تاریخ : 1397,یکشنبه 13 آبان15:17
کد خبر : 289067 - سرویس خبری : خبرهای ویژه

باز‌خوانی مواضع موسوی خوئینی‌ها در جلسه بررسی کفایت بنی صدر؛

خط آمریکایی‌ها صلاحیت اداره کشور را ندارند

امروز در اینجا تنها بحث عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر نیست بحث عدم صلاحیت حاکمیت خط آمریکا بر کشور است، زیرا که دشمن اصلی این انقلاب است. نمایندگان محترم به شکست جریان آمریکایی ضداسلامی در اینجا رای می‌دهند نه فقط به عدم کفایت سیاسی آقای بنی‌صدر.

به گزارش سرویس سیاسی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ یکی از مباحثی که هرساله با نزدیک شدن به سیزده آبان در محافل رسانه‌ای اوج می‌گیرد مشروعیت یا عدم مشروعیت تسخیر سفارت آمریکا در سال 58 و همچنین مواضع عجیب فعالین دانشجویی آن زمان و سیاستمداران امروز است که آن روزها از تسخیر لانه جاسوسی اعتبار کسب کردند و امروز از مخالفت با آن.

در این میان اما موسوی خوئینی‌ها و روایت‌های متناقض از حضور وی در این واقعه تاریخی همیشه جای بحث بوده است. حال روزنامه فرهیختگان با مروری بر نطق وی در جلسه بررسی کفایت سیاسی ابوالحسن بنی‌صدر به چرخش مواضع این مرد سایه‌نشین اصلاحات پرداخته است. در ادامه متن کامل این نطق را می‌خوانید:

مطالعه موردی اسناد مرتبط با ابوالحسن بنی‌صدر، عباس امیر‌انتظام و سیدکاظم شریعتمداری نشان می‌دهد، ایالات متحده آمریکا برنامه‌ریزی گسترده‌ای جهت ارتباط‌گیری با افراد موثر در شورای انقلاب و سطوح بالای مدیریتی کشور در سطح رئیس دولت، افراد موثر در حوزه دیپلماسی و البته روحانیت و حتی مرجعیت داشته است، هدف‌گذاری‌ای‌ که تا حد زیادی محقق شده است.

در اسناد منتشر شده از سفارت آمریکا به وضوح یک استراتژی روشن به چشم می‌خورد؛ ارتباط، اثرگذاری، هدایت و درنهایت تقویت جریانی که به شکل کد در سندها به آنها میانه‌رو‌ها می‌گویند. در این اسناد با برچسب میانه‌رو که البته بار معنایی مثبتی دارد و عامدانه به‌کار گرفته می‌شود افرادی عموما از بدنه دولت موقت دیده می‌شوند.   از نگاه اسناد لانه جاسوسی، مطلوب‌ترین مواجهه امپریالیسم با لیبرالیسم داخلی رخ می‌دهد، یعنی دوگانه‌سازی جعلی لیبرالیسم علیه امپریالیسم که امروز کارویژه برخی نادمان تسخیر سفارت و ندیمان امپریالیسم است، ایده جدیدی نیست و سال‌ها پیش در تاریکخانه سفارت آمریکا در میانه خیابان روزولت پخت و پز شده است.

ساعت 11 صبح روز سیزدهم آبان 1357 گروهی نزدیک به 400 نفر در حالی که خیابان طالقانی را طی می‌کنند به سوی سفارت آمریکا می‌روند. هنگامی که مقابل آن می‌رسند در یک لحظه از در و دیوار سفارت بالا می‌روند و به درون محوطه سفارت می‌پرند. مردم هاج ‌و واج به این صحنه نگاه می‌کنند و همه از خود می‌پرسند که چه شده است؟ خیابان بند می‌آید و نفس‌ها نیز، جوان‌های تند و تیز یکی پس از دیگری از گوشه و کنار سفارت به داخل می‌روند. حالا هر کدام‌شان بازوبندی به دست و عکسی از امام بر سینه دارند. مدتی نمی‌گذرد در حالی که باران رحمت الهی از آسمان تهران شروع به بارش کرده خبر در همه شهر می‌پیچد: «سفارت آمریکا اشغال شد!»

گروهی از دانشجویان مسلمان به سفارت آمریکا حمله کردند و آنجا را به تصرف خود در آوردند. یعنی دقیقا یک سال پس از کشتار دانش‌آموزان و دانشجویان در دانشگاه تهران به وسیله رژیم آمریکایی شاه، سفارتخانه آمریکا این مرکز حکومت این کشور بر ایران به دست دانشجویان یا در واقع به دست ملت ایران افتاد. این دومین حمله به سفارت آمریکا بود، زیرا قبل از آن در بهمن ماه و پس از پیروزی انقلاب عده‌ای به سفارت آمریکا در تهران حمله کردند که به سرانجام نرسید.

اما این حمله که حمله دوم به سفارت بود و توسط عده‌ای دیگر انجام گرفت موفقیت‌آمیز بود و سفارت به اشغال دانشجویان در آمد و اولین اطلاعیه رسمی آنها با نام دانشجویان مسلمان پیرو خط امام ساعت یک بعد از ظهر از رادیو پخش شد. آنها در اولین اطلاعیه خود سفارت آمریکا را «لانه جاسوسی» خواندند و اعلام کردند که از موضع قاطعانه امام در مقابل آمریکای جهانخوار به‌منظور اعتراض به دسیسه‌های امپریالیستی و صهیونیستی، لانه جاسوسی آمریکا در تهران را به تصرف در آورده‌اند تا اعتراض خویش را به گوش جهانیان برسانند.

خط آمریکایی‌ها صلاحیت اداره کشور را ندارند

پس از پخش این اطلاعیه مردم از جریان حمله به سفارت آمریکا باخبر شدند و فورا برای پشتیبانی از اقدام دانشجویان به مقابل سفارت آمریکا آمدند و در حالی که شعار می‌دادند «نه سازش، نه تسلیم، نبرد با آمریکا» این عمل را تایید کردند و احزاب و سازمان‌ها نیز با انتشار اطلاعیه‌های متعدد پشتیبانی خود را اعلام کردند. در اطلاعیه «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» که همان روز منتشر شد مشخص شد که مزدوران آمریکایی داخل سفارت که 100 نفر بودند گروگان گرفته شده‌اند و سید محمد موسوی‌خوئینی‌ها به‌عنوان پدر معنوی دانشجویان پیرو خط امام نیز به جمع دانشجویان پیوسته و پس از آن برای تجمع‌کنندگان جلوی سفارت به سخنرانی پرداخته است. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در مدت طولانی تحصن خود در سفارت آمریکا با صدور اطلاعیه‌های افشاگرانه گزارش‌هایی از داخل سفارت و عملکرد جاسوسان می‌دادند. آنها بعد از اینکه به اسناد طبقه‌بندی‌شده موجود در سفارت آمریکا دست یافتند، در قالب اطلاعیه‌ها اقدام به افشای برخی از این اسناد کردند. آنها چندین سند را درباره ارتباط بعضی از مقامات ایرانی با دولت آمریکا منتشر کردند که بر اساس آن تعدادی از اعضای کابینه دولت موقت در مظان اتهام قرار گرفتند؛ از جمله انتشار اسنادی در مورد حاج روغنی، درخشش، امیرانتظام و دیگران که شخص عباس امیرانتظام که در آن زمان معاون نخست‌وزیر بود بعد از افشای سند ارتباطش با مقامات آمریکایی دستگیر و روانه زندان شد. از دیگر افشاگری‌های پرسروصدای دانشجویان پیرو خط امام انتشار مطالبی در مورد نهضت آزادی بود. آنها طی برنامه‌ای رادیویی ادعا کردند که نهضت آزادی متمایل به ایالات متحده است و در آینده مسیر انقلاب را به انحراف می‌کشاند که این اظهارات به‌شدت مورد انتقاد اعضای این نهضت قرار می‌گیرد. به‌طور کلی آنچه در نحوه افشای اسناد قطعی است نقش کلیدی موسوی‌خوئینی‌هاست که ظاهرا اسناد با اجازه او و به صورت جهت‌دار منتشر می‌شد. حتی برخی از این اسناد از لانه خارج شده و سال‌ها بعد در منزل شخصی یکی از افراد اصلی دانشجویان پیرو خط امام و نزدیک‌ترین افراد با موسوی‌خوئینی‌ها کشف شد (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد خبر 18712.)

یکی از ابهامات انتشار اسناد مربوط به افشاگری موسوی‌خوئینی‌ها درباره بنی‌صدر در جلسه عزل او است. اسناد مربوط به ارتباط بنی‌صدر از اولین اسنادی بود که در لانه کشف شد و سالم به دست دانشجویان افتاد. اما با توجه به اینکه مدت کوتاهی بعد از کشف این اسناد موسوی‌خوئینی‌ها به‌عنوان نماینده امام خمینی در بررسی صلاحیت کاندیداها معرفی و بنی‌صدر نیز کاندیدای اولین دوره ریاست‌جمهوری می‌شود، این ابهام وجود دارد که چرا او بدون هیچ‌واکنشی از طرف موسوی‌خوئینی‌ها تایید صلاحیت و پس از آن به‌عنوان رئیس‌جمهور برگزیده می‌شود؟  از آنجا که صحبت‌های موسوی‌خوئینی‌ها در جریان بررسی کفایت سیاسی بنی‌صدر یکی از مهم‌ترین و سرنوشت‌سازترین افشاگری‌های مبتنی‌بر اسناد لانه جاسوسی است، در ادامه به بازخوانی فراز‌هایی از نطق سیدمحمد موسوی‌خوئینی‌ها، در مجلس شورای اسلامی در روز ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ می‌پردازیم.

موسوی‌خوئینی‌ها: رای شما، رای به شکست خط آمریکایی در ایران است
بسم الله الرحمن الرحیم. در ارتباط با مساله عدم کفایت سیاسی آقای بنی‌صدر مطالبی بود که باید به عرض می‌رساندم و همچنین اسنادی از لانه جاسوسی هست در ارتباط با آقای بنی‌صدر که اینها را باید می‌گفتم و از این وقت قبل از دستور جناب آقای کاشانی که از ایشان تشکر می‌کنم استفاده و مطلبم را شروع می‌کنم...

آن چیزی که وجدان عمومی جامعه و نیز مجلس شورای اسلامی و اینجانب را به بحث پیرامون عدم کفایت سیاسی آقای بنی‌صدر واداشته است، اختلافات ایشان با بعضی از شخصیت‌ها یا سازمان‌ها و احزاب سیاسی نیست. هر چند آقای بنی‌صدر هوشیارانه برای سرپوش گذاشتن بر سر مساله اصلی در پی چنین فریبی سخت تلاش کرده است و متاسفانه حتی مخالفان طرح عدم کفایت سیاسی نیز گرفتار این فریب شده‌اند.

دلیل اینجانب برای اثبات عدم کفایت سیاسی آقای بنی‌صدر فقدان تقوای سیاسی ایشان و حتی وجود خصلت‌های شیطانی از قبیل روحیه استکباری، خودخواهی، خودمحوری و میل به تشخصات شاهنشاهی ایشان نیست، هر چند وجود این همه ضعف‌ در یک فرد به‌عنوان رئیس‌جمهور زمینه‌ساز عدم توانایی وی در اداره امور کشوری است که رهبری آن سخت به خصائل انسانی و صفات ملکوتی الهی در وجود انسان و کل جامعه تاکید می‌کند و ملت نیز میل شدید به گریز از ارزش‌های شاهنشاهی دارند.  و نیز دلیل اینجانب بر اثبات عدم کفایت سیاسی آقای بنی‌صدر مخالفت شدید وی با نهادهای اصیل انقلاب و روح حاکم بر آن است و این بیگانگی یا ناهماهنگی مانعی بزرگ برای توانایی اداره کشوری انقلابی است.

و باز هم دلیل بر عدم کفایت سیاسی آقای بنی‌صدر مخالفت مستمر ایشان با مجلس شورای اسلامی از بدو تاسیس و حتی پیش از افتتاح مجلس نیست...

خط آمریکایی‌ها صلاحیت اداره کشور را ندارند

اما مطلب اینها نیست؛ نمایندگان محترم، ملت ایران، مصیبت بزرگ‌تر از اینهاست، هیچ‌یک از اینها مصیبت اصلی نیست که اینها همه میوه‌های تلخ شجره خبیثه‌ای است که باید نمایندگان محترم و مهم‌تر ملت ایران به آن توجه اکید کند. ملت ایران، اینجا بحث از یک فرد نیست اگر مساله یک فرد بود این همه جنجال نداشت، اینجا بحث از یک جریان است، جریان آمریکایی ضداسلامی. امروز در اینجا تنها بحث عدم کفایت سیاسی آقای بنی‌صدر نیست بحث عدم صلاحیت حاکمیت خط آمریکا بر کشور جمهوری اسلامی ایران است، زیرا که دشمن اصلی و شماره یک این انقلاب است. نمایندگان محترم به شکست جریان آمریکایی ضداسلامی در اینجا رای می‌دهند نه فقط به عدم کفایت سیاسی آقای بنی‌صدر.

اینها [که در دست من است] اسناد رشته‌شده‌ای است که دانشجویان مسلمان پیرو خط امام با هزار خون دل فراهم کردند. آقایان مخالفان محترم، چرا خود را فریب می‌دهید یا چرا از خود بی‌درایتی نشان می‌دهید؟ مردم به شما رای داده‌اند و به شما امید بسته‌اند، ملت انتظار داشت شما خط آمریکا را بشناسید و به مردم معرفی کنید و با آن به مبارزه برخیزید. آقایان مخالفان، آیا این انصاف است که شما اختلاف خط آمریکای ضداسلام را با خط اصیل انقلاب اسلامی یعنی خط امام به نزاع بین دو جناح سیاسی داخلی تفسیر کنید؟ نمایندگان محترم مخالف، شما سخنان امام را نشنیدید و به درددل امام دل ندادید، ملت ایران درد این دل نورانی را شنید و به آن پاسخ مثبت داد ولی شما هنوز نشنیده‌اید، نشنیدید امام گفتند که من بیش از یک سال صبر کردم ولی احساس خطر برای جمهوری اسلامی ایران کردم و آیا ندیدید که امام به دنبال این احساس خطر آقای بنی‌صدر را از فرماندهی کل قوا برکنار کرد؟ آیا باز هم می‌گویید اختلاف بین دو جناح سیاسی است؟ آقایان مخالفان، ما با این‌گونه برخوردهای شما با مسائل اصلی و اساسی آخرین امید خود به شما‌ها را از دست می‌دهیم چرا از خود رشد سیاسی نشان نمی‌دهید...؟

بنده یک جمله برای شروع این بحث از امام نقل می‌کنم درست دقت کنید تمام سخن من این است که بحث شخص آقای بنی‌صدر نیست، بحث جریان خط آمریکاست و بس، دقت کنید آقای بنی‌صدر پس از دریافت تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری از امام در اولین ملاقاتی که با ایشان در بیمارستان دارند امام حال‌شان بسیار بد بود، من مطلع بودم و اگر شما هم یادتان باشد اولین ملاقاتی بود که در بیمارستان به مدت ۲۵ دقیقه رسانه‌ها روی آن تاکید داشتند که آقای بنی‌صدر با امام به مدت ۲۵ دقیقه یا شاید ۳۰ دقیقه ملاقات کردند، یعنی امام حال ملاقات نداشتند. امام دو نصیحت به وی کرده‌اند که من یکی از آن دو نصیحت را اینجا نقل می‌کنم، چون در ارتباط با بحث است و نصیحت دیگر برای زمانی دیگر. امام به آقای بنی‌صدر می‌فرمایند توجه داشته باش که ملت ایران سخت ضدآمریکا هستند، قلوب ملت ایران (با عبارتی که من دارم بیان می‌کنم چون محتوی نقل شده، خودم در آن جلسه نبودم) قلوب ملت ایران پر است از خشم مقدس علیه آمریکا، نکند کاری بکنی که ملت احساس کند تمایل به آمریکا پیدا کرده‌ای و الا علیه تو قیام کرده و سرنگونت می‌کنند.

این نصیحت امام را در آغاز ریاست‌جمهوری آقای بنی‌صدر در گوش داشته باشید تا برسیم به بقیه مطالب. آقای بنی‌صدر به 11 میلیون رای تاکید می‌کند ولی آیا اشغال لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام مورد تایید سراسر کشور و اکثریت قاطع ملت ایران جز وابستگان به آمریکا قرار نگرفت؟ آیا امام این اقدام انقلابی را انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب اول نخواند و آیا امام نگفتند که تمام ملت این اقدام را تایید کرد جز آنها که آمریکایی بودند. شما نمایندگان محترم و شما ملت ایران این حماسه بزرگ و سخنان امام را درباره آن و حمایت بی‌دریغ ملت را در سراسر کشور خوب به یاد دارید، ولی فکر می‌کنید چرا آقای بنی‌صدر از اولین مخالفان این حرکت بود و از هر وسیله‌ای برای درهم شکستن آن استفاده می‌کرد؟ آیا فکر کرده‌اید که چرا آقای بنی‌صدر به دانشجویان پیرو خط امام می‌گفت شما‌ از چریک‌های فدایی خطرناک‌تر هستید؟ آیا فکر کرده‌اید که چرا آقای بنی‌صدر این فرزندان معصوم و دلیر ملت را به خودسری و ایجاد دولت در دولت متهم می‌کرد؟ آیا هرگز فکر کرده‌اید که چرا آقای بنی‌صدر تمام تلاش خود را برای آزادی گروگان‌های جاسوس به کار می‌برد و امام را در بستر بیماری تحت فشار قرار داده بود که من خودم در این جریان بودم که امام حال صحبت کردن نداشتند و آقای بنی‌صدر لحظه به لحظه نامه می‌فرستاد که شما اجازه بدهید من سرنوشت این قضیه را به دست بگیرم و جریان را تمامش کنم و امام چون خود در وضع بد جسمی بودند نمی‌توانستند به این امر رسیدگی کنند، ناچار شدند که این امر را به مجلس شورای اسلامی وگذار کنند. امام هرگز اطمینان نکرد یک جریان ضدآمریکایی را به دست آقای بنی‌صدر بسپارد. آیا هیچ فکر کرده‌اید که چرا از زمانی که آقای بنی‌صدر به مقام ریاست‌جمهوری دست می‌یابند به‌تدریج شعار مرگ بر آمریکا فراموش شده بود؟ هیچ تاکنون فکر کرده‌اید اگر شما منحنی این شعارهای مرگ بر آمریکا را در ایران از زمان شروع ریاست‌جمهوری ایشان تعقیب کنید، می‌بینید که دقیقا آقای بنی‌صدر در این خط عمل کرده که شعار مرگ بر آمریکا را از زبان‌ها انداخته است، چطور؟ آیا آقای بنی‌صدر در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌ها سعی نکرده است که دائما با طرح مسائل و اختلافات داخلی مساله آمریکا را به فراموشی بسپارد و افکار عمومی را از طرف آمریکا به دشمنانی موهوم برای این جمهوری منحرف کند، کسانی که شما می‌دانید از گروهک‌های چپ‌نما بودند این گروهک‌های چپ‌نما چرا بر اثر سخنرانی‌های آقای بنی‌صدر ناگهان فریاد مرگ بر آمریکا از حلقوم‌شان بیرون نمی‌آید؟ چطور سخنرانی رئیس‌جمهور کشور جمهوری اسلامی ایران که رهبرش دائما اعلام می‌کند آمریکا دشمن شماره یک ماست و هر چه فریاد دارید سر آمریکا، همه تفنگ‌ها به طرف آمریکا، چرا آقای بنی‌صدر با سیاست مزورانه سعی کرد که این شعار مقدس را از زبان‌ها بیندازد، این عدم کفایت سیاسی رئیس‌جمهور جمهوری اسلامی ایران نیست...؟

خط آمریکایی‌ها صلاحیت اداره کشور را ندارند

فلذا بنده در همین‌جا به ملت ایران عرض می‌کنم که این بدعت زشت آقای بنی‌صدر را کنار بگذارید و در اجتماعات فریاد مرگ بر آمریکا را سر دهید. ملت ایران یقین بداند که اگر شعار مرگ بر آمریکا را هر روز و در هر کجا و در هر اجتماعی زنده کند، جریان خط آمریکا ماهیت خود را سریع‌تر آشکار می‌کند و خود را رسوا می‌سازد و باز تکرار می‌کنم که بحث یک فرد نیست، بحث عدم صلاحیت خط آمریکا برای حاکمیت بر جمهوری اسلامی ایران است، زیرا آمریکا دشمن اصلی و دشمن شماره یک این انقلاب است. بحث بر سر عدم کفایت سیاسی رئیس‌جمهوری است که در متن خط گرایش به آمریکا خواسته یا ناخواسته قرار گرفته، برای ملت ایران این مهم نیست که آقای بنی‌صدر آگاهانه انتخاب کرده است که در متن جریان آمریکایی ضد امام و ضد خط امام قرار گرفته یا ناآگاهانه در این منجلاب افتاده باشد. بحث بر سر این است که چنین فردی دیگر شایستگی ریاست‌جمهوری را در این کشور ندارد. بحث بر سر عدم کفایت سیاسی رئیس‌جمهوری است که در متن خط جریان گرایش به آمریکا و خواسته یا ناخواسته قرار گرفته است خطی که از جبهه ملی آمریکایی شروع می‌شود و تا چپ‌های آمریکایی ختم می‌شود و آقای بنی‌صدر در نوک این خط و نوک پیکان قرار گرفته است. اگر آقای بنی‌صدر در خط آمریکا قرار نگرفته است، پس این پیام آقای بنی‌صدر برای امام چیست؟ درست دقت کنید مخالفان محترم، آنها که هنوز هوادار آقای بنی‌صدر هستید به این پیام چند روز اخیر وی برای امام دقت کنید. آقای بنی‌صدر توسط شخصی که نام او را نمی‌برم از مخفیگاهش برای امام پیام می‌فرستد. (من اسم آن واسطه را فعلا نمی‌گویم، این مطلب از خود امام است) آقای بنی‌صدر برای امام پیام می‌فرستد که اگر مجلس رای به عدم کفایت سیاسی من بدهد، صدام به آبادان حمله می‌کند و آبادان را می‌گیرد. عجیب است. چه ارتباطی هست، ملت ایران! نمایندگان مخالف! چه ارتباطی هست بین برکناری آقای بنی‌صدر از ریاست‌جمهوری و حمله صدام آمریکایی به آبادان؟ واقعا عجیب است! آقایان مخالفان، انصاف دهید آیا رئیس‌جمهوری که دلسوز به حال کشورش باشد آیا امام و مجلس را با یک حربه صددرصد آمریکایی تهدید می‌کند...؟

آقای بنی‌صدر با اظهارنظرهای ناشیانه سیاسی خود صدمات فراوانی به ایران و به انقلاب بزرگ‌تر یعنی اشغال لانه جاسوسی زده است و من یک نمونه از اسناد به‌دست آمده این ناشیگری سیاسی را که خود دلیلی بر عدم کفایت سیاسی آقای بنی‌صدر است به اطلاع شما می‌رسانم... .

به این نامه توجه کنید [اشاره به اسنادی که در دست دارد.] نامه‌ای است که از طرف یکی از سیاستمداران برجسته آمریکایی برای آقای صادق قطب‌زاده در زمانی که وزیر امور خارجه بوده فرستاده شده، ولی گویا به دست ایشان هم نرسیده، در این نامه که اصل آن هم هست ولی ترجمه‌ فقط یک جمله‌اش را می‌خوانم: «این یک نمونه است از ناشیگری سیاسی آقای بنی‌صدر.» و در آن زمان که در لانه جاسوسی با برادران و خواهران بودیم نمونه‌های مکرری از این بی‌کفایتی وی دیدیم. این متن اصل آن نامه‌ای است که فرستاده و ترجمه شده و از این نامه فقط یک جمله‌اش که در این رابطه است می‌گویم (این نامه را شخصی به نام ویلیامز می‌نویسد) چنین نوشته شده: «آقای رئیس‌جمهور (یعنی کار‌تر) به دلیل علاقه بسیار به راه‌حلی سریع تمایل داشت در ازای گروگان‌ها، شاه را برگرداند، اما تحت تاثیر برژینسکی و (دقت کنید) سخنان بنی‌صدر مبنی‌بر اینکه ممکن است گروگان‌ها به‌زودی آزاد شوند، کار‌تر از تصمیم خود صرفنظر کرد.»

یک جمله هم اینجا از آقای دکتر یزدی نقل کنم. در کمیسیون امور خارجه مجلس وی برای ما نقل کرد که «مساله مسدود شدن و بلوکه شدن دارایی‌های ایران در آمریکا در اثر اشغال لانه جاسوسی نبود.»...

آقای بنی‌صدر از پایگاه خط آمریکا با اشغال لانه جاسوسی و با دانشجویان خط امام به مخالفت برمی‌خیزد. وی بسیار با جریان لانه جاسوسی دشمن بود، الان شاید بنده بیش از شما‌ به این نکات توجه دارم، چون آن موقع در متن این قضیه بودم و دائما این فحش‌ها به سمت ما از جانب وی نثار می‌شد. شما به مدارک و اسناد در آرشیو صدا و سیما و مطبوعات نگاه کنید. اولین چیزی که بعد از ریاست‌جمهوری مورد حمله آقای بنی‌صدر قرار گرفت، مساله اشغال لانه جاسوسی بود و اینکه اینها دولت در دولت تاسیس کرده‌اند، خودکامه هستند، خودسر هستند و چه و چه و چه... چرا آقای بنی‌صدر این کار‌ها را می‌کرده است؟ شما نمایندگان محترم و شما ملت ایران در تلویزیون دیده‌اید فیلم‌های اسنادی که توسط ماشین‌های خرد‌کننده رشته و ریخته شده بود. اینها را دیدید، یک قسمت زیادی هم از اسنادی که پودر شده بود، وقتی ما وارد شدیم، دیدیم که درب و داغون است. ریخته و پاشیده است و این‌طور نبود که مرتب و منظم باشد. اینها در آن دو ساعت سعی می‌کردند همه‌چیز را از بین ببرند و این‌طور نبوده است که بعضی در دادگاه در مقام دفاع از خودشان گفته‌اند یک سلسله اسنادی را آنجا درست کردند و گذاشتند برای اینکه انقلابی‌ترین چهره این جمهوری را به‌عنوان آمریکایی معرفی کنند. نه برادران، «والله العلی‌العظیم» که بنده در تمام عمرم تاکنون چنین قسمی نخورده‌ام، یعنی هرگز اصلا قسم نمی‌خورم، ولی به‌خاطر اینکه از نزدیک یک عده دختر و پسر و جوان مسلمان و متعهد را من دیده‌ام و شناخته‌ام، برای دفاع از حیثیت آنها حاضرم این سوگند را بخورم که هرگز دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در لانه جاسوسی در پی این نبودند. نه‌تنها جعل سند نمی‌کردند، حتی در پی این نبودند که چهره‌هایی را که از نظر سیاسی مخالف آنها هستند، بروند بگردند تا اسنادی در رابطه با این چهره‌ها پیدا کنند، حتی چنین کاری را هم نمی‌کردند. به‌طور طبیعی که با این اسناد برخورد کردند اسناد درهم ریخته شده بود. یک برگ سند به دست یک نفر از آن عده‌ای محدود که بررسی می‌کردند می‌افتاد و وقتی که یک سند راجع به یک جریان سیاسی، یا یک فرد پیدا می‌شد به ناچار در بین اسناد می‌گشتند، اوراق صفحات بعد را پیدا کنند و لذا بعضی از صفحات هم تاکنون پیدا نشده؛ همین اسنادی که من الان به شما نشان می‌دهم و محتوایش را خواهید دید، همین اسناد، اسناد رشته شده است، یعنی‌‌ همان رشته‌هایی که شما در تلویزیون دیده‌اید. هر یک چنین صفحه‌ای ۴۰ ساعت کار می‌برد، ۴۰ ساعت، یک جوان مسلمان (شما حساب کنید) چه عشق، ایمان و علاقه‌ای به این انقلاب باید در وجود او باشد تا تن به چنین کاری بدهد...

آقای بنی‌صدر رئیس‌جمهور این ملتی که 11 میلیون رای به ایشان دادند در یک مصاحبه با مطبوعات خارجی می‌گوید «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام از چریک فدایی بدترند. اینها توده‌ای و کمونیست هستند که به اینجا ریختند، رئیس‌جمهور از یک چنین حرکت عظیم انقلابی این‌طور یاد می‌کند. اینقدر انقلاب را تخفیف می‌کند. این معنی عدم کفایت سیاسی نیست؟ عدم کفایت سیاسی دو  شاخ لازم دارد؟ این اسناد مفصل است و من نمی‌توانم همه‌اش را بخوانم. البته ترجمه‌اش اینجا هست... .

در این اسناد نشان می‌دهد «سیا» که «آهرن» رئیس ایستگاه سیا در تهران است، این آهرن مصاحبه‌ای مفصل دارد که در آن مصاحبه راجع به بسیاری از چهره‌ها سخن گفته، و اگر یادتان باشد در بررسی اعتبارنامه خسرو قشقایی در همینجا، برادران‌مان از لانه جاسوسی آن فیلم را آوردند و ظاهرا در کمیسیون تحقیق آن فیلم ملاحظه شده، مطالبی که آهرن درباره آقای خسرو قشقایی آمریکایی گفته است، مجلس پس از آن رای قاطعی که داد، گمان نمی‌کنم که دیگر ملت ایران شک داشته باشد که آقای قشقایی یک مهره آمریکایی بود. وی که قرار است سفارت به ایشان پول بدهد تا روزنامه تاسیس کند، قبل از آنکه به این سند اشاره کنم، هیچ فکر کرده‌اید که چرا وقتی آقای قشقایی دستگیر شد، آقای بنی‌صدر آن همه تلاش برای آزادی ایشان کرد و سپس تضمین داد که او فرار نکند و با تضمین آقای بنی‌صدر قشقایی آزاد شد و سپس رفت و مشغول توطئه شد. آقای قشقایی هم در این اسناد توصیه می‌کند به آقای «آهرن» که شما با آقای بنی‌صدر تماس بگیرید. ممکن است به درد شما بخورد. این چیزهایی که الان برادران ما آورده‌اند تقریبا حدود 50 روز یا دو ماه است که فراهم شده است. البته یک سندش قبلا، خیلی جلو‌تر فراهم شده بود که به‌ عرض امام رسید. ایشان فرمودند اینها را محفوظ نگه دارید و فعلا حرف نزنید. ولی در حال حاضر این منع از جانب امام برداشته شده و اگر امام منع خود را برنداشته بودند، باز هم ما وظیفه نداشتیم که ارائه کنیم. در ارتباط با آقای بنی‌صدر و اینکه ایشان نمی‌تواند یک سیاستمدار شایسته و رئیس‌جمهور باکفایت در این جمهوری باشد، اینقدر مطلب هست که خودم هم شرم می‌کنم بیش از این وقت نمایندگان محترم را بگیرم. ولی این را بدانید آقای بنی‌صدری که در افشای آقایان میناچی و خسرو قشقایی و سایرین آن همه فریاد می‌زد که «تعدد مراکز قدرت» و می‌گفت دانشجویان حق ندارند این اسناد را به مردم ارائه دهند، باید به دستگاه‌های مسئول بدهند، آنها اگر صلاح دانستند روی این اسناد اقدام کنند، خود این آقای بنی‌صدری که اینچنین فریاد از امنیت قضایی می‌زد به خود بنده در لانه جاسوسی دو بار گفت، فلان شخص (یکی از شخصیت‌های مملکتی را می‌گفت که همه او را می‌شناسید) می‌گفت این شخص با این سفارت رابطه داشته است و شما سعی کنید سند آن را پیدا کنید... .

آقایان! مساله، مساله اساس انقلاب است، نه اختلاف بین دو جناح سیاسی و لذا من از همینجا به دولت و به مسئولان اعلام می‌کنم که شما بدانید امروز تنها مساله رای به عدم کفایت سیاسی آقای بنی‌صدر نیست، امروز رای به شکست خط آمریکاست. حواس‌تان جمع باشد دولت، اگر همین مجلس (البته اشتباهات‌تان را می‌بخشد) احساس کند که دارید به سمت خط آمریکا حرکت می‌کنید و تذکر می‌دهد و گوش نمی‌کنید، بدانید که شما هم چنین سرنوشتی در همین مجلس خواهید داشت، (نمایندگان: احسنت!) مجلس شورای اسلامی بداند همان‌گونه که امام به آقای بنی‌صدر توصیه کرد، مجلس بداند که این ملت شدیدا ضد آمریکاست و اگر احساس کند که این مجلس خدای نخواسته یک روزی تمایل به خط آمریکا نشان داده است، همین مردم خواهند ریخت و این مجلس را نابود خواهند کرد.

منبع: فرهیختگان


کد خبرنگار : 84