به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ روز گذشته نامه بلند بالای رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم فضای رسانهای کشور را تسخیر کرد. نامهای که آیتالله آملی لاریجانی در پاسخ به آنچه سخنان آیتالله یزدی در یک جمع خصوصی گفته میشود، چنان تند بود که رسانههای خارجی و جریان رسانهای غربگرا از آن به جنگ قدرت تعبیر کردند و با انواع تحلیلها سعی کردند نشان دهند این نامه آغازی بر شکاف در حاکمیت و پشتیبان معنوی آن یعنی حوزه علمیه است. اما این جنجال روی دیگری دارد و آن همگرایی مشکوک برخی جریانات داخلی و خارجی در بسترسازی است.
دوباره آمدنیوز
شروع ماجرا از پستی بود که کانال آمدنیوز منتشر کرد و مدعی شد رئیس سابق قوهقضائیه در اعتراض به دستگیری فردی به نام «اکبر طبری» به رهبر انقلاب نامه نوشته و ضمن گلایه شدید از این دستگیری، تهدید کرده چنانچه روند برخورد با برخی مسئولان سابق این قوه که متهم به فساد هستند ادامه پیدا کند، وی به نجف اشرف مهاجرت خواهد کرد.
بلافاصله و همانند چند سال اخیر برخی خبرنگاران اصلاحطلب با توئیت کردن این ادعا بر آتش شایعهای که ضدانقلاب آن را افروخته بودند، دمیدند و این شایعه طی چند روز به یک خبر تبدیل شد؛ خبری که از سوی دفتر آیتالله آملی لاریجانی تکذیب شد. این دفتر در بخشی از تکذیبیه خود چنین نوشت: «آیتالله آملی لاریجانی بهزودی جلسات دروس حوزوی خود را در حوزه علمیه قم مجدداً از سر خواهند گرفت و بنایی بر مهاجرت ندارند.»
این شایعه در حال فروکش کردن بود که بناگاه فضای مجازی دوباره در دام شایعه جدیدی با محوریت رئیس مجمع تشخیص مصلحت افتاد.
جریان انحرافی و تکرار ادعاهای چندساله
خصومت شخصی جریان انحرافی با آیتالله آملی لاریجانی بر کسی پوشیده نیست. برخورد با حمید بقایی، اسفندیار رحیم مشایی، عبدالرضا داوری، هنگامه شهیدی و برخی دیگر از منسبان به این جریان طی سالهای اخیر به محور این خصومت تبدیل شده است. اوج آن نیز آتش زدن حکم مشایی مقابل سفارت انگلیس بود؛ حرکتی که با سخنان تند دست راست احمدینژاد مبنی بر تاثیرگذاری سفارت انگلیس بر صدور این حکم همراه بود.
از فردای آن روز فعالان مجازی این جریان شروع به انتشار برخی ادعاهای ثابتنشده کردند مبنی بر ارتباط خاندان لاریجانی با سرویس اطلاعاتی انگلیس و دیدار علی لاریجانی با یک دیپلمات جاسوس. این ادعا همانند لیست مفسدین احمدینژاد هیچگاه به مرحله اثبات نرسید، ولی طی سالهای گذشته همواره به عنوان یک حقیقت مسلم از سوی این جریان تبلیغ شد و بخشی از افکار عمومی نیز آن را پذیرفتند.
بعد از فروکش کردن نسبی ادعای آمدنیوز درباره مهاجرت آیتالله آملی لاریجانی به نجف، بناگاه فعالان رسانهای جریان انحرافی با انتشار متنی با عنوان «بخشی از اعترافات اکبر طبری در زندان» ضمن فعال نگه داشتن این فضای تخریبی، سعی کردند با سواستفاده از جو روانی منفی علیه رئیس سابق قوهقضائیه ضمن تسویه حساب شخصی از فروکش کردن یک شایعه جلوگیری کنند.
همانند چند سال گذشته، محور متن ادعایی اعتراف اکبر طبری به ارتباط آیتالله لاریجانی با سفارت انگلیس و نقش سرویس جاسوسی این کشور در رفتار سیاسی برادران لاریجانی بود. انفعال رسانهای جبهه انقلاب در شکستن این فضای روانی و زمینه قبلی نیز باعث شد تا افکار عمومی ضمن پذیرش این ادعا، موضوع مهاجرت به نجف را قبول کند.
سخنان خصوصی که عمومی شد
در کشاکش انتشار این ادعا، سخنان رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز همچون بنزینی روی آتش شد تا جامعه در بهت فرو رود. علیرغم تکذیب این سخنان از سوی مسئولان جامعه مدرسین اما پاسخ آیتالله آملی لاریجانی به نوعی این انگاره را مخابره کرد که سخنان آیتالله یزدی صحت دارد.
جدای از رفتار عجیب برخی افراد حاضر در این جلسه خصوصی در انتشار عمومی سخنان آیتالله یزدی، عملکرد برخی رسانههای جبهه انقلابی در انتشار گسترده آن جای تعجب دارد. اینکه کانال تلگرامی صداوسیما و خبرگزاری مهر و چند رسانه دیگر به سرعت سخنان منتسب به آیتالله یزدی را منتشر کردند، بیانگر این است که تصمیمگیران اصلی در ایجاد این بلوا آنقدر نفوذ دارند که توانستهاند از کانال رسانهای جبهه انقلابی آتش اختلاف را شعلهور کنند.
میتوان بر سخنان رئیس جامعه مدرسین نقد جدی وارد کرد و از سوی دیگر بر نامه خارج از عرف رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام اصلاحیههای فراوانی زد! اینکه تمام حاکمیت را آلوده به فساد نشان دهیم تا از خود رفع اتهام کنیم، در قاموس مسئولان این نظام نیست.
برخی کارشناسان و تحلیلگران اما نظری دیگر دارند. این دسته از کارشناسان معتقدند طی قریب به دو ماه اخیر جنجالهای امنیتی و سیاسی که منتسب به دولت است، توجه بیش از حد افکار عمومی را متوجه شبکه نفوذی کرده بود، بنابراین این اتفاق توانست توجه عموم را از آنها دور کند؛ به بیانی دیگر شبکه نفوذ با ایجاد یک جنجال مصنوعی بین دو تن از اعضای شورای نگهبان، جنجال واقعی را از منظر توجه عموم دور کند.
نکته مهم در این واقعه عضویت این افراد در شورای نگهبان است. به نظر میرسد ادعای آیتالله آملی لاریجانی مبنی بر حواسپرتی آیتالله یزدی در جلسات شورای نگهبان، میتواند این انگاره را در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی القا کند که تصمیمات اعضای شورای نگهبان در تایید یا رد صلاحیت کاندیداها نه از روی بررسیهای صحیح که از جنس دیگری است.
نگارنده بسیار کوچکتر از آن است که توصیهای به این بزرگان داشته باشد، اما باید این عزیزان نگاهی به منتشرکنندگان سخنان و مشاوران نامههای خود داشته باشند تا شاید ریشه این جنجال مصنوعی را در دفاتر و نزدیکان خود پیدا کنند.
در پایان این توصیه رهبر معضم انقلاب اسلامی (آبان ماه سال 1391) را تکرار کنیم تا دوباره در دام دشمنان اسیر نشویم: «هم اختلافات بین مسئولین مضر است، هم بدتر از آن، کشاندن اختلاف میان مردم مضر است. این را من به مسئولین، به رؤسای محترم هشدار میدهم... به آنها هشدار میدهم، مراقب باشند. نه اینکه این نامهنگاریها خیلی مهم باشد؛ نه، صد تا نامه بنویسند؛ کار خودشان را بکنند، اختلافات را به میان مردم نکشانند، چیزهای جزیی را مایه جنجال و هیاهو و استفاده تبلیغاتی دشمن و خوراک تبلیغاتی رادیوهای بیگانه و تلویزیونهای بیگانه نکنند، صد تا نامه بنویسند؛ نامه اهمیتی ندارد. مهم این است که همه ما بدانیم مسئولیتی داریم، همه ما بدانیم موقعیت حساسی داریم.»