تاریخ : 1398,یکشنبه 19 خرداد23:06
کد خبر : 315064 - سرویس خبری : خبرهای ویژه

گفت‌وگویی با عضو هیئت علمی دانشگاه تهران از سویه‌های سیاسی در این دانشگاه؛

وقتی قبیله‌گرایی بر دانشگاه حکم می‌کند

اینکه دانشجو درمقابل دانشجو قرار گیرد یا اینکه از دانشجویان برای سرکوب گروه‌های رقیب استفاده شود، بازی شرافتمندانه‌ای نیست. این امر نه‌تنها پویش‌های دانشجویی را در آینده بی‌اثر می‌سازد؛ بلکه زمینه مشکلاتی را برای آن‌ها فراهم می‌کند.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ روزنامه صبح نو در شماره امروز (19 خرداد) در گفت و گویی با سهیلا صادقی‌فسایی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به بهانه سخنرانی صریح وی در دیدار اخیر اساتید با رهبر معظم انقلاب  به بررسی وضعیت مدیریت فعلی دانشگاه تهران پرداخت. متن این گفت و گو به شرح زیر است:

شما از سیطره نگاه سیاست‌زده بر نهاد علم سخن گفتید؛ اما از طرفی می‌دانیم که لازمه حیات دانشجویی و علمی، داشتن تحلیل و موضع سیاسی است. این دو چطور باهم جمع می‌شود؟ این سوال به‌ویژه زمانی مهم می‌شود که اگر در دانشگاه از اصل نظام و ارزش‌های آن دفاع کنیم متهم به سیاسی‌کاری می‌شویم.
یقینا استادان دانشگاه‌ها و دانشجویان نمی‌توانند و نباید دربرابر حیات سیاسی بی‌تفاوت باشند و سنت فکری جامعه ما ایجاب می‌کند که دربرابر مقدرات سیاسی بی‌تفاوت نباشیم. این یکی از ویژگی‌های بی‌نظیر جامعه ایرانی است که مردمش در سطوح مختلف، مسائل جامعه خود را دنبال می‌کنند. آنچه موردنقد است، بازی‌های سیاسی، قبیله‌گرایی و خودسری‌های خارج از عرف و قانون است که پشت آن هیچ انگیزه‌ای جز منفعت‌گرایی حزبی و قبیله‌ای نیست. در همه دوره‌ها، گرایش‌های جناحی در مدیریت‌های دانشگاه‌ها کم‌و‌بیش حضور داشته است؛ اما در بعضی از دوره‌ها شما بیشتر شاهد باندبازی‌های بی‌رویه هستید و آنچه بر فضای دانشگاه مستولی شده است، بعضا خودسری‌های افسارگسیخته‌ای است که اعتبار دانشگاه را کاملا مخدوش می‌سازد.

حال‌آنکه اگر به‌جای باندبازی، قوانین و آیین‌نامه‌ها اساس عمل قرار گیرد، خسارت‌ها تا بدین‌حد به‌چشم نمی‌آید و حس بی‌عدالتی و بی‌نظمی بر فضای دانشگاه غلبه پیدا نمی‌کرد. اینکه با به‌قدرت‌رسیدن یک گروه اعضای وابسته به گروه‌های دیگر کاملا طرد می‌شوند یا افراد وابسته به جناح در قدرت یک‌شبه از امتیازات خاصی برخوردار می‌شوند، دانشگاه را از اعتبار ساقط می‌کند و من این‌ گونه نظم‌بخشی و سامان‌بخشی را که موتور محرکه آن منافع جناحی است خسارت‌بار می‌بینم.

درباره به‌رسمیت‌شناختن ظرفیت عظیم دانشجویان و پویایی آن‌ها در عرصه مناسبات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز تردیدی نیست و همواره رهبر انقلاب بر آن تأکید کرده‌اند، کمااینکه فعالیت‌های سیاسی دانشجویان در بزنگاه‌های مختلف تاریخی، همیشه قابل تقدیر و تحسین بوده است. بااین‌حال، آنچه نارواست، سوءاستفاده ابزاری از این ظرفیت بی‌نظیر برای پیشبرد اهداف جناحی است. اینکه دانشجو درمقابل دانشجو قرار گیرد یا اینکه از دانشجویان برای سرکوب گروه‌های رقیب استفاده شود، بازی شرافتمندانه‌ای نیست. این امر نه‌تنها پویش‌های دانشجویی را در آینده بی‌اثر می‌سازد؛ بلکه زمینه مشکلاتی را برای آن‌ها فراهم می‌کند.

درباره وضعیت جذب هیأت‌علمی کمی مصداقی‌تر بفرمایید چطور گرایش‌های سیاسی تاکنون اثر گذاشته است؟ چه سازوکاری را پیشنهاد می‌دهید که نگاه‌های جناحی و غیرعلمی دخالت نکند؟
آنچه در دانشگاه‌های معتبر دنیا، اساس جذب هیأت‌علمی قرار می‌گیرد، شایسته‌سالاری علمی، سلامت اخلاقی و تعهد به منافع ملی است. از همه مهم‌تر آنکه مراکز علمی باید به نیرو احتیاج داشته باشند؛ بنابراین، اعلام نیاز بنابر درخواست گروه‌ها و اراده جمعی گروه‌ها شکل می‌گیرد، نه اراده جناحی یا آن باندی که قدرت را در دست دارد. ازاین‌رو، افراد متقاضی در فضایی عادلانه برای گرفتن آن پست رقابت می‌کنند و طبیعی است فردی انتخاب می‌شود که از امتیازات بیشتری برخوردار است.

بااین‌حال، متأسفانه امروز بعضی از فراخوان‌ها در مراکز علمی ما صوری است و در مواردی مبتنی بر نیازهای واقعی گروه‌ها نیست و چه‌بسا افرادی خارج از قالب‌های متعارف انتخاب شوند و با لابی‌های صورت‌گرفته به آن موقعیت‌ها دست یابند. بنابراین، انتخاب افراد نه براساس شایستگی‌های علمی و اخلاقی که براساس زدوبندهای جناحی استوار است. موارد بسیاری دیده می‌شود که افرادی از سازمانی به دانشگاه‌های برتر یا از گروهی به گروه دیگر و از یک دانشگاه تیپ دو به یک دانشگاه تیپ یک منتقل می‌شوند، بدون آنکه نیازی به حضور آن‌ها باشد. معمولا این کارها بیشتر از آنکه به نیاز واقعی گروه‌ها مرتبط باشد، در قالب بده‌بستان‌های جناحی صورت می‌گیرد. این جور عملکردهای ناصواب دانشگاه را از ریل علمی خارج و دانشگاه را به پاتوق سیاسی مبدل می‌سازد.
 
درباره مسأله ارتقای استادان، نمونه‌هایی را ذکر کنید. آیا صرف‌نظر از باندبازی‌ها، دستورالعمل‌های رسمی موجود کارآمد است؟ منظورم دستورالعمل‌هایی مانند افزایش تعداد مقالات است. پیشنهاد جایگزین شما چیست؟
اگر ارتقاهای علمی در دانشگاه‌ها براساس دستورالعمل‌ها و آیین‌نامه‌های وزارت علوم انجام پذیرد، مسیر مشخص است و امور خیلی جنبه شخصی و سلیقه‌ای پیدا نمی‌کند؛ اما وقتی منافع جناحی حاکم می‌شود و هدف اصلی حذف اعضای جناح رقیب باشد، کل موضوع در فضای ناسالمی به‌جریان می‌افتد و هر دانشگاهی می‌تواند براساس سلیقه‌های خاص خود، کار را مدیریت کند. برای مثال، بارها دیده شده چاپ مقاله فردی در یک ژورنال پذیرفته می‌شود و حتی امتیاز حداکثری می‌گیرد؛ ولی مقاله فرد دیگری در همان ژورنال پذیرفته نشده است یا شما پرونده‌های اعضای هیأت‌علمی را می‌بینید که با وجود اخذ نمره حداکثری، سال‌ها پرونده‌هایشان به بهانه‌های مختلف در دستورکار قرار نمی‌گیرد؛ اما درمقابل، پرونده‌های نحیفی وجود دارد که به ضرب‌وزور سفارش‌ها، لابی‌گری یا برخورداری از مناصب سیاسی با نمره‌ای ناپلئونی سریعا ارتقا می‌یابد و جالب است چنین ارتقاهایی بعضا بهت‌آور است؛ چراکه درباره شأن علمی فرد ارتقایافته در دانشگاه، در میان استادان و حتی دانشجویان هیچ توافقی وجود ندارد.

نگاهی دقیق به کارنامه‌های علمی افراد، زد‌و‌بندهای باندی و جناحی را بیشتر برملا می‌کند. برای مثال، فلان مسوول در زمان مسوولیت تمام‌وقتش در فلان وزارتخانه، بیش از هر فرد دیگری که از فراغ‌بال کامل برخوردار بوده، طرح‌های پژوهشی متعدد انجام داده یا مقاله و کتاب تألیف کرده است. اینجا چه چیزی را باید باور کرد؟ تولید علم در معنای واقعی یا رانت‌های مربوط به طرح‌ها و تولید مقالات را؟ امروز چاپ مقاله یا هر کتابی برای فرد عادی با انواع موانع مواجه می‌شود، فرایندهای داوری مقالات و کتاب‌ها بعضا بسیار طولانی است و افراد در صف طولانی مجلات قرار می‌گیرند؛ اما چگونه است که مقاله‌ها یا طرح‌های پژوهشی افراد به‌اصطلاح صاحب‌منصب که به‌صورت تمام‌وقت مسوولیت‌های سنگین دارند، به‌سرعت چاپ می‌شود یا طرح‌های پژوهشی آن‌ها با وجود مسوولیت‌های تمام‌وقت سریع خاتمه می‌یابد.

شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد مسوولین به‌مراتب بیشتر از افرادی که فاقد مسوولیت هستند، در یک بازه زمانی چندین طرح پژوهشی به ارزش چند میلیارد در کارنامه خود دارند که معلوم نیست این بودجه‌های سرسام‌آور چگونه تصویب یا چگونه تأمین شده است و از همه بدتر آنکه عناوین بعضی از طرح‌ها با تخصص افراد هیچ قرابتی ندارد و فرد مذکور در آن حوزه فاقد اشتهار علمی لازم است و جالب است که در دانشگاه‌ها که محل پرسشگری است، هیچ حساسیتی به این موضوعات نشان داده نمی‌شود و برعکس، بنابر قالب‌های جناحی، فرد ارتقای ناصواب را نیز کسب می‌کند. برای پایان‌دادن به این‌گونه فسادها، می‌توان حداقل برای آن دسته از طرح‌هایی که ملی تعریف می‌شوند و از بودجه‌های قابل‌توجهی برخوردارند، سامانه پژوهشی راه‌اندازی کرد تا طرح‌ها با نام مجریان در سیستم ثبت شود و به‌صورت منظم فرایندهای تأمین بودجه و نحوه هزینه‌کرد و انجام طرح‌ها را رصد کرد و سیستم به‌صورت اتوماتیک نباید اجازه ثبت چند طرح را همزمان یا ثبت طرح‌های تکراری را بدهد. تأسف‌بار است که بگویم طرح‌هایی وجود دارند که تکراری و بودجه‌ای را بلعیده‌اند؛ ولی هیچ اثری از طرح مذکور وجود ندارد!

ایده مطلوب اداره دانشگاه در جمهوری اسلامی ایران چه شاخص‌هایی باید داشته باشد؟
دانشگاه مطلوب دانشگاهی است که رویه‌هایش معلوم باشد و همه‌چیز در قالب‌های شفاف انجام پذیرد. نمی‌توان شأن علم و دانشگاه را پای سیاست‌زدگی و باندبازی‌های جناحی ذبح و از دانشگاه استفاده ابزاری کرد. نمی‌توان از انرژی دانشجویان جوان سوءاستفاده کرد و با سپر بلا قراردادن آن‌ها با مخالفان تسویه‌حساب کرد. جریان‌های دانشجویی باید استقلال عمل خود را داشته باشند و نباید برای مطامع سیاسی از آن‌ها سوءاستفاده کرد؛ چیزی که بارها شاهد آن بوده‌ایم بعضا بعضی از جریان‌های جناحی برای پیشبرد اهداف ناصواب خود با هزار خدعه و نیرنگ از دانشجو استفاده ابزاری کرده‌اند. برای بازگشت دانشگاه به جایگاه اصلی خود باید به این رویه‌های ناصواب پایان بخشید.

اشاره کرده بودید که مطرح‌کردن این موضوعات برای شما در محیط کار هزینه دارد. آیا در طول حیات دانشگاهی خودتان با پرداخت چنین هزینه‌هایی مواجه بودید؟ بعد از سخنرانی بازخوردها چطور بود؟
درهرصورت، نقد من بر دانشگاه‌ها و مراکز علمی حرف دل بسیاری از استادانی است که مایل‌اند در فضایی سالم و بی‌شائبه خدمت کنند. حمایت‌هایی که هفته گذشته از استادان متعدد از دانشگاه‌های مختلف دریافت کردم، نشان می‌دهد بنده درد مشترکی را بیان کردم؛ اما مدیریت‌های شکننده و نحیف یا جناح‌بازانی که از شرایط موجود نفع می‌برند، از این سخنان استقبال نمی‌کنند و احتمالا مشکلاتی را برای بنده ایجاد می‌کنند که با گذشت زمان معلوم می‌شود.