گرچه اکثر برنامههای آغاز سال تحصیلی رئیسجمهور با حاشیههای کمی برگزار شده، اما اتفاقات 22 مهرماه سال گذشته نشان داد این مراسم دستکمی از برنامههای 16آذر ندارد؛ سال گذشته در همین روزها بود که تعدادی از طرفداران حسن روحانی مقابل تالار شهید امینی تجمع کردند و با شعارهایی نظیر «صدامون رو بریدند با رأیمون پز میدن»، «روحانی بشنو صدای ملت»، «واعظی استعفا استعفا» و «وزیر بیکفایت استعفا استعفا» نسبت به وعدههای رئیسجمهور نسبت به تشکلهای حامی خود اعتراض کردند؛ تشکلهایی که روزی حمایت بیقید و شرط از دولت کنونی داشتند، اما عملی نشدن وعدهها و شکست «ایده» مرکزی دولت برای حل مشکل کشور آنها را به گوشهای از فضای جریانات دانشجویی برده است، اما این وعدهها مگر چه بودند؟
شاید برای بسیاری از تشکلهای حامی دولت، این جمله رئیسجمهور که در 11 آذرماه سال 1396 در دانشگاه سیستانوبلوچستان گفت «پای وعدههای خود ایستادهام» و با سوت و کف این طیف همراه شد «امید»هایی را برای عملیسازی وعدهها حتی تا این زمان ایجاد کرده باشد، اما هرچه زمان جلوتر رفت، این جریان خود را درگیر یک «بازی» دید. برای روشن شدن این مساله نیاز است یک «تصویر هوایی» از یک بازه تاریخی ارائه داد. با آغاز ریاستجمهوری دولت یازدهم و افزایش فعالیتهای بدنه دانشجویی طیف اصلاحطلب حمایتها از دولت آغاز شد؛ دولتی که دال مرکزی خود را ایجاد توسعه در همگرایی با غرب دانست و با استفاده از ظرفیت خود در وزارت علوم اقدام به تشکیل تشکلهای موسوم به «دولت ساخته» کرد.
اما هرچه زمان به جلو حرکت کرد و این تشکلها نه عمل به وعدههای دولت را دیدند، نه موفقیت ایده مرکزی حل مشکلات کشور را، دچار یک «سرخوردگی» شدند و خود را در یک دوراهی دیدند؛ از یک طرف بهدلیل تعلقات به «قدرت» نمیتوانست منتقد دولت باشند و از طرف دیگر نیز حمایت از دولت، به معنی شریک در ناکامیها بود؛ پس این تشکلها بهدنبال یک «راه فرار» برای خود میگشتند که این راه یا باید به یک جریان «توجیهگرا» تبدیل میشد یا فرمان را بهسمت «رادیکالیسم» تغییر جهت میداد؛ در همین نقطه بود که صداهای عبور از روحانی شنیده شد.
یکی از تشکلهایی که هنوز هم سروصدای خاص خود را دارد و با تنفس مصنوعی هر از چندگاهی کنشهایی حول مسائل سیاسی در فضای مجازی منتشر میکند، تشکلهای اسلامی دانشجویان ایران موسوم به «تادا» است. این تشکل از لحاظ سیاسی طیف نزدیک به اصلاحطلب دولت (مشخصا طیف اسحاق جهانگیری) است که همین نزدیکی به حلقه اصلی دولت باعث شد طی سالهای اخیر از بیشترین حمایتها از سوی دولت برخوردار باشد، بهطوری که این جریان تنها تشکلی بود که موافقت نصفه و نیمه را برای تشکیل یک اتحادیه دانشجویی از سوی وزارت علوم و بهداشت جلب کرده بود و حتی این حمایتها در اظهارات حسن روحانی در زاهدان نیز دیده شد. اما هرچقدر از عمر دولت گذشت و وعدهها برای تاسیس این تشکل بهعنوان یک اتحادیه به حاشیه رفت، تاداییها به سمت کنش «رادیکالی» پیش رفتند و به یکباره از حالت حامی به منتقد «سرسخت» تبدیل شدند، بهطوری که در بیانیه روز دانشجو سال گذشته با زیرسوال بردن اقدامات دولت نوشتند: «دولت اعتدال حقا به بهترین نحو در ناامیدسازی مردم و دانشگاهها موفق بوده است.» البته این تشکل طی مدت اخیر دو کنش سیاسی از خود نشان داده است؛ در بهمنماه سال گذشته به بهانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، در بیانیه باز هم دولت را به نقد کشیده و در ادبیاتی مینویسند: «امروز آیا براندازتر از بخشی از دستگاههای دولتی سراغ دارید؟ آن بخش که مطالبات مردم را سرکوب میکند، به سخره میگیرد و با بیتوجهی به آن پاسخ میدهد، جز دلسردی همین مردم چه کاری انجام میدهد؟» این جریان در بیانیه اخیر خود در خردادماه سال جاری طی نامهای به حسن روحانی با اعتراف به این مساله که دولت در حق این تشکل «جفا» کرده است، مینویسد: «آنچه برای ما قابلفهم نیست، جفایی است که دولتمردان شما در حق تشکلهای دانشجویی روا داشتهاند. درخواست تشکلهای اصلاحطلب و تحولخواه برای تاسیس اتحادیههای کشوری، بهرغم طی کلیه مراحل قانونی مندرج در آییننامههای مربوطه، مدتهاست روی میز مدیران دولتی شما خاک میخورد.»
حالا رئیسجمهور درحالی خود را برای هفتمین تبریک آغاز سال تحصیلی آماده میکند که این حامیان در انفعالیترین حالت خود قرار دارند؛ اخیرا آذر منصوری، عضو شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در جلسهای به برخی از این تشکلها گفته که اصلاحطلبان پذیرای آنها هستند؛ موضعی که طی روزهای گذشته بگومگوهای زیادی را برای این تشکلها ایجاد کرده است. از یک سو دولت هنوز با وعدههای نصفهونیمه سعی در نگه داشتن این جریان برای خود دارد و از سوی دیگر آنها با افتادن در دامان «رادیکالیسم» راهی برای بازگشت نمیبینند.