تاریخ : 1398,سه شنبه 31 ارديبهشت16:35
کد خبر : 312879 - سرویس خبری : یادداشت

مهدی رحمانی

حال آموزش اصلاً خوب نیست

بیایم قبل از اینکه مشکل حادتر شود و قبل از بدخیم شدن غده سرطانی راهکاری برای آن پیدا کنیم. وزیر محترم آموزش و پرورش در آغاز کار بسیار کارهای ارزشمندی انجام دادید و دل منتقدان آموزش و نخبگان را شاد کردید و کورسوی امید را در دل مردم زنده کردید. این بار هم آستین بالا بزنید این کشور به تدبیر شما نیاز دارد.

خبرنامه دانشجویان ایران: مهدی رحمانی// هر گاه که با معلمی، کتابداری، استادی، دانشجویی و یا حتی راننده تاکسی دغدغه مندی حرف می‌زنم ذهنم ناخودآگاه می‌رود سراغ نوشتن، در ذهن کلماتی را می‌پرورانم بدون آنکه به آن فکر کرده باشم. امروز با معلمی همکلام شدم. ناراحت بود از کم لطفی برخی دوستان که اعتراض می‌کنند چرا نمره کم می‌دهید؟ و دلیلشان این است که وقتی دانش آموز بلد است حرف بزند کافی است و باید نمره کامل بگیرد!!!

هر چه با خود فکر کردم این مساله برایم هضم نشد. مگر می‌شود معیار آموزش در مدرسه حرف زدن باشد؟ آن هم برای دانش آموز کلاس پنجم؟؟ صدا را در گلو خفه نمی‌کنم و بیان می‌کنم که حال آموزش اصلاً خوب نیست. جناب آقای دکتر بطحایی حال آموزش را دریابید که از این بدتر نشود. دانش آموز کلاس ششم هنوز هم که هنوز است جمع و تفریق بلد نیست. این یک واقعیت است؛ سیاه نمایی نمی‌کنم. هر کسی به این مساله شک دارد امتحان کند... کار به 5 درصد اول کلاس ندارم؛ بقیه چجورند؟ دانش آموز کلاس ششم جمع و تفریق بلد نیست و این به گواه بسیاری از معلمان است و نه حرف من، از دانش آموز می‌پرسی 20 منهای 17 چند می‌شود؟ با انگشت‌های دست و پا 20 را انتخاب می‌کند و از آن‌ها 17 انگشت را کم می‌کند و می‌نویسد 3، حال بماند که برخی‌ها می‌نویسند 4 و شاید 2، معلمی گفت که از دانش آموز می‌پرسم 14 منهای 9 می‌شود چند؟ زیر هم می‌نویسد و شروع به تفریق می‌کند. دهگان را از 14 حذف می‌کند و 4 را تبدیل به 14 می‌کند باز نمی‌تواند 9 را از 14 کم کند و دوباره همین کار را تکرار می‌کند تا جایی که کاسه صبر معلم لبریز می‌شود و یا یکی ته کلاس می‌گوید 5، این یعنی فاجعه... دهه شصت و هفتادی‌ها اگر ضرب را در کلاس سوم بلد نبودند جز دانش آموزهای کندذهن و البته ناتوان کلاسی بودند؛ اما اکنون دانش آموز به دلیل سیستم آموزشی اشتباه چه بداند چه نداند به کلاس بالاتر می‌رود و ککش هم نمی گزد. با آن همه نخبه علمی آن دوران الان وضعیت اقتصادی و رفاهی مردم این است؛ حال با نسلی که داریم اشتباه آموزششان می‌دهیم وضع مملکت چه خواهد شد؟ خدا می‌داند.

همه مقصریم، از وزیر آموزش و پرورش گرفته تا معلمان، والدین و دانش آموزان... آقا و یا خانم معلم شما دلیلی ندارد وقتی دانش آموزی توانایی لازم برای ادامه تحصیل در مقطع بالاتر را ندارد او را به مقاطع بالاتر هل دهید... این کار شما خیانت به دانش آموز در وهله اول و در وهله دوم خیانت به کشور است. نمره الکی دادن لطف نیست ... شما باید به دانش آموز کمک کنید ضعفش را بشناسد و برای رفع آن تلاش کند نه اینکه مدرک الکی به او بدهید تا نتیجه‌اش شود بیکاری بی سابقه در کشور... شما باید براساس توانایی و مهارت به دانش آموز نمره بدهید نه براساس احساس و دل رحمی، کشور نیاز به متخصصان و نخبگان دارد نه افرادی که فقط مدرک گرفته‌اند. وقتی در کلاس شما، شخص برتر با نفر آخر کلاس هیچ تفاوتی در مدرک ندارد پس چه انتظاری دارید؟؟؟ می‌خواهید وضع مملکت بهتر شود؟ مگر شما آینده سازان مملکت را تربیت نمی‌کنید؟ مدیر و مسئول آینده زیر دست شما می‌آموزد؛ رئیس و مدیرعامل با شما الفبا را یاد می‌گیرد؛ نانوا و راننده تاکسی حساب کتاب را از شما می‌آموزد. اگر این‌ها درست عمل نکنند عاقبت مردم چیست؟

پدر و مادر ... درس تنها راه خوشبختی نیست؟ شاید بهتر باشد بگویم درس خواندن یکی از راه‌های بدبختی است. به دنبال مهارت‌افزایی باشید. دغدغه‌تان کنکور نباشد. با این وضع کشور و پولی سازی آموزش همه به دانشگاه می‌روند و البته همه هم مدرک می‌گیرند. عده ای که پول دارند دو ساله دو مدرک دکتری می‌گیرند و عده ای که علم دارند 5 تا 7 سال خون جگر می‌خورند تا یک مدرک دکتری بگیرند. جامعه فقط دکتر نمی‌خواهد؛ جامعه فقط مهندس نمی‌خواهد... جامعه نیاز به نقاش، موزیسین، نانوا، مکانیک، برق کار، لوله کش، تعمیرکار و هزاران شغل دیگر دارد. چرا باید تلاش کنیم که همه بچه‌هایمان را به دانشگاه بفرستیم و فقط تلاشمان این باشد که فرزندمان باید و باید و باید دکتر یا مهندس شود؟ مگر چه خبر است؟؟؟ و الله دانشگاه اونجوری که فکر می‌کنید نیست!!! در گذشته دانشجو بودن افتخار بود و الان فحش است.

چندی پیش با مسئولی در وزارت آموزش و پرورش حرف می‌زدم می‌گفتند که والدین از ما می‌خواهند که از ابتدا فرزندشان را برای کنکور آماده کنیم و تمام دغدغه‌شان کنکور است. فرزندشان را در مدرسه ای ثبت نام می‌کنند که از همان ابتدایی برای کنکور برنامه ریزی دارند. می‌توانم بپرسم چرا؟ این منجر به ورود افرادی سودجو به حوزه آموزش کشور می‌شود و نتیجه‌اش می‌شود این که می‌بینید ... دانش آموز باید در مدرسه یاد بگیرد و بنیان‌های علمی‌اش شکل بگیرد نه اینکه کل زندگیش شود شیوه‌های صحیح تست زدن ... باید متخصص بار بیاید تا بتواند در دانشگاه رشد کند، پر و بال بگیرد و در جهت رفع مسائل کشور تلاش کند نه اینکه بشود خدای مهندسی معکوس برای تست‌های کنکور ... آخرش آن‌طور نیست که شما فکر می‌کنید. به فرزندتان کمک کنید که برود دنبال علاقه‌اش ... مشوقش باشید. کودک باید اکنون کودکی کند نه اینکه زندگیش در مؤسسات آموزشی و کلاس‌های کنکور بگذرد. نتیجه این کار هم می‌شود زده شدن از درس، زده شدن از زندگی و ناامیدی، دور شدن نشاط از جامعه و پیری زودرس کودک درون افراد. نتیجه این همه فشار روی کودک می‌شود بزرگسالان عصبانی و آدم‌هایی که عقده شادی دارند ولی نمی‌دانند چگونه بروز دهند. نتیجه‌اش می‌شود ویراژهای شبانه و کشتارهای بی رحمانه، نتیجه‌اش می‌شود اسید پاشی، اعتیاد، بیکاری، فساد اخلاقی و هزاران مساله دیگر ...

بیایم قبل از اینکه مشکل حادتر شود و قبل از بدخیم شدن غده سرطانی راهکاری برای آن پیدا کنیم. وزیر محترم آموزش و پرورش در آغاز کار بسیار کارهای ارزشمندی انجام دادید و دل منتقدان آموزش و نخبگان را شاد کردید و کورسوی امید را در دل مردم زنده کردید. این بار هم آستین بالا بزنید این کشور به تدبیر شما نیاز دارد. کلید حل مشکلات کشور دست شماست. فقط باید در مسیر درست بچرخانیدش تا در باز شود اگر اشتباه چرخیده شود به جای یک قفل، درب دو قفله می‌شود ...

معلمان نیاز به حمایت شما دارند... این درست نیست که یک معلم دغدغه نان شب داشته باشد. معلم باید از لحاظ مالی بی‌نیاز باشد تا بتواند با تمرکز بالا آموزش دهد؛ زندگی معلمان را تأمین کنید تا نتیجه درخشانش را ببینید. این همه هزینه صرف کم کردن معضلات جامعه می‌شود فقط و فقط یک درصد از آن را صرف آموزش کنید. آموزش و پرورش نیاز به عمل جراحی دارد و اکنون بهترین زمان است. برای تمامی معلمان احترام ویژه قائلم اما معلمان ناتوان را از چرخه آموزش و پرورش خارج کنید و نظارت بیشتری بر آموزش صورت گیرد.

متولیان علمی کشور، دانشگاه را به سمت دانشگاه مهارتی حرکت دهید. دانشگاه بنگاه تولید مدرک نیست. از استادان و نخبگان مجرب در حل مشکلات آموزش استفاده کنید و یک بار برای همیشه این غده سرطانی را خارج کنید. زمان آن رسیده است که دست مؤسسات آموزشی از جیب مردم و دولت کوتاه شود. یک حساب سرانگشتی کوتاه نشان می‌دهد که زالوی مؤسسات چقدر خون مردم را می‌مکند؟

هزینه ای که صرف حل یا پیشگیری از یک معضل اجتماعی می‌شود به مراتب بیشتر از هزینه‌ای است که برای آموزش درست استفاده می‌شود؛ زنگ خطر برای آموزش کشور به صدا درآمده است؛ امیدوارم قبل از اینکه خیلی دیر شود بتوانیم مشکل را حل کنیم.


کد خبرنگار : 86