تاریخ : 1398,یکشنبه 11 فروردين05:42
کد خبر : 306942 - سرویس خبری : باشگاه نویسندگان

رضا علی‌پور؛

پیام امید

باور حقیقی به عبارت «ما می‌توانیم» و امید به آینده؛ «تدبیر» رهبری در اشاره‌ی توأمان به باور راستین به قابل طی شدن بودن «فاصله‌ی بایدها و واقعیت» در کنار ذکر موارد متعدد از دستاوردهای نظام اسلامی که شاید در ابتدای مسیر غیرقابل دسترس به نظر می‌رسیدند، پیام «امید» به نسل جوان را مخابره می‌کند.

خبرنامه دانشجویان ایران: رضا علی‌پور*// سخن گفتن از بیانیه‌ی «گام دوم» مقام معظم رهبری، در یک مجال کوتاه، حقیقتاً کار سختی است؛ از آنجا که نسبت گستردگی مطالب مطرح شده در بیانیه به حجم آن بسیار کم است و به هر مطلب با ایجاز بسیار پرداخته شده، واکاوی و تحلیل بیانیه مستلزم فرصت بسیار و نگارش مطلبی، شاید چندین برابر متن اصلی است.

ولیکن با تسامح بسیار اگر بخواهیم متن بیانیه را در ابعاد یک یادداشت کوتاه بررسی و تحلیل کنیم، باید گفت، اولاً مخاطب اصلی نسل جوان کشور است که می‌بایست نکات مورداشاره‌ی رهبری در بیانیه را مورد توجه قرار دهد و تلاش کند ضمن پاسداری از کوشش‌های انجام شده در گام اول انقلاب، به عنوان نقش اول، در صحنه‌ی «گام دوم» ایفای نقش کند. درثانی این «نقشه‌ی راه» که برای نسل جوان نگاشته شده خود شامل چند بخش مهم است:

1-لزوم توجه به تجربه‌های تاریخی و ارج نهادن به تجربه‌ی «راه طی شده» در چهل‌ساله‌ی اول انقلاب؛ رهبری صراحتاً در متن بیانیه می‌فرمایند:« برای برداشتن گام‌های استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربه‌ها درس گرفت.».

متأسفانه در بین نسل ما یک فهم غلط تاریخی وجود دارد که محصول برنامه‌ریزی غلط آموزشی و فرهنگی است که تصویر روشنی از تاریخ ایران به‌خصوص در 200 سال اخیر به ما ارائه نکرده است. نسل ما نه تصویر روشنی از قهرمانانش دارد و نه خاکستری‌ها را تشخیص می‌دهد و نه حتی دشمنان تاریخی خود را درست می‌شناسد. مصدق را فقط با «ملی شدن صنعت نفت» می‌شناسد و کاشانی را محدود در گزاره‌ی «برای ملی شدن صنعت نفت تلاش بسیاری کرد.» می‌بیند. روایت عمومی به کسی توضیح نمی‌دهد که سرانجام مشروطه چه شد و بر صفحات تاریخ چه رفت که شیخ فضل‌الله نوری به دست مشروطه خواهان به دار آویخته شد. همین عدم درک صحیح از تاریخ، باعث شده تا دشمن همان‌طور که رهبری اشاره کردند، فرصت را غنیمت شمرده و با سرمایه‌گذاری کلان سعی در ارائه‌ی روایت مطلوب خود از تاریخ ایران کند، که متأسفانه در موارد متعددی موفق عملکردِ و توانسته دروغ‌های تاریخی خود را به واسطه‌ی پوشش دادن در لابه‌لای برخی واقعیت‌های مغفول مانده در روایت رسمی که نسل نو از آن اطلاعی ندارند، به جوانان قالب کند.

2-اهمیت فرصت جوانی و تلاش برای استفاده‌ی حداکثری از این فرصت؛ جوانی دوره‌ی آزادی است، آزادی از زنجیرهایی که به تدریج، گذر زمان به دست و پای افراد می‌بندد. کسی که در جوانی نفس خود را حفظ کند، عمر خود را بیمه کرده و کسی که چنین نکند و در جوانی اسیر هوای نفس شود، سخت بتواند در سال‌های بعدی زندگی از این زنجیر رها شود. ابعاد مادی زندگی افراد نیز چنین است، جوانی دوره‌ی شجاعت و جسارت و پرتوانی است و جهاد در عرصه‌های مختلف علمی و فرهنگی و سیاسی و ... آن‌چنان که از جوانان برمی‌آید در توان افراد مسن نیست و افزایش سن عموماً با افزایش محافظه‌کاری و کاهش روحیه‌ی جهادی همراه است که رمق انجام حرکت‌هایی جهشی در عرصه‌های مختلف را از افراد سلب می‌کند.

3-باور حقیقی به عبارت «ما می‌توانیم» و امید به آینده؛ «تدبیر» رهبری در اشاره‌ی توأمان به باور راستین به قابل طی شدن بودن «فاصله‌ی بایدها و واقعیت» در کنار ذکر موارد متعدد از دستاوردهای نظام اسلامی که شاید در ابتدای مسیر غیرقابل دسترس به نظر می‌رسیدند، پیام «امید»  به نسل جوان را مخابره می‌کند و توصیه ایست برای آنکه ضمن حرکت «وظیفه محور» باید به حصول «نتیجه» نیز باور داشت.

* دبیر انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه تهران


کد خبرنگار : 86