تاریخ : 1397,پنجشنبه 11 بهمن22:03
کد خبر : 300526 - سرویس خبری : باشگاه نویسندگان

داوود مرادیان؛

رادیکال، معکوسِ کیمیایی!

مسعود کیمیایی از نسل ریشه‌هاست. دهه نوستالژی‌ها. عرق و قلعه‌نو و رفاقت و فیلم با چاشنی سیگار و یک پک عمیق به وسعت یک نفس رهایی. همین نفس است که گاهی یک سکانس گرم رفاقت در فیلم‌های کیمیایی خلق می‌کند

خبرنامه دانشجویان ایران: داوود مرادیان// مسعود کیمیایی، بیش از یک دهه است که تمام شده. اما فرزندش پولاد، روزهای پایانی پدر است زیر رادیکال! معکوس همین قدر نازل است. اما آنچه معکوس را نسبت به آثار پدر مترقی می‌کند حجم کم‌نظیر مهملات جمع شده در یک فیلم است.  از این منظر معکوس حتی کم‌نظیر است. همه چیز هم دارد. از منافقین، آقازادگی تا رفاقت قدیمی و... پدر حداقل این رفاقت‌ها را دیده، چشیده و درک‌کرده و دانسته به تصویر کشیده است. پسر اما مثل کودکی که کلاه پدربزرگ روی سر گذاشته، در درام‌ترین لحظات فیلمش فقط می‌خنداند. احتمالاً تنها کسی که از این شکلک‌ها سرمست می‌شود پدری است عاشق قد و بالای فرزند.

معکوس در قامت تکنیک هم ملغمه است. کادر بندی‌ها گاهی تایتانیک‌وار حال و هوای درام دارد و گاهی به اکشن‌های سریع و خشن اقتدا می‌کند. کادر بندی شاید به این علت بی‌هویت است که کارگردان جهان‌بینی خاصی ندارد. کارگردانی که تکلیفش با خودش معلوم باشد حتی مهملاتش را هم از جایی که ایستاده و می‌بیند درست تعریف می‌کند.

مسعود کیمیایی از نسل ریشه‌هاست. دهه نوستالژی‌ها. عرق و قلعه‌نو و رفاقت و فیلم با چاشنی سیگار و یک پک عمیق به وسعت یک نفس رهایی. همین نفس است که گاهی یک سکانس گرم رفاقت در فیلم‌های کیمیایی خلق می‌کند

پسرش اما از نسل دم بریده‌هاست. نسل بی‌هویت، کوتاه شده، لذت‌جو و بی‌عمق.

نسلی اسیر در میان تکنولوژی و روابط کم‌عمق. همین است که معکوس هرجا می‌دود تا درامی مبتنی بر رفاقت، عشق یا حسرت تعریف کند، می‌بُرد؛ درمی‌ماند.

اما موسیقی از همه اینها بلاتکلیف‌تر است. آهنگساز پایش را روی پایش انداخته و مطابق ادایی که صحنه زور می‌زند دربیاورد، ارکستر را رهبری می‌کند.

در کل احتمالاً کل عوامل فیلم هم این حس را داشته‌اند. معکوس همین است.


کد خبرنگار : 28