تاریخ : 1398,چهارشنبه 06 شهريور15:56
کد خبر : 325735 - سرویس خبری : کتابخانه دانشجویان ایران

کتابخانه دانشجویان ایران/ کتاب دویست و پنجاه و سه؛

زان تشنگان

عادت شیعه به ثبت عاشورا در شکل موزون و در قالب شعر بوده است. ما اغلب ارتباط خودمان با این حماسه را منظوم شرح کرده‌ایم و روایتِ‌ِ منثور و قصه کمتر به این آستان عرضه شده‌اند. امیدواریم مجموعه‌ی کآشوب راهی باشد که نثر فارسی فرصت از دست‌رفته‌ی خودش را بازیابد و همراه شعر و نوحه به درگاه این واقعه پیشکش شود.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ هر ساله در آستانه محرم شهرمان رنگ و بوی خاصی به خود می گیرد و هر کس دوست دارد خودش را در این کشتی نجات امام حسین علیه السلام جا بدهد و از بند دنیا آزاد و رها شود و نجات یابد، یکی از راه های نزدیک شدن به این آستان مقدس شناخت معارف و ویژگی های اهل بیت علیهم السلام و شنیدن تجربه بزرگان و کسانی است که در این دستگاه نوکری کرده اند. کتاب زان تشنگان که به تازکی توسط نشر اطراف وارد بازار نشر شده است سخن از همین تجربه ها و خاطرات را بهمراه خود دارد، این کتاب ماجرای سرایت دلبستگی است. قصه‌ی دست به دست شدن سرسپردگیِ ابدی است که در ادامه توضیحاتی درباره آن را می خوانید.

بیست و چهار نفر در این کتاب زندگی‌شان را جستجو کرده‌اند تا آستانه‌ای را بیابند که بعد از آن برای همیشه به شورِ محرم پیوند خورده‌اند.

بیست و چهار نفر در جستجوی خاطره‌هایشان به غریبه یا خویشاوندی رسیده‌اند که سالی و ماهی و روزی، این عشق را به راوی انتقال داده است. زان تشنگان کتاب سوم از مجموعه‌ی «کآشوب» است که نشر اطراف در آستانه‌ی محرم هر سال منتشر می‌کند. کتاب‌های کآشوب و رست‌خیز دو جلد دیگر این مجموعه هستند.

در خاطرات خیلی از ما یک سوم‌شخصِ پنهان هست که بخش زیادی از نسبت امروزمان با محرم و عاشورا را مدیون اوییم. سوم‌شخص‌های پنهان گاهی مادربزرگ و پدر و پدربزرگ‌اند، گاهی استاد و غریبه‌ای رهگذر. معمولاً شخصیتِ پیچیده، فن بیان قوی یا توانایی منحصربه‌فردی ندارند، فقط ارادتی واقعی دارند و مهارت و شگردشان همین صداقت‌شان است. تنها ویژگی خارق‌العاده‌ی آن‌ها این است که سوم‌شخصِ عاشق‌اند. شاید در هیاهوی روزمرگی میزان دلبستگی و حرارتی که به ما منتقل کرده‌اند و عمق تأثیرشان در زندگی‌مان را فراموش کرده باشیم ولی وقت نوشتن متنی درباره‌ی ارتباط خودمان با روضه و عزا خاطرات این اثرگذارانِ بی‌ادعا برمی‌گردد و علاقه و نشانه‌هایی که در ما جا گذاشته‌اند، متن را پر می‌کند. شاید به خاطر همین است که بیشتر روایت‌های کتابی که در دست دارید ماجرای سرایتِ دلبستگی است و قصه‌ی دست‌به‌دست‌شدنِ سرسپردگی.

در کتاب زان تشنگان بیست و چهار نفر از اتفاق‌ها و سوم‌شخص‌هایی نوشته‌اند که نسبت آن‌ها را با رخداد سال ۶۱ هجری تغییر داده‌اند. بیست و چهار نفر از تجربه‌هایی نوشته‌اند که در دل این سنت عزا و در همین کوچه‌ها و تکیه‌ها شکل گرفته و دریافت و برداشت تازه با خودش آورده. بیست و چهار نفر گزارشی صادقانه و عینی داده‌اند از رویدادهایی که در همین روزها اتفاق افتاده ولی روح آن حماسه و غم دیرین در آن جاری است.

زان تشنگان کتاب سوم از مجموعه‌ی «کآشوب» انتشارات اطراف است؛ مجموعه‌ای که بنا دارد اگر خدا بخواهد هر سال از منظری دیگر و آدم‌هایی دیگر به حال و هوای امروز ما و روضه‌ها نگاه کند.

عادت شیعه به ثبت عاشورا در شکل موزون و در قالب شعر بوده است. ما اغلب ارتباط خودمان با این حماسه را منظوم شرح کرده‌ایم و روایتِ‌ِ منثور و قصه کمتر به این آستان عرضه شده‌اند. امیدواریم مجموعه‌ی کآشوب راهی باشد که نثر فارسی فرصت از دست‌رفته‌ی خودش را بازیابد و همراه شعر و نوحه به درگاه این واقعه پیشکش شود.

در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
اولین باری که روضه را بی واسطه دیدم شام غریبان بود. راوی قصه تلخش را واگویه می کرد. کودکی از عزیز خانه به حضیض خاک خرابه افتاده بود و بهانه دیدن پدر مهربانش را می گرفت. راوی شقاوت اشقیا را به آن رساند که برای کودک منتظر، سر جدا شده پدرش را تحفه می آورند. کودک خم می شود سرپا روی زانوهای کوچکش، با احتیاط پارچه ای را که روی تشت انداخته اند پس می زند تا محتوای آن را کشف کند و لابد کودک که قد و قواره اش چیزی در مایه های همان تشت بوده چهره پدرش را شناخته و خودش را انداخته روی راس یکهو به خودم آمدم که مدتی بود تصویر دوربین را بسته بودم روی بچه چهار ساله ای که بعد از نیمه کاره خوردن چایی اش همانطور دمرو خودش را انداخته بود روی زانوهای پدرش و به خواب رفته بود.