محمدحسین نظری
درباره تناقضهای تاریخی نامه کروبی
مهدی کروبی در این نامه وضعیت حاکم بر کشور را حاصل سیاستهای نادرست رهبری در سه دهه اخیر دانسته و این وضع را نتیجه دیکتاتورمآبی در سیاستگذاریها میداند. اما موضع شیخ اصلاحات همیشه به این منوال نبوده است و پیشتر قول به تساوی دیکتاتوری ولایتفقیه را «شیطنت» میدانسته؛ شیطنتی که امام مقابل آن ایستاد.
خبرنامه دانشجویان ایران: محمدحسین نظری// مهدی کروبی اخیرا در نامهای سرگشاده خطاب به اعضای مجلس خبرگان، به بهانه مشکلات اقتصادی چند روایت مخدوش تاریخی از روزهای بازنگری قانون اساسی در سال 68 مطرح کرده و علت مشکلات فعلی را به حاکمیت سیاسی مربوط دانسته است. او همچنین تصریح میکند نتیجه فعالیت نهادهای زیر نظر رهبری این شده است که کشور به «دوران پیش از مشروطه برگشته»!
پیش از پرداختن به چند مورد از تناقضهای تاریخی کروبی که در مقاله بلند آقای مسعود رضایی هم به برخی از آنها اشاره شده، باید اذعان کرد در شرایطی که وعدههای اقتصادی مسئولان اجرایی عملی نشده، طرح چند دروغ تاریخی احتمالا دلایل فرامتنی دارد.
البته این نوع مواضع هیجانی از شیخ فراموشکار اصلاحات عجیب و تازه نیست و نمونههایش را در نامههای پیشین او و در رفتارهای هیجانیاش در دورههای مسئولیت و در ادعای تقلب برای رای 300 هزارتایی دیدهایم. البته از کسی که مواضعی متغیر و عصبی و متأثر از اطرافیان دارد نمیتوان انتظار نامهای خالی از تناقض داشت. همین نامه هم با رفتارهای سیاسی کروبی سازگاری ندارد. او در حالی ذیل نامهاش خود را علاقهمند به کشور و قانون اساسی میداند که خود پس از انتخابات ریاستجمهوری 88 و بعد از نپذیرفتن تعداد آرایش با این استدلال که «آرای من از دوره قبلی پایینتر آمده است پس تقلب شده» بارها خلاف قانون اساسی عمل کرده است.
مهدی کروبی در این نامه وضعیت حاکم بر کشور را حاصل سیاستهای نادرست رهبری در سه دهه اخیر دانسته و این وضع را نتیجه دیکتاتورمآبی در سیاستگذاریها میداند. اما موضع شیخ اصلاحات همیشه به این منوال نبوده است و پیشتر قول به تساوی دیکتاتوری ولایتفقیه را «شیطنت» میدانسته؛ شیطنتی که امام مقابل آن ایستاد. او در بخشی از جلسه 195 مجلس شورای اسلامی میگوید: «ولایت فقیه را اصلا امام تحقق بخشید و جا انداخت و یادتان باشد [مقابل] آن شیطنتهایی هم که سال 58 بود، امام ایستاد که میگفتند: ولایت فقیه دیکتاتوری است.»
کروبی همچنین علاوهبر امام شخص آقای خامنهای را هم مقدس میدانسته و در سخنرانی خود در بیستمین سالگرد آیتالله طالقانی که در یکی از روستاهای طالقان برگزار شد، تاکید میکند: «برای من نهتنها امام، بلکه شخص رهبری و ولیفقیه حاضر آیتالله خامنهای هم مقدس است و رعایت حرمت و جایگاهش بر همه واجب است و کسی حق ندارد حریم ایشان را بشکند.»
کروبی در ماجرای «منتظری و مهدی هاشمی» به «سیدحسین معصومی» عضو مستعفی حزب اعتماد ملی هم مطالبی با همین مضمون «قداست و حجیت ولایت فقیه» گفته است. سیدحسین معصومی در مصاحبه با خبرگزاری «مهر» در تاریخ 27 بهمن 89 نقل میکند که وقتی از کروبی در اینباره پرسیدم در پاسخ به من گفت: «یک توصیه به شما میکنم و آن اینکه در این انقلاب هر کجا که با مساله مبهم و پیچیدهای مواجه شدی، ببین ولیفقیه چه موضعی دارد، همان را بپذیر. مطمئن باش که تو در آن امر مأجور هستی و به وظیفهات عمل کردی در پیشگاه خداوند.» به این ترتیب کروبی ولایت فقیه را یک مساله اعتقادی میدانسته که در مواجهه با مسائل پیچیده و مبهم و شک و شبهات، نباید از آن غفلت یا به آن پشت کرد. پس اگر ماجرای انتخابات 88 را (که بهلحاظ منطقی و قانونی و نه میدانی، چندان هم پیچیده محسوب نمیشد) مصداق مساله «مبهم و پیچیده» در نظر بگیریم، آیا کنشهای سیاسی کروبی بعد از این تاریخ با آنچه درمورد ولایت فقیه معتقد بوده، مطابقت دارد؟
کروبی که در «ماجرای مجلس ششم» صراحتا «لطف رهبری» را حلال ماجرا میداند، چطور وقتی خودش ذینفع میشود حاضر به گذشتن از لجاجت و عصبیت خود نیست؟ مواضع شیخ کمحافظه حتی بعد از حصر هم متوازن و ثابت نیست. او که در نامه اخیر اوضاع کشور را اسفبار خوانده و وضع فعلی را با وضع ایران پیش از مشروطه مقایسه کرده است، در دیدار با یکی از اعضای حزب اعتماد ملی در سال 89 درمورد آینده جمهوری اسلامی گفته است: «من به قانون اساسی و بهخصوص اصل ولایت فقیه پایبند هستم و همچنین نسبت به آینده نظام که خونبهای شهدای عزیز است بسیار امیدوارم.» این در حالی است که او حتی در حوزه فعالیت حزبی هم اعتنایی به قوانین ندارد و با وجود اینکه انتخابات اخیر شورای مرکزی حزب از سوی وزارت کشور رد شده همچنان اعضای حزب بهعنوان دبیرکل از او یاد کرده و نامهنگاری میکنند. علاوهبر همه آنچه که گفتیم یکی از موضوعاتی که کروبی در نامه به آن پرداخته، مساله «ولایت مطلقه فقیه» است. او در متن نامه عنوان میکند: «آذری قمی در جلسه شورای بازنگری تصریح کرده که فرماندهان ارشد سپاه در دیدار با اساتید حوزه خواستار درج عبارت مطلقه شدهاند و آیتالله خامنهای هم گفتند حالا که این موضوع مطرح شده با آن موافقت کنید»! کروبی تاکید میکند افزودن لفظ مطلقه به اختیارات رهبری از سوی آذریقمی پیگیری میشد و درحالیکه اکثر اعضا با این موضوع موافق نبودند این قانون با کمک هاشمیرفسنجانی به تصویب رسید.
او همچنین دلیل مخالفت خود و سایر اعضا را اختیار بیقید و شرطی میداند که این لفظ به اختیارات رهبری میافزاید. درحالیکه اولا هیچ سندی این ادعا را تایید نمیکند و ثانیا این ادعا از دو وجه قابل بحث است. اول اینکه نظریه «ولایت مطلقه» از سوی امام خمینی(ره) مطرح شده است و در طول سالهای طولانی، امام همواره از این نظر حمایت کرده است چنانکه ایشان حکومت اسلامی را شعبهای از ولایت مطلقه رسولالله میداند. وجه دوم این ماجرا آن است که آقای خامنهای خود جزء اولین کسانی بودند که درباره «ولایت مطلقه» در نمازجمعه تهران مسائلی را مطرح کردند. هرچند این طرح مساله از سوی امام بیپاسخ نماند. چنانکه امام(ره) در نامهای به تاریخ 16 دیماه 1366 در جواب به ایشان میفرمایند: « باید عرض کنم حکومت، که شعبهاى از ولایت مطلقه رسولاللَّه- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- است، یکى از احکام اولیه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتى نماز و روزه و حج است. حاکم مىتواند مسجد یا منزلى را که در مسیر خیابان است خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند. حاکم مىتواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند؛ و مسجدى که ضِرار باشد، درصورتىکه رفع بدون تخریب نشود، خراب کند. حکومت مىتواند قراردادهاى شرعى را که خود با مردم بسته است، در موقعى که آن قرارداد مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یکجانبه لغو کند. و مىتواند هر امرى را، چه عبادى و یا غیرعبادى است که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامى که چنین است جلوگیرى کند. حکومت مىتواند از حج، که از فرایض مهم الهى است، در مواقعى که مخالف صلاح کشور اسلامى دانست موقتاً جلوگیرى کند.»
این پاسخ تاریخی امام خمینی(ره) گویا برای امروز آقای کروبی است. امام آنچنان وسیع، جامع و قدرتمند معنای ولایت فقیه را روشن میکنند که دیگر جای هیچ شبهه تاریخی باقی نمیماند. حالا آقای کروبی باز از خاطرات دونفره تاریخی فاقد سند نقل کند.
با این وصف، چطور میشود آقای کروبی که خود را مقلد و محب امام راحل میداند و او را مقدس میشمارد ادعا میکند که «فرماندهان ارتش و سپاه در دیدار با اساتید حوزه خواستار افزودن عبارت مطلقه شدند» و آقای خامنهای گفت «حالا که این موضوع مطرح شد با آن موافقت کنید»! با این تفاسیر به نظر میرسد، هر خواننده عاقلی با مطالعه همین چند نمونه تصدیق میکند که شیخ پیر و کمحافظه اصلاحات هر جا که منافعش در خطر باشد، از اتخاذ مواضع متناقض هیچ ابایی ندارد و برخلاف ادعایش نه دل در گرو قانون دارد و نه به منافع ملی و میهنی اهمیت میدهد.