تاریخ : 1398,پنجشنبه 10 بهمن17:35
کد خبر : 344126 - سرویس خبری : یادداشت

حمزه دستیار

چرایی «عدالتخواهی ساختارمند» و «اقتصاد توانمند»

این گزاره که ما ایرانی ها در عدم استفاده از ظرفیت ها و پتانسیل ها کشور اول جهان هستیم هم تهدید است و هم فرصت، تهدید زیرا ما نتوانستیم از ظرفیت ها در جهت رشد و پیشرفت خود استفاده کنیم و بلا استفاده مانده اند، فرصت است زیرا ما به شدت دارای ظرفیت های بزرگ هستیم که می تواند اقتصاد ما را به رشد و انسجام برساند.

خبرنامه دانشجویان ایران: حمزه دستیار*// وقتی یک جمع نخبگانی (دانشجویی) بخواهد در یک محیط اجتماعی اثرگذار باشد ابتدا باید بنا به اقتضای جامعه و محیط عَلَم و پرچم مطالبه و خواسته اش را بپا دارد و آن را بعنوان شناسنامه جریانی خود عنوان کند؛ شناسه فکری که حتما باید با استفاده از ابزارها و قالب های مختلف عملیاتی شود و به سرانجام برسد، نه عملیات بدون عَلَم و نه فکر بدون عملیات هیچ کدام به طور کامل موثر نیستند و صدالبته هر دو ابتر اند اگر بنا به مسائل و خواسته های اجتماع نباشند.

جامعه امروز ایران ضمن پتانسیل ها و ظرفیت های فراوان دچار معضلات و مصائب مختلفی است، تبعیض، رانت، فساد و فقر را می توان از مهم ترین مسائلی دانست که مردم (جامعه) نسبت به آن معترض اند و البته نظام اسلامی هم معتقد است در این حوزه ها باید بیشتر کار کرد و نواقصاتی در این زمینه وجود دارد.

ریشه این معضلات همه و همه از تقاطع سیاست و اقتصاد ناشی می شود، تقاطعی که بواسطه تعارض منافع افراد و گروه های قدرتمند معبری ایجاد کرده است که بی عدالتی بوجود آید.

بی عدالتی حزبی، سیاسی و یا تبعیض نیست، بی عدالتی می تواند همین عدم‌شفافیت ساختارها و نهادهای حکومتی باشد، بی عدالتی می تواند انتخاب اشتباه یک نماینده مجلس باشد زیرا طبق تعریف امیرالمومنین علیه السلام از عدالت کسی که لیاقت یک منصبی را ندارد نباید بر آن تکیه بزند.

پس عدالت را در مسئله کوچک و یا در مصداق ها زندانی کردن ظلم به عدالت است و مطمئنا خود ذات محدود کردن و تقلیل گفتمان و آرمان عدالت، نوعی بی عدالتی است.

نگاه ما به عدالت نگاهی کلان و گفتمانی از دریچه اسلام است، این که خوانش های مارکسیستی از عدالت ارائه شود و بخواهد عدالت را با ادبیات مارکسیستی و از پنجره نو مارکسیستی در جامعه ایرانی رواج بدهد و مطالبه کند این خود نیز عین بی عدالتی است به جامعه ای که زمینه و فرهنگ ایرانی اسلامی دارد.

با تمام این وجود نگاه سرمایه سالارانه از سمت و سوی غربی ها و حامیانشان در ایران و نگاه مارکسیستی اقلیت چپ گرا یا چپ اسلامی در درون کشور هر دو تهدیدهای بالفعل عدالتخواهی اصیل هستند که تنها راه مقابله با آن ها مفاهمه گفتمان اصیل عدالت و عدالتخواهی صحیح است، بجای نگاه سلبی در مقابل انحراف در عدالتخواهی باید خود پرچم عدالتخواهی اصیل را عَلَم کنیم و خوانش اسلامی عدالت را که با روح جامعه همخوانی دارد، تبیین و تشریح کنیم.

اتفاقا طبق این نوع تعاریف تفکر سازش و غربگرایی عینا بعنوان گفتمانی ضد عدالت است و حمایت و مطالبه گفتمان مقاومت در همه ابعاد عینا عدالتخواهی است، زیرا ما میخواهم گفتمان سالم و مترقی را بجای گفتمان لیبرالی و افراد متدین را بجای افراد اشرافی غربگرا قرار بدهیم و این (هر چیزی سر جای خودش قرار گرفتن) عین عدالت است.

این توضیحات در جهت بسط عدالتخواهی به سطح جهانی و گفتمانی است نه در سطح یک مصداق ساده و فردی!

اما مسئله این است که چه نوع عدالتخواهی؟ عدالت را از چه دریچه ای مطالبه کنیم؟

ما عبارت "عدالتخواهی ساختارمند" را راه حل می دانیم، ساختارمند در وهله اول یعنی قانون مند، ما معتقدیم هر لحظه ای که به جهت عدالتخواهی از قوانین عبور کردیم خود به بی عدالتی دامن زدیم.
عدالتخواهی باید روح تمام ساختارها و سازمان ها باشد، باید فرهنگ و شخصیت پرسنل و نهاد ها فرهنگ عدالتخواهی باشد؛ یعنی این که قانون گذاری به سمتی پیش برود که عدالت در همه ابعاد پیاده شود، عدالتخواهان حمایت شوند و با مفسدین مبارزه قدرتمندی شکل بگیرد.

عدالت منحصر به برخورد قهریه قوه قضائیه نباشد و راه های بی عدالتی، فساد و تبعیض در جامعه بسته شود.

در وهله دوم در کنار مردم و مطالبه گران عدالت و ضمن اهمیت فراوان این خواسته عمومی بعنوان نیروی محرکه جامعه به سمت عدالت حقیقی باید ابتدا عدالت را به ساختارها، سازمان ها و متولیان امر تحمیل کرد! که این امر ضمن قانون گذاری انجام می شود ولی موضوع این است که باید به قدری به نها های مسئول فشار مطالبه گری عمومی وارد شود که دستگاه ها خود پیشانی عدالتخواهی باشند و نه مخاطب عدالت خواهان!

همان گونه که با روی کار آمدن تیم مدیریتی جدید قوه قضائیه بساط و دکان عدالت بازی خیلی ها جمع شد و قوه قضائیه در جایگاه بهتری نسبت به گذشته قرار گرفت، در مجموع یعنی اینکه باید دستگاه های مختلف حکومتی و حاکمیتی خود از جانب ملت مجبور به عدالتخواهی شوند.

مردمی بودن و نه قبیله ای بودن عدالتخواهی، رعایت اخلاق در عدالتخواهی (نیت رسوا کنندگی نباشد)، قانونی بودن، وادار کردن سازمان ها به عدالتخواهی و بر طبق گفتمان اصیل اسلام بودن ویژگی های اصلی عدالتخواهی ساختارمند هستند، گفتمان عدالت در اسلام مولفه ها، واژه ها و فرآیندهای خاص و مقبول خودش را دارد نباید اجازه داد خوانش های مکاتب شکست خورده از جانب افراد نیمه موجه جایگزین عدالتخواهی اسلامی اصیل شود.

اما عبارت دوم شعار هجدهمین دوره جهاد اکبر به مسئله اقتصاد می پردازد، مسائل و معضلات اقتصادی بعنوان زایشگاه ها فسادها، بی عدالتی ها و صدالبته اعتراضات مردمی به نوع مدیریت جامعه، کلان مسئله ای شده است که نیاز به توانمند شدن دارد.

اقتصاد در ایران بعد از انقلاب اسلامی سعی در مردمی شدن داشت اما با روی کار آمدن تفکر لیبرالی توسط تکنوکرات ها باعث شد اقتصاد دولتی، تک محصولی و عملا لیبرالیستی اما از نوع وابسته اش باشد، وابستگی که با تشدید تحریم ها و تکانه های شدید ناشی از آن، تازه متوجه شد که باید درون زا باشد و برون گرایی صرف تهدید خطرناکی برای بقای حاکمیت است‌.

معضل اول: متاسفانه در ۴۰ سال از عمر این نظام اسلامی ۳۰ سال تفکری بر فضای اقتصاد حاکم است که اعتقادی به اقتصاد مقاومتی ندارد.
معضل دوم: دو دستگی در مدیریت اقتصاد کشور، بدین شکل که طیف حاکمیتی به دنبال اقتصاد مقاومتی و طیف حکومتی به دنبال اقتصاد لیبرالی است و این تناقضات شدید و دو دستگی هر اقتصادی را ضعیف و ضعیف تر می کند.

این معضلات و وابستگی اقتصاد ایران به نفت باعث شده که رهبر معظم انقلاب در دهه جاری مسائل اقتصادی را بعنوان شعار سال مطرح کنند و تلاش و جدیت مردم و مسئولین را مطالبه کنند، روح دستورات و مطالبات رهبری در مسائل اقتصادی بر پایه اقتصاد مقاومتی حمایت از تولید داخل و در یک جمله اقتصاد درون زا بر تکیه بر توان و ظرفیت ملت و کشور است.

این گزاره که ما ایرانی ها در عدم استفاده از ظرفیت ها و پتانسیل ها کشور اول جهان هستیم هم تهدید است و هم فرصت، تهدید زیرا ما نتوانستیم از ظرفیت ها در جهت رشد و پیشرفت خود استفاده کنیم و بلا استفاده مانده اند، فرصت است زیرا ما به شدت دارای ظرفیت های بزرگ هستیم که می تواند اقتصاد ما را به رشد و انسجام برساند.

برای این موارد که عرض شد ما باید "قوی شویم" توانمند شویم و اقتصاد ما باید توانمند شود یعنی از درون و بر دوش خود ما ساخته شود نه با کمک دیگری و امثال شرکت توتال که هر وقت خواستند بروند و هر وقت خواستند ماشه تحریم را بر سر اقتصاد وابسته و برون گرای ما بچکانند و دل نگرانی های مردمی را رقم بزنند.

نتیجه: در آستانه گام دوم انقلاب ابر گفتمان انقلاب اسلامی باید در حوزه عدالت بهبود پیدا کند و به حد طراز انقلاب اسلامی برسد، این عدالت نیازمند جامعه ای عدالتخواه است و ساختارهای مبتنی بر فرهنگ عدالت خواهی و عدالت جویی، مهم ترین بخش و آسیب پذیر ترین قسمت در بحث بی عدالتی در مسائل اقتصادی است که البته این اقتصاد خود در جایگاهی که باید باشد نیست و با سیاست های کلی نظام نمی خواند در نتیجه باید از درون و توان و ظرفیت ملت ایران توانمند و ضد تحریم و ضربه شود.

* دبیر سیاسی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل
 


کد خبرنگار : 16