چند سالی شده که جنبش عدالتخواه درگیر خصوصیسازیهاست اما اوایل مهر و آبان 97 بود که با شروع اعتراضات کارگری، بحث واگذاری شرکتهای دولتی دوباره جدی شد و ما به مبحث خصوصیسازیها ورود کردیم. بعد از بررسی موارد مختلف(به همراه تشکلهای دیگر) اعم از ماشینسازی تبریز، نیشکر هفتتپه، هپکو اراک و بسیاری موارد دیگر و همچنین بررسی قوانین بالادستی و پاییندستی به این رسیدیم که اولا ما طی این 14 سال به اهداف مدنظر سیاستهای کلی اصل 44 نرسیدهایم. ثانیا به این نتیجه رسیدهایم که دلیل اصلی نرسیدن به این اهداف نبودن عزم در مجریان این قانون است.
همچنین در قانون اجرایی اصل 44 برخی اشتباهات و خلأهای قانونی را یافتیم، از این بابت سعی کردیم با رایزنی و نامهنگاری متعدد با مسئولانی که به نحوی در انجام وظیفهشان برای رسیدن به اهداف این سیاستها کوتاهی کردند جلوی فاجعه عظیمی را بگیریم. یکی از ابعاد این فاجعه، غارت مال ملت توسط عدهای ویژهخوار، سودجو و فرصتطلب بود و بعد دیگر آن وارد شدن سنگینترین ضربات به تولید ملی و صنعت کشور است. این فجایع موجب آن شده بود که بسیاری از قشر شریف کارگر متضرر شدهاند، لذا با رایزنی با نمایندههای مجلس توانستیم قانعشان کنیم که دست به اصلاح قانون بزنند. انشاءالله در روزهای آتی خبرهای خوبی از مجلس میشنویم، البته منوط به همراهی دیگر نمایندگان. علاوهبر این به مجمع تشخیص مصلحت نظام هم گوشزد کردیم که وظیفه فراموش شده خود را در قبال اصل 44 انجام دهد و بر حسن اجرای این سیاستها نظارت کافی و وافی داشته باشد. همچنین از ریاست محترم قوه قضائیه بارها درخواست کردهایم که به سرعت باید به این موضوع ورود کنند و بارها دلایلمان را مطرح کردیم.
اصلیترین دلیل ما این بود که اولا دولت محترم عزم خود را برای واگذاری تمامی 600 شرکت باقیمانده جزم کرده، ثانیا ما در بسیاری از این واگذاریها شاهد وقوع تخلفات فراوان بودهایم که موجب تضییع بیتالمال شده است.
از طرف دیگر با اساتید و سیاستگذاران مختلف تبادل نظر کردهایم تا مشکلات علمی این واگذاریها برطرف شود. در این زمینه نیز به نتایج بسیار خوبی رسیدیم اما متاسفانه مسئولان اجرایی کشور ذرهای حاضر نیستند حرف کسی غیر از خودشان را قبول کنند. چه این حرف، صحبت دانشجویان باشد چه صحبت اساتید یا صاحبنظران. لذا برای اینکه ایرادات خود با این وضعیت به گوش مسئول اصلی خصوصیسازیها برسانیم، ابتدای سال بارها رئیس سازمان خصوصیسازی را دعوت کردیم. ایشان نیز با بیتوجهی همه این دعوتها را رد کردند و آن دفعاتی هم که تریبون یکطرفه صداوسیما را در اختیار داشتند حرفهای خلاف واقع متعددی گفتند که مشهورترین آنها قضیه گوشت اردبیل بود.
لذا به این نتیجه رسیدیم که هیچ عزمی برای اصلاح روند موجود ندارند و صرفا به دنبال سوءاستفاده از پست خود هستند. در حین بررسی خصوصیسازی بود که بحث تخلفات ویلانشینان لواسان داغ شد. بعد از بررسیها مشخص شد که اکثرا سرریز مفاسد خصوصیسازی به ویلاهای لواسان میریزد. متعدد شاهد بودیم همانهایی که خصوصیسازیهای رانتی را صاحب شده بودند خلافهای سنگین در لواسان داشتند و اینجا بود که بحث لواسان هم مهم شد و ما در حد توان خود ورود کردیم. اما از همه اینها مهمتر، که انشاءالله در ادامه بهطور جدیتر آن را پیگیری خواهیم کرد، موضوع ظهور طبقه مرفه جدیدی است که شاهرگهای اقتصادی را از نفت و پتروشیمی تا کارخانهها و شاهرگهای فرهنگی را از روزنامهها و مجلات تا صداوسیما در دست گرفته است.
درنهایت به این نکته مهم باید اشاره کنیم که برای مبارزه با طبقه مرفه جدید، هیچ راهی جز بازگشت به شعار اصلی انقلاب؛ یعنی جمهوریت و مردمی شدن مبارزه با فساد نداریم. ما باید در ابتدا آگاهی عمومی را نسبت به این خطر افزایش دهیم.( که سعی کردیم هم در نمازجمعه تهران هم در نمازجمعه لواسان و هم در برنامههای دیگرمان این آگاهی را ایجاد کنیم) و با تمام توان با همت عموم ملت به جنگ تمامعیار با این طبقه برویم -که اگر خطرش از آمریکا بیشتر نباشد قطعا کمتر نیست- چراکه یقینا هر نوعی از استکبار برای انقلابمان خطرآفرین است، چه استکبار خارجی باشد، چه استکبار داخلی.
* دبیر مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران