تاریخ : 1398,پنجشنبه 03 بهمن22:57
کد خبر : 343352 - سرویس خبری : یادداشت

امیررضا آل حبیب

انتخابات و فقر مسئله حکمرانی

حتی این وضعیت بعرنج نیز تغییری در الگوی انتخاباتی این جریان ها ایجاد نکرده است و حتی مبتذل تر شده است. اگر جریانی در گذشته با نوستالژی عبای شکلاتی برای خود موقعیت سیاسی خلق می کرد، اینک جریان رقیب نیز از مسائل کم ارزشی که به عنوان ولایتمداری دریافت کرده است، پرده برداری میکند!

«خبرنامه دانشجویان ایران»؛ امیررضا آل حبیب// در یک تقسیم بندی کلان و با تسامح می توان موجودیت ها و نیروهای سیاسی کشور را به موافقان و مخالفان دولت روحانی تقسیم کرد. این موجودیت ها با کثرت درونی کمتر را در گذشته اصلاح طلب و اصول گرا تفسیر می شد و باز یک گام عقب تر این نیروهای سیاسی با انسجام خیلی بیشتر نسبت به امروز، چپ و راست شناخته می شدند.

در این سه دهه افراد موثر در این جریان ها تغییر کرده، ائتلاف ها تغییر کرده، درون این مجموعه فضای متکثری پدید امده، شعارها عوض شده و حتی غیریت های سیاسی نیز تغییر کرده و امثال لاریجانیها از منتها الیه طیف خودی به منتها الیه طیف رقیب تغییر کرده اند اما به نظر استراتژی انتخاباتی این دو نیروی سیاسی تغییری نکرده

تا مقطع برگزاری انتخابات، استراتژی منتقدان امروز و اصولگرایان دیروز و راستگرایان پریروز "وحدت" بوده است، حال وحدت با چه ساز و کاری، بماند !

گاهی تحت عنوان جامعه روحانیت مبارز تهران و تشکل های همسو (دوم خرداد۷۶)، گاهی تحت عنوان ۵+۶، گاهی ۷+۸، گاه جبهه متحد، گاه جمنا و حال نیز با نام شانا.

اما استراتژی جریان حامی دولت امروز و اصلاح طلب دیروز و چپ پریروز تا مقطع انتخابات، تقریبا از مجلس سوم و به خصوص از مجلس چهارم تا به امروز تمرکز بر روی حذف یا اصلاح نظارت استصوابی شورای نگهبان بوده است و در تحلیل اهمیت آن سعی بلیغی داشتند که نشان بدهند همه مسائل کشور زیر سر نظارت شورای نگهبان است. حتی شکست های آنها در انتخاباتی مثل شورای شهر دوم سال ۸۱ که شورای نگهبانی در کار نبود نیز تاثیری در این رویه نگذاشته!

ولی استراتژی منتقدان دولت کنونی در کوران رقابت های انتخاباتی علی الدوام در این سالها این بوده که اگر گروه رقیب انتخابات را ببرد اسلام، انقلاب و ولایت فقیه و .... به خطر می افتد و استراتژی جریان حامی امروز دولت نیز خصوصا از بعد از دوم خرداد این بوده که اگر به جای ما گروه رقیب رای بیاورد، آزادی و دموکراسی و توسعه سیاسی و جامعه مدنی و ... به خطر میفتد، تا این حد که روحانی با وقاحت در انتخابات ۹۶ گفت اگر کسی غیر از من رای بیاورد، وسط پیاده روها دیوار خواهد کشید و آنجا را زنانه و مردانه خواهد کرد.

این همه کاریست که در هر انتخابات در شکل و ظاهر متفاوت تکرار شده و همواره مسئله حکمرانی و اصلاح و بهبود آن موضوع همیشه مغفول در فکر و عمل جریانهای سیاسی بوده و نتیجه اینست که امروز می بینیم که نارضایتی اجتماعی عمیق و گسترده ای از سازمانهای حکمرانی کشور وجود دارد!

نتیجه این است که امروز می بینیم که نارضایتی اجتماعی عمیق و گسترده ای از سازمان حکمرانی کشور وجود دارد که در نظرسنجی های آذر امسال این عدد به ۸۵ درصد برای شهری مثل تهران رسیده است و بر همین اساس حدود ۵۰ درصد نیز گفته اند در انتخابات آینده شرکت نخواهند کرد. چرا که احساس می کنند پارلمان های پیاپی و دولت ها و شوراها و شهرداری های برآمده از انتخاب ها، نتوانسته اند وضعیت زندگی آنها را بهتر کنند.

حتی این وضعیت بعرنج نیز تغییری در الگوی انتخاباتی این جریان ها ایجاد نکرده است و حتی مبتذل تر شده است. اگر جریانی در گذشته با نوستالژی عبای شکلاتی برای خود موقعیت سیاسی خلق می کرد، اینک جریان رقیب نیز از مسائل کم ارزشی که به عنوان ولایتمداری دریافت کرده است، پرده برداری میکند!

این واقعیتها نشاندهنده شکافی عمیقی بین سازمان تقاضای جامعه با سازمان حکمرانی کشور است. مردم از حکومت بهبود الگوی حکمرانی به شکلی که تغییری محسوسی در زندگی اقتصادی آنها، در ایجاد برابری فرصتها، بهبود کیفیت آموزشی فرزندانشان، در سلامت و بهداشت خود و خانواده، در فسادزدایی، در مسکن و ... می خواهند، اما جریان های سیاسی که بعد از هر انتخابات سکان سازمان حکمرانی کشور را بعهده می گیرند در حال و هوایی دیگرند و به قول معروف سواره ای اند که خبر از پیاده ندارند.

در همین نظرسنجی آذر ماه، از ۴۲ درصد از مجموع ۵۰ درصدی که گفته اند در انتخابات شرکت نمی کنند (حدود نیمی از آنها) بیان کرده اند که اگر تغییر مثبتی در وضعیت، حتی در همین مدت محدود ایجاد شود، نظرشان تغییر کرده و در انتخابات شرکت خواهند کرد و این مسئله به خوبی نشان می دهد که کانون نارضایتی مردم کجاهاست. بنابراین نه موافق و نه مخالف دولت بودن، نه اصلاح طلب و نه اصول گرا بودن و نه چیزهایی از این دست با خواست افکار عمومی مماس نیست.

جریان های سیاسی موجود اگر به حد کافی بالغ بودند، حداقل به خاطر کسب قدرت سیاسی هم که شده باید به مردم نشان می دادند که ما با داشتن ایده های جدید و مشخص و نیز ساز و کار عملی کردن آنها آمده ایم تا وضعیت اسفناک کشور را تغییر دهیم و از این طریق تغییری محسوس و مثبت در زندگی شما ایجاد کنیم اما افسوس و صد افسوس تا اطلاع ثانوی خبری از این اعمال که هیچ، از این حرفها هم نیست!


کد خبرنگار : 28