تاریخ : 1397,چهارشنبه 14 آذر12:46
کد خبر : 293050 - سرویس خبری : صنفی آموزشی

در یک نشریه دانشجویی بررسی شد؛

«چالش عدالتخواهی» از علیزاده تا صدرالساداتی +دانلود نشریه

بازار عدالت خواهی چند سالی است که در جامعه ما بسیار داغ شده است و اکنون فرصت خوبی است با تبیین کلی این مسئله از بعد انقلاب اسلامی و بررسی مصداق بروز آن شفاف تر در باب عدالت خواهی تراز انقلاب اسلامی سخن بگوییم.

به گزارش خبرنگار صنفی - آموزشی «خبرنامه دانشویان ایران»؛ این روزها عدالت به یکی از موضوعات اصلی جنبش دانشجویی تبدیل شده است، اتفاق هایی مانند ده ونک، هفت تپه و ... موجب شده است چیستی عدالت خواهی مورد بررسی قرار گیرد. نشریه «رسام»، نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف (از اینجا دانلود کنید) در آخرین شماره نشریه خود به «چالش عدالتخواهی» در فضای اجتماعی و دانشجویی پرداخته است.

متن کامل آن به شرح زیر می باشد:
بازار عدالت خواهی چند سالی است که در جامعه ما بسیار داغ شده است. فرصت خوبی است با تبیین کلی این مسئله از بعد انقلاب اسلامی و بررسی مصداق بروز آن شفاف تر در باب عدالت خواهی تراز انقلاب اسلامی سخن بگوییم.

عدالتخواهی در انقلاب اسلامی همواره یک جریان چالش برانگیز بوده است. عدالتخواهی در این کشور به جهت گفتمانی عمداً به سمت جریان های مارکسیستی متمایل شده است و در اجرا نیز یا در نهایت به افسردگی رسیدند مثل استاد حکیمی و یا از چارچوب انقلاب خارج شدند مثل جریان احمدی نژاد. در مواردی هم گفتمان عدالتخواهی اگر چپ مالیزه نشده، گرفتار دوگانه امام و رهبری شدند و تصور کردند رهبری مثل امام انقلابی و عدالتخواه نیست.

اما چرا این اتفاق می افتد؟ چطور می توان یک انقلابی عدالتخواه بود که نه به افسردگی رسید و نه از نظام خارج شد؟ ابتدا دو مقدمه کلیدی داریم؛یکم. پرچم عدالت خواهی در این روزگار در ابعاد جهانی به دست کیست؟ حتماً می گوید انقلاب اسلامی. اگر اینطور فکر نمیکنید ادامه این متن بکارتان نمی آید. یک جبهه، استکبار امپریالیسم است و یک جبهه انقلاب اسلامی.

دوم: بزرگترین اقدام عدالتخواه چیست؟ باید ببینیم برای مبارزه با ظلم بزرگ در این عالم، چطور تقابل با جبهه استبکار را باید تقویت کنیم. پس بزرگترین اقدام عدالتخواهی کمک به انقلاب اسلامی است.

اما ازین دو مقدمه یک نتیجه بسیار مهم می گیریم؛ لطفاً دقت فرمائید. ما انقلاب را با عدالت میسنجیم نه عدالت را با انقلاب. رهبری و ولایت را هم با عدالت میسنجیم نه عدالت را با این دو. اما؛ برای رسیدن به عدالت بزرگ که ایستادن مقابل مظهر شیطان اکبر است، ولایت و رهبری و انقلاب یک مقدمه است. مثال ساده بزنم. وضو مهمتر است یا نماز؟ روشن است نماز. اما وضو مقدمه نماز است. بدون وضو به نماز نمیرسیم. نتیجه اینکه؛ عدالتی عدالت است که این مقدمه اصلی را بهم نزند. نمیشود به اسم عدالتخواهی این مقدمه را ویران ساخت که این خود بزرگترین بیعدالتی است چون فرصت مبارزه با ظلم عالمگیر امپریالیسم را از بین میبرد. خب؟ یعنی در مقابل اشکالات انقلاب اسلامی سکوت کنیم؟یعنی بی عدالتی های داخلی و فساد درونی را نبینیم؟ خیر. باید عدالتخواه بود و محکم در مقابل انحرافات انقلاب ایستاد که این نیز خود بلند کردن بیرق اصلی عدالتخواهی جهانی و مبارزه با ابرظالمان شیطانی است.

اما؛ اینجا می رسیم به مصداق علیزاده و صدرالساداتی. هرچند نباید در مصداق ماند. این دو در همه دوران ها بودهاند و خواهند بود؛ نمادند. معتقدم هردو بزرگوار نیت اصلاحی و عدالت خواهانه دارند. بنابراین در نیت ها چند و چون نمیکنم و با حسن ظن رفتار می کنیم. هردو نیز تلاش می کنند عدالتخواه باشند؛ اما یک اختلاف کلیدی بین این دو است. این اختلاف دقیقاً مرتبط به رعایت این مقدمه است. یعنی چه؟ از کجا متوجه شویم که یک عدالتخواه، این مقدمه را رعایت کرده است؟ پاسخ: از فهمی که درباره اهم و مهم عدالتخواهی دارد. از شناختی که درباره اصل و فرع دارد. از هیچ ظلمی در این عالم نباید گذشت؛ برای خلخال ربودن از پای زن یهودی باید جان داد. اما عدالتخواه واقعی وقتی سایه بزرگ ظالم اصلی را بالای سر کشورش می بیند، درگیر لات پس محله و پس کوچه ها نمیشود. یعنی وقتی لات کوچهاش را در حال ظلم دید رها میکند؟ خیر. با ظلم مبارزه می کند اما مراقبت می کند این مبارزه با ظلم، ظالم اصلی را تقویت نکند. چطور ممکن است؟ ظالم هفت تپه چکار دارد به امپریالیسم؟ مبارزه ای که معنویت و اخلاق را در انقلاب اسلامی تضعیف و قانون شکنی کند و در نهایت، انقلاب را ظالم جلوه دهد، به ظالم بزرگ، خواسته یا ناخواسته کمک کرده است.

علیزاده این مقدمه را فهم کرده است و امروز تمام تلاشش مقابله با جریانی است که اصل انقلاب را هدف گرفته اند. اما صدرالساداتی همه تلاشش معطوف به زندگی اشرافی فلان آقازاده و ساعت و کفش بهمان کوچک زاده است. در مصداق نمانید؛ غرض بنده روش ها است. رمز عدالتخواهی داخلی و مبارزه با خرده ظلم ها، نگاه کردن مستمر به رابطه طولی این خرده عدالت ها با عدالت اکبر است. اگر هنر امتداد دادن ده ونک و هفت تپه با تقویت انقلاب اسلامی را داریم بسم الله. در غیر اینصورت به اسم دفاع از بینوا و کارگر گرفتار بیعدالتی بزرگتر شدیم. عدالتخواهی که سرش را پایین بندازد و عدالت بزرگتر را نبیند، در فریادهایی که برای خرده عدالتها میکشد، دچار بزرگترین ظلم ها میشود. لُب این عدالتخواهی رعایت عقلانیت است و نتیجه این عدالتخواهی تقویت معنویت در جامعه است؛ در نهایت عدالت خواهی ضد فساد را تا عدالت خواهی ضدامپریالیستی امتداد میدهد.


کد خبرنگار : 86