تاریخ : 1397,جمعه 24 اسفند21:51
کد خبر : 305650 - سرویس خبری : ورزشی

وقتی احمدی نژادیسم وارد سپهر فوتبال می‌شود؛

یک بام و دو هوای فردوسی‌پور با تلویزیون

رابطه و فقط رابطه، مهمترین نقطه شروع فردوسی پور در تلویزیون بود و عملا، برنامه سازی روی آنتن تلویزیون، محل آزمون و خطا و کار ورزی عادل شد؛ فرصتی ناعادلانه که یقینا اگر به هریک از صدها هزار جوان نخبه و مستعد ایرانی داده شود، نتایج شگفت انگیزی به دنبال خواهد داشت.

به گزارش خبرنگار ورزشی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ ظاهرا قصه پر غصه مدل رفتاری سیاسیون تمامی ندارد. مثل برخی از همین آقایان که در ساختار سیاسی فعلی کشور رشد می کنند، از تریبون های کشور برای اظهار نظر استفاده می کنند، در رسانه های همین کشور اعتبار و شهرت کسب می کنند، توسط همین شورای نگهبان تائید صلاحیت می شوند، امنیت جان خود و خانواده شان توسط همین نهادهای نظامی و امنیتی تامین می شود، از مسیر همین ارتباطات پشتوانه مالی بدست می آورند و ... اما به مجرد آنکه به قول معروف "خرشان از پل گذشت" تازه شروع می کنند به چنگ و دندان نشان دادن و رجز خواندن و پز مستقل گرفتن و انتقادهای درست و اشتباه کردن و ...حالا دیگر از نگاه این عده، در کشور آزادی بیان نیست، انتخابات مهندسی شده است، تریبون ها یکطرفه و دست افرادی خاص است، نهادهای امنیتی و انتظامی فاقد مقبولیت عمومی اند و ...

قرعه این تفکر و اینگونه رفتارها، خوب یا بد به نام آقای احمدی نژاد افتاده و از هر کسی که رفتارهای اینچنینی سر می زند، ناخودآگاه انسان را به یاد ایشان می اندازد.

این روزها اما عادل فردوسی پور، احمدی نژادیسم را وارد سپهر فوتبال کرده است.

فردی که بر فرض نخبه بودن و مستعد بودن در برنامه سازی ورزشی - فرضی که محل بحث است! - یک تفاوت مهم با جوانان بیشمار هم سن و سال خود در کشور داشت و دارد.

حضور و شروع به کار فرودسی پور در تلویزیون که بی تردید حاصل یک رابطه بوده است و نه یک ضابطه و شاخص و سنجش عادلانه کشوری، بی شک نقطه شروع رشد وی در برنامه سازی است. حضوری که نه مبتنی بر تجربه رسانه ای بود، نه مرتبط با رشته تحصیلی و نه مرتبط با سوابق نداشته فوتبالی وی...

رابطه و فقط رابطه، مهمترین نقطه شروع فردوسی پور در تلویزیون بود و عملا، برنامه سازی روی آنتن تلویزیون، محل آزمون و خطا و کار ورزی عادل شد؛ فرصتی ناعادلانه که یقینا اگر به هریک از صدها هزار جوان نخبه و مستعد ایرانی داده شود، نتایج شگفت انگیزی  به دنبال خواهد داشت.

عادل فردوسی پور، خوب یا بد، عادلانه یا ناعادلانه، بر اساس شایستگی یا ارتباط یا هر چیز دیگری، برنامه سازی را در تلویزیون شروع کرد و چندین و چند سال روی آنتن صدا و سیمای جمهوری اسلامی هر آنچه خواست گفت و هر آنکه خواست، از فوتبالیست و غیر فوتبالیست و سیاستمدار و مدیر و مسئول و فلان روحانی معروف و ... همه را روی آنتن آورد و ...

بدون شک این وسعت از برنامه سازی در مهمترین و پربیننده ترین شبکه تلویزیون، دستاورد مالی قابل توجهی هم از سوی سازمان صدا و سیما وهمچنین  اسپانسرها برای ایشان داشته است که اگر در چارچوب قانون و انصاف بوده، ولو زیاد هم بوده باشد نوش جانشان...

اما دو نکته مهم در این میان مغفول مانده است:
اول اینکه سهم دیگر عوامل از جمله سازمان صدا و سیما و مدیران و کارکنان سابق و کنونی آن در شهرت و موقعیت افرادی مانند آقای فردوسی پور چیست؟ اگر تعداد دقیقه ها و ثانیه هایی که آنتن تلویزیون در ید قدرت امثال آقای فردوسی پور بوده را در قیمت تجاری آن ضرب کنیم، چند میلیارد تومان اعتبار رسانه ملی برای امثال وی هزینه شده است؟ هزینه ای که هیچ شاخص و سنجه ای نداشته است برای افرادی مثل آقای فردوسی پور نداشته است؛ نه رشته تحصیلی مرتبط و تخصص، نه آزمون ورودی، نه اعلام عمومی، نه سوابق ورزشی و ... تنها و تنها رابطه و حمایت برخی مدیران و لابی های اطراف ایشان...

واقعا، مقدار پول و هزینه ای که از طریق سازمان صدا و سیما و اسپانسرها به طور رسمی و یا احتمالا غیر رسمی در اختیار ایشان برای برنامه سازی قرار گرفته چقدر بوده است؟ و سهم این مقدار منابع مالی و اعتباری مستقیم و غیرمستقیم در روند کاری آقای فردوسی پور و امثال ایشان چقدر است؟

نتیجه گیری اینکه چرا آقای فردوسی پور و امثال ایشان به این موارد و صدها مورد از متغیرهای مهم و تاثیرگذار در زندگی حرفه ای و شغلی خود اشاره نمی کنند و طوری وانمود می کنند و سخن می گویند که گویا صرفا متکی به شایستگی های خود به این جایگاه رسیدند و چه بسا بر سر تلویزیون و مدیران و کارکنان آن منت هم می گذارند!!

نکته دوم و از همه مهمتر اینکه، با وجود برخورداری از رانت های رسانه ای در تلویزیون، هنوز هم طلبکارانه، پشت تریبون همین تلویزیون و در آنتن زنده و غیر زنده، صدا و سیما را به مانع تراشی و تحمیل کردن سختی و ایجاد دردسر خصوصا در سال ۹۷ متهم می کند!!

چرا؟ حتما چون ایشان می خواهد به جای همه در صدا و سیما تصمیم بگیرد و هر زمان و هر طور که می خواهد برنامه اش را پخش کند؛ پس اگر حتی به دلیل پخش یک مسابقه مهم فوتبال خارجی یا هر چیز دیگری برنامه اش به تعویق بیافتد، حق دارد قهر کند، علیه همکاران تلویزیونی خود مصاحبه کند، با سیاسیون برای فشار به همکاران فعلی خود لابی کند، نهایتا هم درهمین تلویزیون بیاید و برعلیه تلویزیون سخن براند!

واقعا هیچ جای دنیا اینطور نیست! حتی در آمریکا و انگلیس و فرانسه و ... هم یک رسانه، این همه ناسپاسی و تناقض و پارادوکس را تحمل نمی کند.

فرزند رسانه بر علیه رسانه! برنامه ساز یک رسانه علیه سیاست های رسانه!

اتفاقات عجیب و قریب این روزهای تلویزیون، به وضوح حاکی از آن است که آقای فردوسی پور، علیرغم ادعای مردمی بودن و مستقل بودن، برای فشار به سازمانی که طرف قرارداد برنامه اش است، همچنان از خلل و فرج های همان سازمان استفاده می کند و از استفاده از تریبون زنده یک جشنواره ملی گرفته تا حضور در برنامه تلویزیونی شبکه یک سیما، از همه این فرصت ها برای تکرار نقطه نظرات سیاسی و غیر حرفه ایش استفاده می کند.

باید منتظر بود و دید که تلویزیون تا کجا این روند عجیب را تحمل می کند...


کد خبرنگار : 16