تاریخ : 1397,دوشنبه 23 مهر19:04
کد خبر : 286442 - سرویس خبری : آخرین اخبار صنفی آموزشی

در نشست نقد و بررسی کتاب دانشگاه از نردبان تا سایبان؛

فقدان علم، مساله دانشگاه است

عباس کاظمی نویسنده «دانشگاه؛ از نردبان تا سایبان» در نشست نقد این اثر گفت که این کتاب مجموعه نوشتارهای هفت ساله اوست درعین حال که برخی پژوهش‌های اشاره شده در کتاب هنوز منتشر نشده است.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» به نقل از ایرنا، عباس کاظمی ، تقی آزاد ارمکی و اسماعیل خلیلی به ترتیب به عنوان نویسنده و منتقدان کتاب دانشگاه از نردبان تا سایبان در نشستی دیدگاه های خود را در باره این کتاب بیان کردند.

کاظمی در خصوص چارچوب و ساختار کتاب گفت: این کتاب از دانشگاه شروع می‌شود ، به مطالعات فرهنگی ختم می‌گردد و در این باره بحث می‌کند که در طول سالیان گذشته چطور دانشگاه متحول می‌شود. کتاب می‌گوید چطور دانشگاه با زندگی مردم، پیوند می‌خورد!

کاظمی در ادامه با بیان برخی آسیب‌های دانشگاه ادامه داد: در نظر جامعه وقتی از دانشگاه حرف می‌زنیم، گویی از حل مسائل سخن می‌گوییم! اما دانشگاه از جامعه بریده و می خواهد خود را با رشته‌ها و مجلات و... گسترش و توسعه دهد. از سویی دیگر جامعه بیش از اندازه درگیر دانشگاه می‌شود و از زن، مرد، کارمند، روحانی و نظامی و... احساس می‌کنند باید وارد دانشگاه شوند، یعنی دانشگاه جزیی از زندگی روزمره اقشار مختلف جامعه شده است.

وی در خصوص عنوان کتاب گفت: دانشگاه از نردبان به سایبان تبدیل شده است تا به همه چیزی بدهد اما غافل از آنکه این تحفه دانشگاه دندان‌گیر نیست.

کاظمی سپس به پدیده جدیدی در دانشگاه اشاره کرد و از مساله «ماندن در دانشگاه» سخن گفت و ادامه داد: دانشگاه به محلی برای زندگی و ماندن در دانشگاه تبدیل شده است؛ امروزه همه می‌خواهند دکتر شوند! دانشجویان زیادی هستند که به دلایل عجیب وارد دانشگاه شده‌اند؛ مثلا وقتی از برخی دانشجویان می‌پرسیدم که چرا به دانشگاه آمده‌اند ، می‌گفتند برای درمان افسردگی یا ترس از ابتلا به فراموشی.

این جامعه‌شناس به ایده فرودستان و فرادستانی دانشگاهی که در کتاب به آن پرداخته شده اشاره کرد و گفت: ساختار سلسله مراتب دانشگاهی، نظام خودش را خلق می‌کند؛ مثلا 5 درصد استاد تمام‌ها، برای همه اساتید قراردادی و پیمانی‌ها تعیین تکلیف می‌کند و همچون یک قدرت اجتماعی عمل می‌کند. به موازات آن گروهی در وزارت علوم به نهاد دانشگاه فشار می‌آورند؛ یعنی دانشگاه از دو سو تحت فشار است یا نهادهای دیگری که قاعده برای دانشگاه تعیین می‌کنند. استاد بودن تابع داشتن ویژگی‌هایی است و در سایت شورای عالی انقلاب فرهنگی در دسترس است.

وی ادامه داد: این روزها در دانشگاه، پیمانی‌ها چگونه زندگی متزلزلی دارند و هر سال نگران گزینش و مضطرب تمدید قرارداد خود هستند. حرف من در این کتاب این است که توزیع منافع در دانشگاه تابع این نظام سلسله مراتبی است.

نویسنده این کتاب در خصوص موضوع بخش سوم کتاب گفت: این بخش درباره علوم اجتماعی است که همه از تجربیات شخصی من از دانشگاه تهران است. مواجهه عجیب ما در علوم انسانی با نظریه و روش است؛ از طرفی با نظریه بیگانگی خاصی داریم و از طرف دیگر نظریات را می‌پرستیم و غایت ما این است که به نظریه برسیم. کرسی‌های نظریه پردازی ایجاد شده است و به کسی که نظریه می‌دهد امتیاز می‌‌دهند.

وی در ادامه نقد خود به مواجهه دانشگاهیان ایران با نظریه، با اشاره به کتاب نظریات توسلی گفت: این کتاب زبانی بسیار پیچیده دارد اما بیست سال دائم تجدید چاپ شده است و بسیاری با مطالعه آن ارتقاء گرفته‌اند اما کسی نقدی در رابطه با این کتاب ننوشت در حالی که جامعه ایران در طول این 30 سال بسیار تغییر کرده اما این کتاب بدون تغییر تجدید چاپ شده است در حالی که در نمونه‌های دیگر، کتاب نظریات صاحب‌نظری مانند «ترنر» دایم اصلاح می‌شود.

وی در تشریح بخش آخر کتاب یادآور شد: متوجه شدم مسیری که می‌رفتیم اشتباه بوده و مواجهه ما با مطالعات فرهنگی علاوه بر نظریه‌زده بودن، خیلی متکی به طبقه متوسط بوده است، اگرچه در دهه 60 و 70 به حاشیه رانده شده بود، اما واقعیت این است که مطالعات فرهنگی و طبقه متوسط یکدیگر را پوشش می‌دهند.

**آزاد ارمکی: مشکل دانشگاه فقدان علم است
تقی آزاد ارمکی به عنوان نقاد این نشست گفت: این کتاب چند حسن دارد؛ اول آنکه به مطالعات فرهنگی ختم می‌شود؛ و به نظر من این موقعیت خوبی است که کسی جایگاه خود را تعیین کند. نکته مثبت دیگر کتاب این است که مستند به آمار و ارقام است و همینطور فهم تاریخی نسبت به موضوع تطور دانشگاه دارد هرچند به نحوی از این موضوع هم گذر می‌کند.

این استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران در ادامه گفت: نکته پنهان کتاب، درخواست جامعه‌شناسی بنیان‌گراست. نوعی جامعه‌شناسی که هرچند سوال قدرتمندی طرح نمی‌کند اما سعی می‌کند سوال مهمی را بسازد. نویسنده کتاب به دلیل نگاه انتقادی که به روش پوزیتیویسم داشته چندان تمایلی ندارد به یک سوال تحقیق جواب دهد بلکه تلاش می‌کند سوالی را بسازد. این کتاب در فرآیند پژوهش به سوال می‌رسد و واقعیت آن است که دانش به همین شکل توسعه پیدا می‌کند.

وی در ادامه به نقد کتاب پرداخت و گفت: عنوان کتاب «دانشگاه از نردبان تا سایبان» تنها به یک پاراگراف به این موضوع اختصاص دارد؛ هرچند در طول مطالعه این کتاب این حس برای مخاطب وجود دارد اما استدلالی مطرح نمی‌شود که چطور نردبان به سایبان تبدیل شده است.

آزاد ارمکی در ادامه گفت: در عنوان کتاب «دانشگاه» است اما به آموزش عالی هم پرداخته است در حالی که این دو متفاوت هستند. آموزش عالی در ایران قصه متفاوتی از دانشگاه دارد. ما باید تکلیف این دو را نسبت به یکدیگر معلوم کنیم. دانشگاه آزاد، پیام نور و حوزه علمیه و... همه کار دانشگاهی می‌کنند. مدرک می‌دهند اما کار دانشگاهی نمی‌کنند. دانشگاه‌ها با یکدیگر متفاوت هستند و هریک مناسبات و قواعد متفاوتی دارند!

وی به ایده فرادستان و فردوستان دانشگاهی اشاره کرد و با نگاهی نقادانه گفت: استاد در تقسیم منابع بازی می‌کند اما اینطور نیست که او تعیین کننده باشد و من قبول ندارم که استادان تعیین کننده سیاست‌های دانشگاه هستند

وی با نقد همسو دانستن ایده مکدونالیزه شدن و روزمره شدن دانشگاه به نویسنده کتاب گفت: این دو جریان همسوی هم نیستند. مکدونالیزه شدن از عقلانیت حرف می‌زند که با روزمره شدن چندان همسویی ندارد. اینطور نیست که دانشگاه هم فضای مکدونالیزه باشد که کالایی تولید ‌می‌کند که مردم آن را مصرف می‌کنند و هم درگیر روزمرگی باشد که در آن شناوری وجود دارد و همه می‌توانند آن را دستکاری کنند.

آزاد ارمکی در ادامه با اشاره به اقلیت‌های دانشگاهی در ایران، یادآور شد: ما اقلیت‌های دیگری هم داریم مثل اندیشه‌های مغلوب. در دانشگاه جریان‌های منتقد داریم که قاعده‌ها را بهم می‌زنند و هریک بازی‌های متفاوتی دارند. اینطور نیست که کسی نفهمد عده‌ای با تقلب مقاله می‌نویسند، بلکه خودمان این بازی را انتخاب کرده‌ایم.
این استاد دانشگاه با تبیین مساله دانشگاه در سال‌های کنونی گفت: در شرایط کنونی سرنوشت جمهوری اسلامی با سرنوشت دانشگاه عجیبن شده است. دانشگاه به جایگاهی رسیده است که امکان پذیر نیست با تغییر آیین‌نامه در شورای انقلاب فرهنگی، ماهیت دانشگاه را تغییر داد.

وی با اشاره به موضوع حق‌التدریسی‌ها در دانشگاه و رابطه آنها با سیستم‌های دیگر گفت: شما چرا حق التدریسی‌ها را به عنوان نفوذی نگاه نمی‌کنید؟ بلکه به عنوان فرودست نگاه می‌کنید!؟ از نظر من اینها پرولتاریای علم نیستند و اعمال سلطه‌ای از سوی استاد تمام‌ها وجود ندارد.

آزاد ارمکی در جمع‌بندی خود به برخی از پدیده‌های موجود در دانشگاه‌های کنونی اشاره کرد و گفت: ما با درهم ریختگی کلیت نظام آموزشی روبرو هستیم و از سوی دیگر با شارلاتانیزم علمی مواجهیم و در عین وجود مقاومت از سوی بخش‌هایی در دانشگاه، همچنان مداخله در دانشگاه وجود دارد. از سویی دیگر شاهد گنگ‌های اساتید و دانشجویی نیز هستیم. به همین ترتیب با پدیده فقدان علم در دانشگاه دست و پنجه نرم می‌کنیم. در حقیقت ما با تجاری‌سازی علم سرو کار نداریم بلکه مساله فقدان علم است؛ ما علم نداریم و به همین دلیل دانشگاه به مسائل اساسی کشور با تاخیر توجه می‌کند.

**اسماعیل خلیلی: در دانشگاه پرستیژ و پول تولید می‌شود
اسماعیل خلیلی به عنوان دومین منتقد این کتاب ، با اشاره به بحث آخر آزاد ارمکی، گفت: چیزهایی در ایران وجود دارد اما علم نیست بلکه به طور مثال کیکی وجود دارد و همه می‌خواهند در آن سهیم باشند. در دانشگاه پرستیژ و پول تولید می‌شود و فرودستانی که به مدد دانشگاه فرادست شده‌اند، حالا می‌خواهند مجال فرادستی را از دیگر فرودستان بگیرند.

وی در ادامه گفت: زمانی علم داریم که طرف دیگر هم ما را به رسمیت بشناسد؛ یعنی اگر ما به آنها ارجاع می‌دهیم آنها هم ما را به رسمیت بشناسند. اما این اتفاق درباره ایران رخ نمی‌دهد. من دنبال این هستم بدانم علم چگونه اتفاق می‌افتد؛ من در این کتاب دنبال عباس کاظمی می‌گشتم که آیا نسبت‌های روا می‌دهد! بنابراین در کتاب دنبال اجزا کتاب نبودم، بلکه دنبال عباس می‌گشتم. کاظمی جزو کدامیک از گروه‌های دانشگاهی است؟ و از مشروعیت کدامیک دفاع می‌کند؟! او در این کتاب نگفته در جستجوی چه چیزی بوده که وارد بازی دانشگاه شده است. بازی قدرتمند دانشگاه که همه را در خود مستحیل کرد.

وی با اشاره به عنوان کتاب گفت: من با این ایده موافقم که دانشگاه یک نردبان است. دانشگاه در جایی نردبان بود که دیگر نظام شخصیت پاسخگو نبود و ایرانیان باید از جایی بالا می‌رفتند و می‌خواستند به بالا ببرند.

وی با اشاره به مفهوم بروکراسی در کتاب گفت: بسیار کثیر از بروکراسی مدرن ایرانی سخن گفته‌ شده، که بین نردبان و سایه‌بان در نوسان بوده و این تحلیل را منحصر به دانشگاه نکرده‌اید و حتی آن را به کارمند دولت بودن هم تسری داده‌اید. به همین ترتیب یادآور شده‌اید اجزا بروکراتیک دانشگاه به جای تمشیت امور کشور به حفظ خودش مشغول کرده است.

وی ادامه داد: گفته می‌شود علم مدرن انتقادی است و بعضا این خطا به وجود می‌آید که علم انتقادی فقط صاحبان قدرت را نقد می‌کند اما بعضا علم انتقادی خودش را هم نقد می‌کند و مقام پرسشگر را به نقد می‌کشد. کاری که در این کتاب توسط نویسنده انجام شده است.

خلیلی با اشاره به یکی از فصل‌های کتاب ادامه داد: چه در نظریه زدگی و چه در دوری از نظریه نوعی هویت‌سازی برای خود است. در سفر نظریه‌ها که دو فصل به آن اختصاص داده شده است. خوب است موضوعی را روشن کنید که نظریه آیا مسافری می‌خواهد در جایی برای مدتی منزل کند و بعد به جای دیگری برود یا نظریه می‌خواهد به ذهن مهاجرت کند و آنجا ماندگار باشد.