تاریخ : 1398,چهارشنبه 18 ارديبهشت19:31
کد خبر : 311354 - سرویس خبری : یادداشت

حامد آقالر

از اعتراضات کارگری تا برچسب براندازی

مشکل اینجاست که جامعه ی ما اساساً سیاست زده است و مردمانش سیاست را دوست دارند ؛ به همین خاطر است که هر کس در هر گوشه ای از این ملک انگشت در دماغش کند، از اقدام او برداشت سیاسی میشود و همان فرد طلاییه دار سیاسی بازی لقب می گیرد.

خبرنامه دانشجویان ایران: حامد آقالر// چندی پیش در یکی از هفته نامه های استان اصفهان یادداشتی را در باب روزگار کارگری و معیشت تق و لق آن و مسائلی مثل حقوق ناچیز معوقه شان تحریر کردم و خواستم ثواب کنم کره کبابش کردند. از قرار معلوم این چند خط درد و دل کارگری با واکنش منفی و تند برخی از حضرات مسئول و همچنین هیئت مدیره ی یکی از کارخانه های پر اسم و رسم استان همراه شد و همین پیرهن عثمانی شد تا به من یک لقبا انگ سیاسی بزنند و های و هوی کنند که چرا بر خلاف امنیت ملی چنین مطلبی را منتشر کرده ای و چرا سیاه نمایی میکنی! در صورتی که من به سیاست زوار در رفته ی مملکت چه کار دارم؛ کارگرزاده ای هستم که زندگی سخت کارگری را لمس کرده ام و فقط از نان حلال پینه های دستان امثال پدرم میخواهم دفاع کنم همین.

مشکل اینجاست که جامعه ی ما اساساً سیاست زده است و مردمانش سیاست را دوست دارند ؛ به همین خاطر است که هر کس در هر گوشه ای از این ملک انگشت در دماغش کند، از اقدام او برداشت سیاسی میشود و همان فرد طلاییه دار سیاسی بازی لقب می گیرد. این نوع دیدگاه سطحی و کور است که امنیت ملی کشور را به خطر می اندازد نه چند کلمه خط خطی من و امثال من در فلان نشریه. این چنین است که رسانه های ضدانقلاب و اپوزسیون به دنبال سوژه های به ظاهر مطالبه گری و عدالت طلبانه هستند و می دانند که با مانور رسانه ای روی معضلات قشر مظلومی همچون کارگران، میتوانند برای رسیدن به اهدافشان میانبُر بزنند و چنان جو و اتمسفر جامعه را در قیل و قال بلندگوهایشان خفه کنند تا پس از تزریق ناامیدی محض، بنیه ی اجتماعی کشور از بیخ و بن فلج شود.

به عنوان مثال کافی است که چند کارگر بینوا برای احقاق و اعاده حقوق مسلم خودشان تجمع کنند تا بلکه فرجی شود؛ اینجاست که رسانه های جهت دار و تاجران عرصه سیاست و رسانه، فی الفرور در صحنه ظاهر می شوند و به جای اینکه مسئولین و کارگزاران امر به موضوع رسیدگی کنند و بلوا را به ساحل آرامش سوق دهند، این رسانه ها هستند که از کارگران عصبانی و ناراضی چماقی میسازند تا بر سر حاکمیت بزنند و آسمان و ریسمان را به هم ببافند و کارگر و نظام را در برابر هم قرار دهند و کشور را دچار بحران داخلی کنند.

به همین سبب ما میگوییم چرا حرف کارگر را خودمان نزنیم و برای رفع مطالباتش اقدام نکنیم و چرا به ضدانقلاب و اپوزسیون فرصرت خودنمایی می دهیم؟! باید قبول کنیم شکم گرسنه ایمان و کفر را از هم تشخیص نمی دهد پس نمیتوان انتظار داشت در فلان تجمع کارگری صحبت های احساسی و خلاف واقع مطرح نشود؛ حتی ممکن است شعارهای تند سیاسی هم از این جماعت عصبانی بشنویم ولی یادمان نرود آنها گالن های بنزین بودند که به شعله ی رسانه های معاند و تحریک سیاست بازان برافروخته شده اند. حال باید مدیریت کارآمد و متعهد بر زخم های دستان کارگر مرهم شود. چندسال پیش خانه کارگری ها به محض اینکه پس از پایان دوره دولت دهم امکان برگزاری راهپیمایی در روز اول ماه مه را به دست آوردند، با حمله به کارگران افغانستانی و طرح شعارهای نژادپرستانه، شکاف انداختن بین صفوف کارگران را به اصلی ترین اقدام روز کارگر تبدیل کردند. این اقدام نه تنها مشکلات را رفع نکرد بلکه اختلاف ایرانی و افغان بیشتر هم شد.

حال پس از چندین سال با گسترش فضای فرافکنی تلگرامی و اینستاگرامی، هر تجمع اعتراضی کارگری و یا اعتصاب صنفی با هشتگ های متعدد، برچسب براندازی و مبارزه برای حاکمیت میخورند. اینجا وظیفه قوه قضائیه است که حساب کارگران معترض را از براندازان آن طرف آبی جدا کند و اقدام آنها را بدون ادّله کافی و به شکل احساسی در لیست سیاه سیاسی ننویسد. مطالبات کارگری مطالب جدید و مبهمی نیستند؛ مسئله دستمزدها، تعیین حداقل مزد کارگران بالاتر از خط فقر که میزان آن برای سال 1398 بیش از هفت میلیون تومان منظور گردیده است و اخیراً هم علیرضا محجوب رئیس فراکسیون کارگری مجلس شورای به ظاهر اسلامی اعلام کرد که حداقل دستمزد کارگران باید 3میلیون و 800 هزارتومان باشد. موضوع حقوق های معوقه و پرداخت بدون تأخیر حقوق کارگران، بازنشستگان ، معلمان ، پرستاران و مجازات کسانی که عامل تعویق افتادن حقوق کارگران در تمامی سطوح هستند، باید در دستور کار قرار بگیرد. درهمین رابطه دفاع از موجودیت نیروی میلیونی بیکاران و شعار بازگشت آنان بر سر کار و پرداخت بیمه دوران بیکاری ، باید مورد توجه جدی قرار گیرد.

سال گذشته و به خصوص اسفند ماه1397، ما شاهد تلاش بازنشستگان برای پیگیری سطوح مختلف درخواست های آنان بودیم. ازاین رو در ابتدای سال ، تعیین مستمری بازنشستگان ، به شکل متحد و یک صدا، خواستار همسانسازی حقوق خود با شاغلین با توجه به مدارک و سوابق پیشینه خود هستند. همچنین بازنشستگان خواهان تأمین بیمه های اجتماعی کامل و کارآمد، نظرات نمایندگان منتخب بازنشستگان بر صندوق های بازنشستگی و شرکت در مدیریت آنها می باشند. اینها انتظار زیادی است؟! واقعاً لازم است که مدام این مطالبات بدیهی به دولت و مسئولان اصناف گوشزد شود؟

این مطلب در نشریه «صبح قریب» منتشر شده است، برای دانلود نشریه اینجا کلیک کنید

"انتشار این مطلب به معنای تایید و یا رد آن نیست"