تاریخ : 1398,پنجشنبه 11 مهر17:39
کد خبر : 330435 - سرویس خبری : یادداشت

امیرحسین شهدوست

شورش عشق حسینی علیه تمامی منطق‌ها!

و اینک ما ایستاده ایم در ۱۴۰۰سال بعددر هول و ولای بعد از عاشورا. نه! عاشورا هم نه! اضطراب بعد از اربعین سال قبل! بله رفیق! کیست که با پای دل، راهی کربلا شده باشد و درست از همان لحظه که چشمانش دیگر حرم را نمی‌یابند دلهره نگیرد که سال بعد همین موقع، کجا خواهد بود؟ نکند اربعین، راهی نشود؟

خبرنامه دانشجویان ایران: امیرحسین شهدوست// «در آینده در این سرزمین بر مرقد پدرت حسین ع پرچمى به اهتزاز در مى‏‌آید که هیچگاه کهنه نشود و در گذر زمان گزندى به آن نرسد و سردمداران کفر هرچه در محو آن تلاش کنند، روز به روز بر عظمت آن افزوده شود.»

این وعده زینب س در روزهای پس از عاشورای 61 ه ق؛ آن‌گاه که قافله اسرای کربلا تحت رهبری اوست، در آن لحظه که بیم آن می‌رود؛ امام سجاد ع از بی‌قراری قالب تهی کند وآن هنگام که کاروان دارد از کنار پیکرهای زیر سم اسبان، دگرگون شده می‌گذرد.

همان موقعی که قلب‌ها می‌خواهد از سینه بیرون بزند هنگامه سیرابی دشت بلاخیز کربلا از اشک سلاله آل الله پر شده است و سکینه بر روی پیکر پدر افتاده، او را در آغوش گرفته و تلاش‌ها برای جدا کردن دختر از پدر ناکام ماند.

و اینک ما ایستاده ایم در 1400 سال بعددر هول و ولای بعد از عاشورا. نه! عاشورا هم نه! اضطراب بعد از اربعین سال قبل! بله رفیق! کیست که با پای دل، راهی کربلا شده باشد و درست از همان لحظه که چشمانش دیگر حرم را نمی‌یابند دلهره نگیرد که سال بعد همین موقع، کجا خواهد بود؟ نکند اربعین، راهی نشود؟

اصلا بگذار اینطور بگویم هر چه روزها خود را به 20 صفر نزدیک‌تر می‌کنند؛ شورش دل‌های عاشقان هم بیشتر می‌شود. بله شورش! شورش عشق حسینی علیه تمامی منطق‌ها! منطق می‌گوید کسی که مرده و دستش از دنیا کوتاه است؛ گوش‌هایش دیگر نمی‌شنود، چشم‌هایش نمی‌بیند و دیگر توانایی انجام هیچ کاری ندارد؛ اما عشق می‌گوید: «بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ».

محال است اربعین را عاشق شوی و به هر سو که می‌نگری نشانی از کربلا نیابی مسیر کربلا روضه‌خوان نمی‌خواهد. کافی است چشم سر، بسته و چشم دل، باز کنی. می‌شنوی؟ بند بند مسیر، روضه خوان حسین است.

کم پیش می‌آید در راه، تشنه بمانی اما همین یکی دو بار را تصور کن که لَه لَه می‌زنی برای آب و خستگی جاده امان ات را بریده از دور موکبی می‌بینی نزدیک می‌شوی تا بدانی آنجا آبی برای نوشیدن هست یا نه؟؟حدست درست است. آب‌ها در تشت ریخته شده.

از همان آب‌های لیوانی بسته‌بندی‌شده که به وفور در مسیر یافت می‌شود. یکی را برمی‌داری دست می‌اندازی که از گوشه، آن را باز کنی. سلام بر حسین را می‌گویی که یک جرئه را سر بکشی؛ اما تو بگو! رازش چیست که می‌بینی پیش از لبت، چشمانت تر شده است؟

اگر قصد دارید خانوادگی به پیاده روی اربعین بروید بایستی هر لحظه آماده گم شدن هر یک از اهالی کاروان باشید بخصوص اگر نوجوان به همراه دارید فقط حواستان جمع باشد اگر یک وقت همسر، برادر یا قوم و خویش خود را گم کردید و دارید سر می‌چرخانید تا از بین صدها زائر عبوری، صورت آشنایی پیدا کنید؛ خیلی بی‌تابی نکنید. آخر کاروانی را می‌شناسم که وقتی داشتند از کنار پیکرهای به جا مانده در دشت کربلا عبور می‌کردند یک به یک بر آن پاره‌بدن‌ها چشم می‌انداختند؛ بلکه شاید نشانی از همسر و فرزند و برادر و قوم و خویش خود بیابند.

در راه اگر دختر بچه ای دیدید که گم شده و بابایش را صدا می‌زند؛ بی‌تفاوت عبور نکنید سعی کنید آرامش کنید. به او دلداری دهید که به زودی بابایش از راه می‌رسد و پیدایش می‌کند باید ترسیده باشد؛ کمی به او آب دهید. با او بازی کنید تا از یادش برود اگر خیلی بی‌تابی کرد خودتان هم دور و بر را بگردید. احتمالا قوم و خویش او همان حوالی در پی‌اش باشند. نکند مادرش او را به پدر سپرده و حالا مرد از شرمندگی نمی‌داند چطور بدون او بازگردد؟ ای به فدای حسین و کودکانش.

خلاصه آنکه بدانید حسن پیاده‌روی اربعین به مسیر است لحظه لحظه سفر را دریابید هیچ چیز را از قلم نیندازیداز کنار خارهای بیایان بی‌توجه عبور نکنید؛ این خارها روزی پای بهترین بندگان خدا را آزرده‌اند خیلی در قید و بند راحتی نباشید از پیاده روی در آفتاب ظهر، نگریزید. اگر شب شد و جایی پیدا نکردید و بیرون خوابیدید به یاد پیکرهای بی‌کفنی باشید که روزها با آفتاب سوزان و شب‌ها با نسیم استخوان سوز صحرا هم‌نشین بودند. مبادا از سختی راه گلایه کنید که هر چه سختی است در مقابل مصائب زینب و کاروان اسرای کربلا هیچ است. اجرتان با اباعبدالله، همانکه شما را خوانده است...
 


کد خبرنگار : 88