تاریخ : 1397,سه شنبه 16 بهمن12:32
کد خبر : 301088 - سرویس خبری : طنز و کاریکاتور

پالتو شتری!

کارگردان دو راه دارد: یکی اینکه می‌تواند یک قصه را بد تعریف کند و بعد نریشن بگذارد و ماجرا را درست تعریف کند تا مخاطب بفهمد چی به چی است و یکی دیگر اینکه قصه را درست تعریف کند تا مخاطب بفهمد و نیازی به نریشن نباشد. پالتوشتری اما جزو هیچکدام از این دو نبود.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»، محمدرضا شهبازی: صمیمی شدن فیلمساز و تماشاچی می‌تواند عواقب جبران ناپذیری داشته باشد. البته در پالتو شتری فیلمساز آنقدرها هم صمیمی نشده بود و صمیمیت در حدی بود که عواقبش جبران پذیر باشد؛ در این حد که ابتدای فیلم شخصیت‌ها به هم فحش‌هایی در حد بی‌شعور و نفهم می‌دادند و در انتها به فحش‌های بدتر بعلاوه نشان دادن انگشت شست رسیدند. خدا را شکر فیلم تمام شد و چراغ‌های سالن را روشن کردند و علی رغم میل کارگردان کار به عواقب جبران ناپذیر نرسید.

از منظر حکمت
پالتو شتری مملو از حکمت بود. فقط اشکالش این بود که تا می‌آمدی حکمت را فرابگیری می‌دیدی خود کارگردان دارد آن را مسخره می‌کند. دفعه بعد می‌آمدی به حکمت بخندی می‌دیدی اتفاقا این بار کارگردان خیلی هم جدی است و واقعا دارد حکمت می‌آموزاند. خلاصه ما تا آخر فیلم یک چشممان به حکمت بود و یک چشممان به کارگردان تا بفهمیم کی باید حکمت را فرا بگیریم و کی باید به آن بخندیم. نه که کارگردان هم با ما صمیمی شده بود، ترسیده بودیم اشتباه کنیم و کار دست خودمان بدهیم.

از منظر خنده
پالتوشتری فیلم خنده‌داری است. یک نفر در ردیف پشتی ما نشسته بود که اعتقاد داشت پالتوشتری فیلم خیلی خیلی خنده‌داری است. چون حتی جاهایی که یک بازیگر برای بار سوم در جواب «عجب» می‌گفت «اندازه گرفتم شد یه وجب» او باز می‌خندید. شاید فکر کنید که او اشتباه می‌کرده که انقدر می‌خندیده اما واقعیت این است که ما اشتباه می‌کردیم که خیلی سخت گرفته بودیم و نمی‌خندیدیم. وگرنه چه چیزی خنده‌دارتر از این دست شوخی‌ها که یک نفر در جواب عجب برای بار سوم هم بگوید اندازه گرفتم شد یه وجب.

از منظر نریشن
کارگردان دو راه دارد: یکی اینکه می‌تواند یک قصه را بد تعریف کند و بعد نریشن بگذارد و ماجرا را درست تعریف کند تا مخاطب بفهمد چی به چی است و یکی دیگر اینکه قصه را درست تعریف کند تا مخاطب بفهمد و نیازی به نریشن نباشد. پالتوشتری اما جزو هیچکدام از این دو نبود. اینجا کارگردان قصه را بد تعریف کرده بود و بعد برای اینکه مخاطب ماجرا را بفهمد نریشن گذاشته بود اما مخاطب باز هم نمی‌فهمید خیلی از اتفاقات و سکانس‌های فیلم چرا وجود دارد و نقشش در داستان چیست.