تاریخ : 1398,چهارشنبه 25 ارديبهشت13:02
کد خبر : 312055 - سرویس خبری : خبرهای ویژه

جریان شناسی فکری مارکسیست‌های دانشگاه تهران؛

دانشجویان چپ به دنبال کدام مکتب؟

حوادث چند روز اخیر دانشگاه تهران نشان داد، دانشجویان چپ دنبال رو مکتب فرانکفورت، با وجود ادعاهای بزرگ برای مبارزه، هنوز اعتماد به نفس لازم برای اعلام رسمی و علنی مواضع خود را با تابلوی مشخص پیدا نکرده اند و پشت سر سایر جریانات پنهان می شوند.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ حسن ثابتی از فعالین سابق دانشجویی در مطلبی درباره جریان شناسی فکری مارکسیست‌های دانشگاه تهران نوشته است: حوادث چند روز اخیر دانشگاه تهران نشان داد، دانشجویان چپ دنبال رو مکتب فرانکفورت، با وجود ادعاهای بزرگ برای مبارزه، هنوز اعتماد به نفس لازم برای اعلام رسمی و علنی مواضع خود را با تابلوی مشخص پیدا نکرده اند و پشت سر سایر جریانات پنهان می شوند.

روز دوشنبه 23 اردیبهشت ماه در دانشگاه تهران تجمعی اعتراضی با فراخوان های بدون هویت مشخص و البته به شکل گسترده در فضای مجازی برگزار شد. جزئیات وقایع و عوامل آن به طور کامل در رسانه ها به آن پرداخته شده است. اما دو نکته جالب توجه و تقریباً مورد وفاق همه رسانه ها اولاً فقدان استقبال دانشجویان از آن همه تبلیغات و فراخوان گسترده چند روزه و حضور اندک دانشجویان و ثانیاً سازماندهی جدی قبل و حین برگزاری تجمع بود که زمینه تحلیل های گوناگون قرار گرفت. اما چیزی که در فضای رسانه ای کاملاً محسوس بود، و من قصد دارم اینجا به آن بپردازم، سردرگمی تحلیلِ علل، دلایل و انگیزه های اصلی این همه برنامه ریزی، تبلیغات چند روزه و سازماندهی است.

بیشتر بخوانید: تبارشناسی یک تجمع؛ ائتلاف دو ایدئولوژی در دانشگاه تهران

برخی علت وقوع تجمع را واکنش هیجانی به ادعای برخورد حراست با دانشجویان و شایعه حضور گشت ارشاد در دانشگاه می دانند، برخی توطئه عوامل فرصت طلب وابسته را عامل طراحی دانسته اند، و برخی دیگر  زمینه سازی برای انحراف افکار عمومی از مسائل اقتصادی و مشکلات معیشتی را زمینه ساز این تجمع ارزیابی کردند. اما فارغ از بررسی این تحلیل¬ها قصد دارم از زاویه ای دیگر به علل چرایی این حادثه بپردازم.

دهه هفتاد و اویل دهه هشتاد ما شاهد ظهور جریان لیبرال در دانشگاه ها و البته عرصه سیاسی کشور بودیم و این جریان در دانشگاه ها از هر فرصتی برای پیگیری ادعاها و خواسته های خود استفاده می کرد. گاهی روز دانشجو را به سمت تمایلات خود سوق میداد، گاهی به بهانه توقیف نشریه خاطی تحصن می کرد، گاهی اصلاح قانون مطبوعات را پرچم اعتراضات می ساخت، گاهی بازداشت یک نفر را دلیل تجمعات خود اعلام می کرد و حتی حکم قضایی یک چهره سیاسی می توانست زمینه ساز آشوب در دانشگاه توسط همین جریان باشد. مجموعه این اتفاقات در پیگیری یک طرح کلی معنادار بود و در یک سطح از تحلیل، آن ها از هر بهانه ای برای پیگیری ادعاهای خود اقدام می کردند. تفکیک هر اتفاق و جستجو درباره علل آن در حقیقت آدرس غلط و حرکت در مسیر یک تحلیل اشتباه است. علت اصلی همه این اعتراضات دهه هفتاد و اوایل هشتاد، جهت گیری کلی جریان لیبرال برای تحقق آرزوهایش بود. و هر رویداد بهانۀ بازسازی و بازخواهی آن ها.

بیشتر بخوانید: مجید توکلی‌ها در دانشگاه تهران

درباره این این اتفاق اخیر هم باید از یک طرح کلی صحبت کرد. طرحی که از وقایع مربوط به قانون سنوات تا حوادث سردر دانشگاه تهران در دی ماه 96 و حتی تحصن امتحانات در دانشکده علوم اجتماعی و تجمع 23 اردیبهشت را در بر می گیرد.

عامل اصلی این اعتراضات غیر قانونی، ظهور جریانی دنبال رو مکتب فرانکفورت در دانشگاه است. چهره هایی نزدیک به آلتوسر، گرامشی، لوکاچ، مارکوزه حتی هابرماس و غیره می تواند توضیح دهنده اصول مکتب فرانکفورت باشد. نشانه ها، شعار ها، چهره ها و رسانه هایی که این وقایع را سازماندهی می کنند به سادگی تبیین کننده این ارتباط وثیق نظری و تئوریک است.

اما نکته جالب این است که این جریان به دلیل اقبال اندک در فضای سیاسی و دانشجویی هنوز آمادگی اعلام علنی و رسمی برنامه های خود را ندارد و بنابراین هنگام مطالبات خود گاهی پشت سر شعارها و تشکل های صنفی و گاهی پشت سر انجمن های اصلاح طلب در دانشگاه ها پنهان می گردد.

راه حل برخورد با این جریان نه امنیتی و نه میدانی است. تنها راه مقابله با این جریان افشای رهبران و چهره ها و مواضع آن ها و نقد علمی و مناظره و روشنگری است. تا امکان پنهان شدن پشت شعارهای دیگران را از دست بدهند و طبیعتاً همین اقلیت دانشجویان به ظاهر طرفدار خود را نیز از دست داده و امکان اخلال در فرآیند عادی دانشگاه در همین اندازه محدود هم از میان خواهد رفت.

* گزارش از محمد جعفری


کد خبرنگار : 86