تاریخ : 1397,جمعه 16 شهريور23:21
کد خبر : 281074 - سرویس خبری : باشگاه نویسندگان

محسن عبداللهی خلج؛

دانشگاه؛ دلسوز یا بی‌تفاوت!

امروز که مسائل معیشتی و اقتصادی مردم، بیش از پیش خودنمایی می‌کند، جامعه دانشگاهی باید خود را درون جامعه و در کنار مردم بیابد و علاوه‌بر دادن نسخه‌های وطنی و بومی برای مسائل کشور، خود را فارغ از مردم نداند که مردم گمان نبرند دانشگاهیان فقط پول مردم و کشور را هدر می‌دهند و کاری برای آنها انجام نمی‌دهند.

خبرنامه دانشجویان ایران: محسن عبداللهی خلج*// اگر تاریخ قاجار را مرور کنیم، به جوانانی برمی‌خوریم که برای تحصیل به اروپا رفتند و بعدتر در دوران پهلوی در سال 1313 دانشگاه تهران به وسیله همین فرنگ‌رفته‌ها تاسیس شد و از همان زمان بود که نطفه دانشگاه و دانشگاهی منعقد شد اما از ابتدا دانشگاه با وابستگی فکری و حتی وابستگی عملی به غرب همراه بود. دانشگاه در ایران وجود داشت، ولی وابستگی نیز وجود داشت. دانشگاه، مهندس‌ها و دکترها تحویل جامعه می‌داد، اما هیچ ثمره‌ای برای کشور نداشتند. در هر جایی از دانشگاه، دین‌ستیزی و جدایی از دین موج می‌زد. گویی فلسفه شکل‌گیری دانشگاه در ایران مقابله با اسلام بود. این روند تشدید می‌شد تا آنجا که انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی(ره) پیروز شد و دانشگاه دوران جدیدی را پیش روی خود می‌دید.

از پیش از انقلاب، امام راحل بر دانشگاه و دانشگاهیان تاکید داشتند، تا آنجا که می‌فرمایند اگر دانشگاه اصلاح شود، مملکت اصلاح می‌شود. این گفته ضمن اهمیت دانشگاه، بیشتر بر رابطه دانشگاه و جامعه تاکید می‌کند و تایید می‌کند که دانشگاه نباید دور از جامعه باشد. دانشگاه هم منشأ درد و فسادهای موجود و هم منشأ اصلاح کشور است و باید جایگاه خود را در فعالیت‌های اجتماعی پیدا و نقش مثبت خود را ایفا کند. دانشگاه، منزوی از جامعه نیست و تاثیرات جدی و قابل‌تاملی بر جامعه می‌گذارد. تعامل دانشگاه و جامعه یک تقابل دوسویه در جهت رفع نیازهاست. وظیفه دانشگاه شناخت نیازها و مشکلات مردم و مشارکت در رفع آنها و کمک به دولت در برنامه‌ریزی‌هاست. دانشگاه محیط دغدغه‌های شخصی اساتید و دانشجویان نیست، بلکه محلی برای دغدغه‌های اجتماعی اساتید و دانشجویان برای درک دردهای اقشار جامعه است.

مقام معظم رهبری در دانشگاه تهران در سال 1365 می‌فرمایند: «دانشگاه نقطه برهم زننده ایستایی جامعه است. رکود و رخوت را از متن جامعه بیرون می‌کند. به دانشگاه از دو دیدگاه می‌توان نگاه کرد؛ یکی از بعد علم و آینده علمی و نگاه دوم به دانشگاه به‌عنوان یک مرکز و کانون پیشرو در جامعه است.»

پیشرویی دانشگاهیان در موضوعات اجتماعی اهمیت دوچندانی دارد. رهبری در سال 1391 در دیدار با دانشجویان فرمودند: «باید با قشرهای مختلف جامعه مرتبط شد تا مسائل آنها را لمس کرد. این در تصمیم‌گیری ما و در نگاه ما به مسائل گوناگون کشور اثر می‌گذارد.» ایشان خطاب به دانشگاهیان می‌فرمایند: «چرا در مسائل اجتماعی موضع نمی‌گیرید و وارد نمی‌شوید.»

دسته‌ای از روشنفکران از دیدگاه «جاکوبی» و «گرامشی» متخصص هستند، کار فکری می‌کنند، اما دغدغه مردم و دردهای آنها را ندارند. مثل خیلی از دانشگاهیان که با زبان خاصی صحبت می‌کنند و دیدگاه دایره‌المعارفی دارند، برای خود رسالت علمی قائلند و در نشریات علمی برای ارتقای خودشان قلم می‌زنند. شکی نیست که دانشگاهیان باید خود را در زمره روشنفکران و دانشگاهیانی بدانند که میل به تغییر داشته باشند و بتوانند فارغ از رشته خود، سراغ مردم رفته و تمایل به برقراری ارتباط با مردم داشته باشند، دردآشنا بوده و با زبان مردم حرف بزنند و بیشتر به طبقه مردم ضعیف و بی‌نماینده جامعه گرایش داشته باشند، نه طبقه‌ای که قدرت در دست اوست.

امروز که مسائل معیشتی و اقتصادی مردم، بیش از پیش خودنمایی می‌کند، جامعه دانشگاهی باید خود را درون جامعه و در کنار مردم بیابد و علاوه‌بر دادن نسخه‌های وطنی و بومی برای مسائل کشور، خود را فارغ از مردم نداند که مردم گمان نبرند دانشگاهیان فقط پول مردم و کشور را هدر می‌دهند و کاری برای آنها انجام نمی‌دهند.

* دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت رسانه


کد خبرنگار : 23