تاریخ : 1398,یکشنبه 21 مهر18:28
کد خبر : 331379 - سرویس خبری : ماه دیدار ماه

سخنان حاتمی دارای مدال المپیاد جهانی ریاضی در دیدار با رهبری

رهبر معظم انقلاب صبح چهارشنبه ۱۳۹۸/۰۷/۱۷ در دیدار دو هزار نفر از نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی، ادامه‌ی پیشرفت علمی کشور را در کوران حرکت پرشتاب علمی جهان، کاملاً ضروری و حیاتی خواندند و با اشاره به شوق سرشار، انگیزه‌ی تحسین‌برانگیز و اعتمادبه‌نفس جوانان نخبه تأکید کردند: هر جوان نخبه پاره‌ی تن ایران عزیز ما است و برای رفع مشکلات نخبگان باید سند راهبردی امور نخبگان را کاملاً جدی اجرا و پیگیری کرد.

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» در ابتدای این دیدار و پیش از سخنان رهبر انقلاب، چند تن از نخبگان و محققان رشته‌های مختلف، دیدگاه‌های خود را بیان کردند. یکی از این افراد امید حاتمی دارای مدال نقره‌ی المپیاد جهانی ریاضی بود.متن سخنان وی به شرح زیر است:

من امید حاتمی‌ام ریاضی‌دان، پژوهشگر و کمی کارآفرین! چهار سال است برگشتم ایران و احساس کردم که یکسری خلاءهای قانونی، یکسری سازوکارهای نادرست در کشور وجود دارد در نهادهای مختلف دوست داشتم یکسری مثال بزنم در مورد یکسری‌شان صحبت کنم و خب، اگر امکانش وجود دارد پیشنهاد بدهم که یکسری از اینها اصلاح بشود. میخواستم در مورد وجود تضاد منافع در نهادها صحبت کنم در مورد وجود انحصار صحبت کنم در مورد مشوقهای نادرست صحبت کنم که خب، وجود این چیزها موجب فساد میشود موجب ناکارآمدی میشود و موجب میشود که خب، ما محیط کارمان محیط علمی‌مان محیط دانشگاهی‌مان پویا نباشد و خب، خیلی چیزها میتواند با رفع یکسری موانع کوچک و یکسری اصلاحات کوچک سریعتر و بهتر و کارآمدتر پیش برود.

اولین چیزی که میخواستم در موردش صحبت کنم تضاد منافع است تضاد منافع خب، مثال کلاسیکش این است که یک فردی متولی دوتا نهاد مختلف باشد یا حالا دو تا منفعت مختلف باشد که خدمت در راستای یکی از این منفعتها متناقض با آن یکی باشد. یک اتفاقی که چند سال پیش افتاده سال ۸۹ افتاده در مورد باشگاه دانش‌پژوهان جوان و سازمان ملی پرورشهای استعدادهای درخشان من بعنوان کسی که خودم عضوش بودم چهار سال در سمپاد درس خواندم، یکسال در باشگاه بودم، از طریق باشگاه رفتم در المپیادهای ریاضی شرکت کردم و خب در این چند ساله‌ی اخیر هم سه سال سرپرست تیم المپیاد ریاضی بود سال ۸۹ باشگاه دانش‌پژوهان و سمپاد باهمدیگر ادغام شدند این دوتا نهاد نهادی هستند که در ظاهر به امور نخبگان می‌پردازند ولی خب ماهیت‌شان متفاوت است و تضاد منافع دارند باشگاه باید المپیاد برگزار کند، مسابقات کشوری برگزار کند و باید سعی کند که عادلانه برگزار بشود برای همه‌ی مدارس کشور و سمپاد متولی یکسری مدارس خاص است اینها با هم ادغام شدند و خب یکجورهایی آن نهادی که متولی المپیادها است متولی یکسری مدارس خاص هم هست اتفاقی که افتاده این است که خب با از بین رفتن استقلال باشگاه و سمپاد عملکرد هر دو نهاد افت کرده، عدالت آموزشی تضعیف شده ما چیزی که در سالهای اخیر می‌بینیم این است که در شهرهای کوچک نتایج المپیادها افت کرده، نتایج کنکور افت کرده، دانشجویان از مناطق کمتر برخوردار ما می‌بنیم که دانش‌آموزان چون امکانات کمتر است و چون سمپاد تضعیف شده، چون یک مدرسه‌ی خوب دیگر با آن امکانات خوب در آن شهرها نیست و تشویق نمیشد دانش‌آموزان که استعداد خوبی هم دارند متأسفانه آموزشهای خوب نمی‌بینند و ضعیف‌تر می‌آیند از آنجا و امکان رقابت برابر کمتر وجود دارد این موجب تضعیف عدالت آموزشی شده این به نظر من به آینده‌ی علمی خیلی از دانش‌آموزهای ما در شهرهای کوچک آسیب جدی میزند در مورد المپیاد هم بودجه‌هایی که اختصاص یافته میشود به حالا بحث المپیاد و سمپاد خیلی کمتر از قبل شده من در چند سالی که خودم درگیر فرستادن تیم‌ها شدم از اینکه بودجه‌ها نمیرسید، از اینکه کارشکنی میشد، از اینکه دعواها درونی در این سازمان وجود دارد و یا حتی دعواهایی وجود دارد بین این سازمان و نهادهای بالا دستی‌اش که استقلالش را از آن گرفتند یعنی واقعاً موجب ناکارآمدی این سیستم شده و عملکردش را بشدت تضعیف کرده و واقعاً مایه‌ی نگرانی است من از شما استدعا دارم یک مصوبه‌ای هست من پرسیدیم، تحقیق کردم شورایعالی انقلاب فرهنگی با دستور شما مثل اینکه شروع کردند یک مصوبه‌ای هست و هم شورایعالی آموزش و پرورش ولی مصوبه‌ها مثل اینکه دو سال است که منتظر ابلاغند، ابلاغ نشدند اگر شما دستور بفرمایید که خب اینها سریعتر ابلاغ بشود و اینکه پیگیری کنید ببینید این دلیل این تأخیر چی بوده.

رهبر انقلاب: کی باید ابلاغ کند؟
آقای امید حاتمی: فکر میکنم که حالا من مطمئن نیستم ولی مثل اینکه رئیس جمهور باید امضاء کنند و ابلاغ کنند حالا آن کیس شورایعالی انقلاب فرهنگی و در مورد شورایعالی آموزش و پرورش مثل اینکه وزیر آموزش و پرورش حالا من اگر اشتباه میکنم حالا دوستان من را اصلاح کنند.

مورد دوم که میخواستم صحبت کنم در مورد تحربه‌ی شخصی خودم بوده من وقتی برگشتم ایران چهار سال پیش علاوه بر اینکه کار عملی میکنم، کار دانشگاهی میکنم، یک کار کوچکی در، ‌ یک کسب و کار کوچکی با دوستانم راه انداختم که ارز آوری داریم میکنم برای کشور حالا الان کوچک است نسبتاً موفق بوده و سالی سیصد هزار یورو داریم ارز وارد کشور میکنیم ما فارغ از آن مسائل تکنیکی آن کسب و کار ما بزرگترین مشکلی که ما در کسب و کارمان داشتیم مجوزها، بحث‌های اداری، کارشکنی‌های اداری و وجود انحصار بود در مسائل شما میخواهید مثلاً یک کسب و کاری راه بیندازید باید یک مجوزی بگیرید از یک اداره‌ای که هیچ ربطی به آن ندارد و یا یک مجوزی که کاملاً نامربوط است با بحث تخصصی کار شما و خب این واقعاً آسیب‌ زا است این جلوی پویایی محیط کار را میگیرد و حتی یک موقعی انحصار وجود دارد یک نهادی قدرتمند است در یک زمینه‌ای دارد یک فعالیتی میکند و قوانین یک طوری به نفعش تغییر داده شدند که خوب موجب میشوند کسب و کارهای کوچک به بازی راه داده نشوند، نتوانند وارد بشوند و خب این واقعاً آسیب زا است من شنیدم شما دیروز در صحبت‌هایتان به آقای دکترستاری فرمودید که باید با موانع کسب و کار مبارز کنیم با موانعی که خب جوانان را ناامید میکند من فکر میکنم واقعاً نیاز تلاش جدی است برای اینکه قوانین ضد انحصار در ایران تصویب بشود، ‌ مجوزهای کسب و کار تسهیل بشود، ما واقعاً در رتبه‌بندیها چه میدانم شما یا بخواهید یک کسب و کاری در خارج از ایران راه بیندازید شاید گرفتن مجوزش زیر یک هفته طول بکشد برای ما هم برای همان کسب و کار مشابه شش ماه طول کشید و خب این واقعاً من میگویم مسائل تخصصی هم بود اکثراً مسائلی هم بود که اصلاً‌ تخصصی نبود و ربطی هم به حوزه‌ی کسب و کار ما نداشت.

و مورد سوم و آخر هم در مورد سیستم‌های ارزش‌گذاری و مشوق‌های نادرست [است] در جاهای مختلف یک مثال معروفی است میگوید اگر شما در خیابان راننده‌ی قانون گریز را جریمه نکنید درواقع دارید راننده‌ی قانون‌مدار را تنبیه میکنید من دوستانی دارم که نخبه هستند، برجسته هستند، در دانشگاههای خیلی خوب درس خواندند و برگشتند ایران در دانشگاهها مشغول بکار شدند و بعد از چند سال ناامید شدند و دوباره مهاجرت کردند من یا حتی خیلی‌هایشان دارند به مهاجرت فکر میکنند این، اینها دلایلش بابت این است که معیارهای ارزش‌گذاری در وزارت علوم معیارهای ارزیابی اساتید در وزارت علوم درست تنظیم نشده بر اساس کمیت مقالات است که تصویب شده و نه بر اساس کیفیت کار علمی که شما دارید میکنید خیلی از آدمها هستند که، خیلی از آدمها هستند که دارند کار با کیفیت میکنند ولی آن‌قدر تو سرشان می‌زنند، آن‌قدر آدمهای دیگری را تشویق میکنند، اینها را نمی‌گذارند ارتقاء پیدا کنند، تهدیدشان میکنند، شما اخراج میشوید چون کارت از لحاظ کمی خوب نیست در حالیکه از لحاظ کیفی واقعاً کارشان ارزشمند است که خب اینها ناامید میشوند و خیلی‌هایشان را من دیدم میگویم که من دوستانی داشتم المپیادی بودند، نخبه بودند، در دانشگاههای خیلی برتر دنیا درس خواندند برگشتند ایران و خب همین اتفاقات این سازوکارهای نادرست، مشوق‌های نادرست موجب شده که مهاجرت مجدد بکنند این هم درواقع واقعیتش خودش یک مثالی از تضاد منافع یکسری آدمهایی که خب حالا احیاناً در وزارت علوم سیاستگذاری میکنند برای ارزیابی اساتید خب خودشان هم جزء همان آدمهایی هستند کار علمی‌شان نازل است ولی پر تعداد است و معیارهای ارزیابی را یک طوری تنظیم میکنند که خب خودشان رتبه‌ی بالاتری بگیرند نه همه‌ی اساتید و خب  این، این موجب واقعاً این موجب این میشود که  محیط علمی ناکارآمدتر بشود، پویایی‌اش متوقف بشود و سرعت رشد علمی کشور کند بشود از اینکه توجه کردید از شما خیلی ممنونم و اگر که بتوانید کمکی بکنید در هر کدام از این زمینه‌ها اصلاحاتی صورت بگیرد که واقعاً بنیادی هستند، نیاز به همکاری حتی سه قوه دارد برای قوه‌ی مقننه برای قوانین مورد نیاز، قوه‌ی مجریه برای اجرایشان و شفافیت در اجرایشان و قوه‌ی قضائیه برای اینکه یک ضامن اجرایی باشد و خب تخلفات را شناسایی کند از شما ممنون میشوم.


کد خبرنگار : 28