهش مشتریان نیز رو به رو شدیم که مسئله‌ای مهم‌تر است. در این فرایند بود که تعداد مشتریان ما از 18 تا به 6 مشتری کاهش یافت و این موجب می شود آمریکا نظارت بهتری را داشته باشد در راستای نظارت، آمریکا برای هر کدام  از این کشورها ناظر گذاشته تا بر اجرای تحریم‌ها علیه ایران نظارت داشته باشد. کشورهایی که می‌توانند باید کلا واردات نفت از ایران را قطع نمایند و کشورهایی که نمی‌توانند باید در شیبی، به صورت میرا هر شش ماه یک بار بخش قابل‌توجهی از خریدشان را کم کنند و این میزان را با توجه به این که خود مفسر قانون‌های تحریمی هستند 20 درصد اعلام کرده‌اند. ایالات متحده هر کشوری که بخواهد خارج از این قاعده حرکت کند را به تحریم  بانک مرکزی شان تهدید می‌کند. نتیجه این شد که آمریکا بر روی خرید و فروش نفت ایران نظارت دارد و به راحتی می‌تواند بر اساس سیستم بانکی جهان که عملا در اختیار خود اوست کشورهای طرف ایران را تهدید کرده و بر آنها نظارت داشته باشد.

در مرحله‌ی آخر عدم دسترسی به پول نفت است. بخشی از این کار با استفاده از تحریم بانک مرکزی اتفاق افتاد. ما نفت را با ارز دلار می‌فروختیم و در مقطعی به سمت یورو حرکت کردیم و با تحریم بانک مرکزی توسط آمریکا و اروپا میزان دسترسی به شدت سخت شد. آن ها یک قدم جلوتر آمده و در تحریمی علیه ایران واردکنندگان نفت ایران را ملزم کردند که مبلغ نفت خریداری شده از ایران را در حسابی به نام ایران در همان کشور واریز کنند. پول‌های نفتی در این حساب قفل شده و ایران نمی‌تواند آنها را به داخل کشور منتقل کند و یا آنها را به کشور ثالثی انتقال دهد یا در تجارت با آن کشور استفاده کند. ایران تنها می‌تواند با این پول به تجارت دو جانبه با کشور میزبان در زمینه خریدهای انسان دوستانه بپردازد.

مشاهده می‌کنیم سازوکارهایی که آمریکا علیه نفت ایران پیش گرفته است با اقداماتی جدی و ریشه‌ای‌تر قابل حل است. برای بی‌اثر کردن تحریم‌های نفتی علیه ایران می‌توان از تبدیل نفت خام به فراورده‌های با ارزش افزوده بالا در پتروپالایشگاه‌ها استفاده کرد. نفت به طور معمول در محموله‌های بزرگ، مشخصات خاص و در پالایشگاه‌های محدودی به فروش می‌رسد. اما اگر این نفت در پتروپالایشگاه‌ها تبدیل به مواد پتروشیمیایی شود محموله‌های فروش بسیار کوچک‌تر خواهد شد، مشخصات عمومی و دارای استاندارد مشترک در دنیا می‌شود و مشتریان آن نیز بسیار زیاد خواهد شد. 

با ساختن پتروپالایشگاه نه تنها تحریم فروش نفت از بین خواهد رفت بلکه سرمایه مردم در تولید قرار می‌گیرد و به میزان قابل‌توجهی ارزش افزوده و اشتغال در کشور ایجاد خواهد شد. با توجه به ظرفیت بالقوه سواحل خلیج فارس و دریای عمان، بیکاری بالا و وجود نقدینگی 1500 میلیارد تومانی در کشور می‌توان گفت عملا در این زمینه هیچ محدودیتی وجود نخواهد داشت. به عنوان نمونه اگر ظرفیت تولید نفت کشور 5 میلیون بشکه نفت در روز است را به صورت مازاد از کشورهای خلیج فارس مثل عراق یا کویت خریداری و در زنجیره ارزش پتروپالایشگاه‌ها قرار دهیم عملا میزان عبور نفت از تنگه هرمز را کاهش داده‌ایم، بدون این که بخواهیم از اهرم نظامی و سخت استفاده کنیم.

  علاوه بر این، ایران به روش سنتی نفت را معامله می‌کند که این باعث می‌شود آمریکا به راحتی طرف‌های تجاری را شناسایی کرده و با تهدید آن کشورها مانع از معامله با ایران شوند. یک روش جایگزین دیگر فروش نفت در بورس به صورت ریالی و به بخش خصوصی است که می‌تواند در کوتاه مدت و میان مدت به کمک کشور بیاید. با این روش شناسایی طرف‌های تجاری برای دولت آمریکا سخت باشد.


کد خبرنگار : 20