تاریخ : 1397,دوشنبه 16 مهر05:58
کد خبر : 285387 - سرویس خبری : یادداشت

محمد زعیم‌زاده

بهانه‌ها تمام می‌شود؟

از این به بعد اگر تحول مهمی در حل مشکلات حس نشود باید گفت یا ایده دولت از اول اشتباه بوده و فهم آن در چیستی و چرایی حل مشکل از بیخ مشکل داشته یا توان اجرای ایده‌ها را ندارد، اما اینکه مسیر حرکت اشتباه است یا مرکب راه نمی‌رود، خیلی توفیری در نتیجه به وجود نمی‌آورد.

خبرنامه دانشجویان ایران: محمد زعیم‌زاده// هنوز مشخص نیست شورای نگهبان و احتمالا مجمع تشخیص مصلحت نظام با مصوبه دیروز مجلس درخصوص CFT  چطور مواجه می‌شوند. فارغ از فرجام این مصوبه، روند تصویب آن هم تا همین حالا اثرات مهمی بر صحنه سیاسی کشور به وجود آورده است.

غیر از بحث‌های محتوایی و درون‌متنی حول و حوشCFT و الحاق به FATF که در روزهای اخیر خیلی مورد توجه قرار گرفته است، به‌نظر می‌رسد مساله‌ای فرامتنی وجود دارد که استدلال‌ها را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

این فرامتن مهم به ذات دولت حسن روحانی برمی‌گردد؛ کلان‌ایده دولت برای اداره کشور از همان آغاز بازکردن گره‌های اقتصادی با دندان پروژه‌های سیاسی بوده است، هرچقدر هم گره‌ها با دست خود دولت درهم تنیده‌تر شد، تغییری در ایده پدید نیامد. چرایی شکل‌گیری دولت روحانی را هم باید در همین چارچوب تحلیل کرد. برجام معنا و مفهومی جز این نداشت و حالا اصرار دولت بر تصویب این لوایح نشان می‌دهد در بر همان پاشنه می‌چرخد.

برجام و این لوایح از جهاتی شبیه هم هستند و از جهاتی هم متفاوت؛ شباهت را باید در دولت روحانی جست و تفاوت را هم همان‌جا. اصل شباهت به این ماجرا برمی‌گردد که دولت هم در برجام و هم در این برجامک، تلاش می‌کند مساله را در جایی که ارتباطی به‌صورت سوال ندارد، حل کند. دولت سعی می‌کند با رقیب گردن‌کلفتی در تشک کشتی شطرنج بازی کند و احتمالا خوشش نمی‌آید به این سوال جواب دهد که غول نقدینگی 1600 هزار میلیارد تومانی که هر روز بازار ارز و سکه، خودرو و مسکن را به تلاطم می‌کشاند، اولویت اقتصاد است یا مثلا تصویب این لوایح، چون در گام اول به‌جای فکر کردن به مساله، به سخت یا سهل بودن پاسخ فکر می‌کند؛ راه‌حل مساله اول سخت و زمان‌گیر است و دومی ساده و دم‌دستی، هزینه اولی را باید دولت بدهد و هزینه دومی را حاکمیت و در دولتی با چنین چارچوب فکری، طبعا دومی انتخاب می‌شود.

برجام و این لوایح کذا البته تفاوت‌هایی با هم دارند، برجام که پروژه اختصاصی دولت روحانی است و بخش‌های زیادی از حاکمیت به قیمت در میدان ماندن حسن روحانی تا تصویب 20 دقیقه‌ای در مجلس هم پای‌کارش آمده‌اند، دیگر یک دیکته نانوشته یا یک توصیف انتزاعی نیست، بلکه یک تجربه انضمامی و قابل نمره دادن است و جست‌وجوی آثارش نیازی به رصد حمام گرم کوی دلار، سکه و مسکن ندارد و خود پیداست در زانوی تو.

تفاوت دیگر این دو فقره به توصیف و تضمین خود دولت برمی‌گردد؛ جواد ظریف که یک‌سال‌ونیم قبل از دولت ترامپ با صدایی بلند فریاد می‌کشید مگر دولت بعدی آمریکا می‌تواند از برجام خارج شود، امروز می‌گوید تضمین نمی‌دهد که تصویب لوایح گامی در رفع تحریم‌ها بردارد. احتمالا مردم این را به حساب واقع‌گرا شدن ظریف و بیشتر شدن شناختش از غرب و آمریکا نمی‌گذارند، بلکه با خود می‌گویند برجامی که این‌قدر محکم بود و می‌گفتید امضای کری تضمینش است و قرار بود مشکل آب ‌خوردمان را هم حل کند و الخ به این روز افتاد، حالا با این شل آمدن‌تان سر این لوایح که تکلیف از قبل معلوم است، درخت گردکان بر این بلندی، درخت خربزه الله‌اکبر!

تصویب احتمالی لوایح با هر کیفیتی یک پیام سیاسی مهم برای مردم مخابره می‌کند؛ حسن روحانی در سال دوم دولت اول با همراهی مجلس لاریجانی برجام را پدید آورد و در سال دوم دولت دوم برجامک را. طبق فلسفه وجودی دولت و منطق آن برای حل مشکل دیگر بهانه‌ای نمانده است، همراهی و هم‌سویی اجزای مختلف برای پیشبرد ارکان مختلف پروژه دولت در تاریخ جمهوری اسلامی بی‌سابقه است.

از این به بعد اگر تحول مهمی در حل مشکلات حس نشود باید گفت یا ایده دولت از اول اشتباه بوده و فهم آن در چیستی و چرایی حل مشکل از بیخ مشکل داشته یا توان اجرای ایده‌ها را ندارد، اما اینکه مسیر حرکت اشتباه است یا مرکب راه نمی‌رود، خیلی توفیری در نتیجه به وجود نمی‌آورد.

نکته دیگر درخصوص تصویب لوایح به علی لاریجانی برمی‌گردد، اول اینکه به‌نظر می‌رسد وی تصمیمش را گرفته که آینده سیاسی خود را به دولت روحانی گره بزند، میزان همگرایی مجلس لاریجانی و دولت روحانی را نمی‌توان با استیضاح یا عدم استیضاح فلان وزیر تخمین زد بلکه همگرایی در به ثمر رساندن ابرپروژه‌هایی مثل برجام و برجامک، نسبت علی لاریجانی را با دولت تعیین می‌کند.

دوم؛ به آخرین جمله علی لاریجانی قبل از دعوت به رای‌گیری دقت کنید: «دولت و مجلس موافقند!» لاریجانی قبل از رای‌گیری نهایی صریحا نظر خود و دولت را اعلام می‌کند، اما 122 نفر از نمایندگان با این نظر اجماعی لاریجانی و روحانی مخالفند، این عدد در کنش‌های قبلی مجلس به‌مراتب کمتر بود. آیا پیام این عدد نمی‌تواند این باشد که همزمان با افول اجتماعی دولت روحانی، بدنه حامی دولت در طبقات سیاسی هم افول کرده است؟ آیا در چنین وضعیتی قمار ائتلاف سیاسی با دولت همچنان عقلانی است؟

دقایقی قبل از رای‌گیری درباره لوایح، شفاف‌بودن آرا درمورد این لایحه در مجلس رای نیاورد؛ رای غیرشفاف برای مصوبه‌ای در راستای شفافیت در مجلس لاریجانی. آیا لاریجانی با این پارادوکس می‌تواند گفتمان شفافیت را که در حال اوج‌گیری است، نمایندگی کند؟


کد خبرنگار : 38