تاریخ : 1398,شنبه 26 مرداد12:51
کد خبر : 324179 - سرویس خبری : یادداشت

حسین شهنی

کنکاش در باب یک مصاحبه

اولین شرط برای ورود اندیشه ای به عرصه سیاسی و نقد و بررسی و تحلیل آن شناخت وضعیت موجود و شناخت واقعیت های جامعه است و طبیعتا یک جامعه شناس سیاسی اگر بخواهد به خوبی در این عرصه تئوری پردازی کند نیازمند چنین موضوعی است.

خبرنامه دانشجویان ایران: حسین شهنی// یک. وقتی میخواهیم مطلبی را نقد کنیم دو روش متفاوت دارد، میتوانیم روح مطلب را وام گرفته و بر اساس اندیشه فرد آن را بررسی نماییم و حساسیت بیجا روی الفاظ خرج نکنیم ، می توانیم مانند املای کودکان دبستانی خط به خط آن را واکاوی و مقصود و منظور هر لغت را از آن استخراج کنیم! که طبیعتا در مورد دوم اشکالی که به وجود خواهد آمد این است که در بسیاری از نقاط منظور و مطلوب نویسنده یا گوینده در پس پرده نوع تفکر و برداشت های ما از لغات و اصطلاحات پنهان خواهد شد! پس در این مطلب سعی خواهد شد از برداشت های ملالغتی اجتناب گردد و روح مطلب مورد نقد و بررسی قرار گیرد!

دو. اولین شرط برای ورود اندیشه ای به عرصه سیاسی و نقد و بررسی و تحلیل آن شناخت وضعیت موجود و شناخت واقعیت های جامعه است و طبیعتا یک جامعه شناس سیاسی اگر بخواهد به خوبی در این عرصه تئوری پردازی کند نیازمند چنین موضوعی است. این مطلب به صراحت در ابتدای مصاحبه بیان می شود و به دنبال تحلیل و بررسی وضعیت موجود بر می آید، نکته حائز اهمیت اینجاست که متاسفانه بعضی مواقع به دلیل تفاوت نوع نگاه نسبت به جامعه شناسی سیاسی و اختلاف نظر این نوع ورود مورد هجمه قرار می گیرد در صورتی که این ورود موضوعی است ، پس در این تحلیل از نقطه نظر سیاسی و تحلیل شرایط جامعه برای ورود به عرصه انتخابات جامعه مورد بررسی قرار گرفته است!

سه. آنچه که در این مصاحبه ذکر می شود تحلیل فضای جامعه است که به صورت یک سکه دو رو مورد بررسی قرار میگیرد یک روی آن گزاره ای با عنوان ابهام منفی و روی دیگر آن اراده برای برون رفت از فضای موجود ، طبیعتا اگر نقدی بخواهد در تحلیل فضا صورت بگیرید باید به این دو عبارت وارد شود که کاملا تحدید شرایط موجود را به خوبی بیان می کند، اما آنچه که در مصاحبه کمتر بدان پرداخته می شود اراده موجود برای برون رفت از فضای سیاسی کنونی است. تکاپوی جریان های سیاسی ، اعلام آمادگی نخبگان جوان و جوانان برای حل مشکلات که در همه برهه های بعد از انقلاب و ...که وجود داشته است. از این منظر مصاحبه در تبیین این اراده برای برون رفت دچار ضعف است. اما برای تبیین ابهام منفی حتی به سوی تبیین پدیده دولت روحانی هم روی می آورد و آن را از وقعیت غیر قابل دفاع به وضعیت غیر قابل نقد گذار می دهد.

چهار. بر اساس تحلیل وضعیت موجود مصاحبه یک راه حل کلی در اختیار مخاطب می گذارد و البته اشتباهی که صورت میگیرد انتظار اشتباه از جامعه شناس است که صورت می پذیرد و مخاطب انتظار دارد در پی یک تحلیل کلی یک استراتژی جزئی ارائه شود در صورتی که هنوز کلیت موضوع طرح نگردیده است. اینجاست که رقابت آینده انتخاباتی برای آنکه برون رفت از این صورت وضعیت سیاسی بینجامد را نیازمند رقابت هر چندگانه ای را بر اساس ایده حکمرانی بیان می کند نه بر اساس دوگانه های تکراری قبلی، نکته حائز اهمیت این است که مصاحبهشونده قرار نیست خودش را در دوگانه هایی که آنها را باطل می داند و برای آینده آن ها را رد کرده قرار دهد و از یک منظر سیاسی صورت بندی کلی را نقد کند در این صورت مخاطب آگاه را به سخره گرفته است. هر چند منتقدان این صورت وضعیت کلی در تکاپوی چسباندن کلمات به مسئله ایده حکمرانی برآمدند که به طور واضح بیان از پذیرش ضمنی این مسئله است.

پنج. نکته ای که در قسمت بعدی در میانایده های حکمرانی برای مثال آورده می شود بحث شفافیت است، مسئله ای که کم و بیش در بین نخبگان رسانه ای فراگیر شده است حتی جریان های عدالتخواهی به دنبال این موضوع هستند و اتفاقا در این مطلب بیان می شود که مسئله ای مثل شفافیت باید از طریق عدالت و آزادی که دو رکن اساسی محسوب می شود باید تحدید شود و توجیه پذیرد ، برخلاف تصور موجود این مسئله کاملا به طور مثال گونه بیان شده است، یعنی شما می توانید هر موضوعی را که برای ایده حکمرانی در نظر می گیرید از منظر ارکان اساسی تفکری که در بین مردم رایج است و ایده های کشور از ابتدا بر آن صورت گرفته تحدید کنید! حتی ایده ای ماننده مقاومت را! اما آنچه که در این جا بیان منتقدین گفته نمی شود این است که در ادامه گفته می شود که ایده ای مثل شفافیت " بخوانید هر ایده ای " نیازمند ساز و کار و کار تئوریک است. و ادامه کار برای این ایده " بخوانید هر ایده ای" نیازمند تجلی یافتن در ساختارهای حقوقی است. اما چرا این قسمت دیده نمی شود؟

شش. در ادامه مصاحبه که شاید مهم ترین نکته در مصاحبه می باشد بحث دموکراسی، فرآیند و فرآورده است. که گوینده آن را ناظر به بحث کارآمدی بیان می کند. یعنی مسئله اصلی کارآمدی نهاد های انتخابی است حالا از نظر گوینده مشکل در فرآورده است و از نظر اصلاح طلبان فرآیند. اتفاقا در اینجا دو نکته حائز اهمیت است اول اینکه گوینده خود را در یک دو قطبی قرار می دهد که ریشه آن در 88 و پذیرش فرآیندهای قانونی انتخابات است. دوم اینکه در پس پرده کارآمدی دوباره ایده حکمرانی مطرح می گردد. و خواننده عاقل در صورت دقت خواهد فهمید که کارآمدی در پی داشتن ایده حکمرانی خواهد آمد و اشخاص اولویت های بعدی هستند. یعنی در صورتی که ایده حکمرانی درستی وجود داشته باشد دیگر اینکه کدام فرد و جریان آن را به سرانجام و کارآمدی می رساند مهم نیست.

هفت. در آخر پنج عنصر برای برون رفت جریان های سیاسی از وضعیت ابهام منفی که در وضعیت کلان دوقطبی اصلاح طلب و اصولگرا شکل گرفته است نیز بیان می شود! اول همان ایده حکمرانی است که باید جریان های سیاسی برای خود تعریف کنند! دوم توجه به فضای متکثر سیاسی و بازسازی گفتمانی و تعامل با محیط اجتماعی است! سوم شکل دادن محیط اجتماعی با صورت بندی های گفتمانی است! درباره مورد سوم باید گفت این نقطه همانجایی است که منتقدان تلاش دارند گفتمان های خود را به کرسی بنشانند! " در این باره بعدا بیشتر خواهم گفت". چهارم سازمان سیاسی است که به حق مسئله ایست که شاید با فرآیندهای حزب گونه اصلاح طلبان باز هم بخشی از بدنه آنها در پذیرش این نوع سازماندهی مشکل دارند" به نامه جوانان اصلاح طلب و ... توجه کنید" اما اصولگرایان هنوز سازو کارهای قبلی را تکرار می کنند و گوینده انتقاد به آن را با بیان اعدادی که از افراد در هر انتخابات بیرون می آید بیان می کند. پنجمین عنصر هم سیاست ورزی بیان می شود. که گوینده درباره این پنج عنصر به قدر کفایت توضیح داده است.

هشت. علت انتظارات افراد از یک جامعه شناس سیاسی بیشتر ناظر بر خرد دیدن عملکرد فرد برای تبیین پدیده ها و ارائه راه حل برای مثلا یک تشکل دانشجویی خاص می باشد. در صورتی در مقیاس کلان این مصاحبه با استدلالات لازم صورت بندی وضعیت سیاسی کشور را بیان کرده است. هر چند تعریف علم جامعه شناسی سیاسی بررسی روابط میان قدرت دولتی و گروهها و نیروهای اجتماعی است! اما گوینده پا را فراتر گذاشته و تا آنجا می توانست در مقام یک نظریه پرداز برای بهبود این رابطه تلاش کرده است نه برای پیروزی یک جریان خاص! جریان های سیاسی در انتخاب اینگونه فکر آزادند! اما شاکرا اما کفورا

پ ن 1: در صورت امکان این مصاحبه را در فرهیختگان یا تسنیم بخوانید. علت تک بعدی نگری و یا خرد نگری بعضی افراد در مواجهه با این موضوع یا عدم شناخت نوع جامعه شناسی سیاسی، جدای از امراض شخصی بعضی، عدم آشنایی با فضای متکثر سیاسی و نوع جایگاه افراد است. البته همانطور که گفته شد گفتمان ها به مثابه ایده های حکمرانی می بایست در عرصه انتخابات با یکدیگر رقابت کنند! اشتباهی که صورتی میگیرد اینکه جایگاه یک گفتمان و نوع ایده حکمرانی آن به صورت کلی و صرفا به اشاره به نظرات رهبری بیان می شود در صورتی که نیازمند بسط و توسعه و ورود به جزئیات می باشد نه تکفیر دیگران با کلیاتی که با نظر آنها متناقض نیست.

پ.ن 2: همیشه جریان هایی بودند که با تئوری های ولایت مدارانه در طول تاریخ دیگران را به حاشیه و خود به ضدخود بدل گشته اند! جریان شیعیان کوفه و جریان های مدعی ذوب در ولایت مثال های تارخ صدر اسلام و تاریخ معاصر انقلاب خودمان هستند! اینجاست که اهمیت عقلانیت برای تفکر در ما قال روشن می گردد نه در من قال ها! ای کاش به جای دیگری را نوچه این و آن خواندن اندکی احترام برای دیگران و تفکرشان قائل شویم! ما شرکت هرمی نیستم! انسان هستیم و قرار نیست همه چیز را از صفر شروع کنیم! حرف ها را میخوانیم و استدلالات را قضاوت میکنیم.


کد خبرنگار : 16