تاریخ : 1398,پنجشنبه 29 اسفند13:53
کد خبر : 349456 - سرویس خبری : زنان

در یک میزگرد دخترانه دانشجویی مطرح شد؛

چرایی حضور جریان فمنیستی در دانشگاه با منطق رادیکالی

دقیقا یکی از ایرادات وارد به جریان فمنیستی ظلم به زنان با نگاه برابری و تشابه است. بسیار واضح است که عدالت را نمی توان در کالبد برابری تعریف کرد و تلاش برای تبدیل زنان به مردان و برابری مطلق قبل از همه هویت اصلی خود زنان را نشانه می رود.

به گزارش سرویس زنان «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ میزگردی با حضور زینت الشریعه فروزان مسئول دفتر خواهران انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه علوم پزشکی اهواز و ساناز پیشدار قائم مقام اسبق آموزش انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه یزد به بررسی تاریخچه امواج جریان فمنیست و چالش های آن پرداختند.

ساناز پیشدار قائم مقام اسبق آموزش انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه یزد با بیان اینکه در تحلیل جریان فمنیست باید ریشه های آن را بررسی کرد گفت: بعضی ها زمینه پیدایش فمنیست را هم زمان با جنبش حق رأی زنان در قرن بیستم می دانند در صورتی که جرقه های آن از مدت ها قبل با بروز شرایط خاصی برای زندگی زنان زده شد. بعد از انقلاب فرانسه و ماشینی شدن جوامع، نظام سرمایه داری قوت بیشتری می گیرد و برای آنکه بیشترین درآمد را با کمترین هزینه به دست آورند شروع به استفاده از نیروی زن می کنند. اوایل انقلاب صنعتی زنان از اتمام نگاه غالب متحجرانه در جامعه بسیار خوشحال بودند، اما به مرور زمان متوجه می شوند که در واقع در زیر نقاب احقاق حقوق زنان با نگاه ابزاری به آن ها نگاه می شود به همین علت نه تنها زنان به حقوق اولیه خود دست پیدا نمی کردند بلکه بیشتر دچار آسیب و اجحاف می شدند.

وی ادامه داد: فمنیست در کل دارای سه موج اصلی بوده است امایک موج چهارمی هم در طی چندسال گذشته مطرح شده است. در موج اول آن خانمی به نام مری ولستون کرافت که یک معلم بریتانیایی بوده نظریه هایی را مطرح می کند که تا به آن زمان مطرح نشده بود و حتی بعضی از آن ها مورد انتقاد جامعه زنان واقع میشد. در واقع خانم ولستون کرافت برای اولین بار نظریه برابری و یکسان بودن زن و مرد را مطرح می کند.

در موج اول که تا سال 1960 ادامه داشته و مهمترین جنبش آن جنبش حق رأی بوده است، بیشترین رویکرد زنان شکایت از نقش محدودشان بود. موج دوم فمنیست بیشتر بر روی مباحث خانوادگی تمرکز داشت و بیشتر از آثار سیمین دوبوار الهام گرفته بود که همین الان هم مادر معنوی فمنیسم ها محسوب می شود. موج دوم برخلاف موج اول این جریان که بر روی مباحث سیاسی و اجتماعی تاکید داشت، بر روی حقوق فرهنگی زنان بحث می کرد. موج سوم کمی متفاوت تر از دو موج قبلی بوده و موج دوم را از نظر روش و بعضی موضع گیری ها کاملا نفی می کند و بیشتر بر روی تفاوت های مرد و زن تمرکز می کند که این اتفاق خوشایندی بود. اما موج چهارم تلفیقی از این رویکردها بود زیرا هم به خانواده و مادر اهمیت بیشتری می داد و هم در بعضی موارد همچنان تفکرات موج اول و دوم را دارا بود. در موج چهارم مادر را به رسمیت می شناختند اما آن جایگاهی که اسلام برای مادران قائل است را نمی پذیرفتند که این مسئله از تشکیل کمپین های عدم تقدس گرایی مادران توسط آن ها هویدا بود. اما این موج خیلی مورد قبول واقع نشد و حتی در کف جامعه غرب هم آن را به رسمیت نشناختند.

این فعال دانشجویی اذعان کرد: ما نمی توانیم درون این جریان به دنیال احیای حقوق زنان باشیم. یکی از مشکلات ما این است که خانم هایی که دارای تفکرات  اصیل اسلامی هستند ظهور و بروز شایسته ای ندارند و این زمینه مناسبی را برای ظهور و تاثیر گذاری فعالین فمنیستی محیا می کند. مبانی دین اسلام در جهت نشان دادن حقوق اصیل زنان بسیار غنی می باشد. اما در این میان باید مراقب فمنیست های اسلامی باشیم زیرا به دلیل آنکه با ادبیات اسلامی بروز پیدا می کنند اما به دلیل فهم ناقص از مفاهیم دینی آسیب بیشتری را به زنان و دین اسلام وارد می سازند. فمنیست های اسلامی به یک پارادایم دینی وصل هستند اما مانند فمنیست ها به تفاوت جنسیتی قائل نیستند. در حالی که یکی از اصلی ترین تمایزهای اسلام و فمنیست همین مسئله تفاوت هاست. اسلام عدالت جنسیتی را در توجه و پرورش ویژگی ها و استعدادهای خاص فردی هر شخص و جنس می داند اما فمنیست عدالت را در تشابه و برابری بدون توجه به تمایزات جنسیتی می داند. باید توجه داشت که دو کلمه تساوی و تشابه مفاهیم نزدیک به هم دارند و گاهی به طور اشتباه به جای هم بکار گرفته می شوند در صورتی که اگر درست به مفهوم تساوی توجه کنیم نمی توان آن را چیزی غیر از عدالت دانست. اما برابری و تشابه تنها ظلم و تبعیض بیشتری را متوجه زنان خواهد کرد.

زینت الشریعه فروزان مسئول دفتر خواهران انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه علوم پزشکی اهواز در بررسی علل پیدایش جریان فمنیست در غرب گفت: مهم ترین مسئله ای که باعث بروز جریانات فمنیستی شد ظلم عمیق به زنان در جوامع مختلف بود. اما این مسئله در جوامع غربی به اوج خود رسید و خیلی بیشتر از جوامع شرقی بود و بنده دلیل این مسئله را پایبندی بیشتر جوامع شرقی به اسلام می دانم، زیرا اسلام نگاه حقیرانه ای که نسبت به زن وجود داشت را تا حد زیادی تعدیل می کرد. در زمانی که ریشه های اصلی فمنیست شروع به شکل گرفتن کرد کلیسا با نگاه غلط خود به زن  این باور را در سطح جامعه تسری داده بود که زن یک موجود بی ارزش، حقیر، اغواگر و عامل فساد است. به همین خاطر زنان در جوامع اروپایی و غربی دچار یک ظلم هویتی بزرگ شده بودند بطوری بین آن ها و اسباب خانه یا حیوان یک مرد تفاوتی دیده نمی شد. بنابراین با گذشت زمان و بعد از انقلاب صنعتی که نقش و شأن زنان تنها در حد یک ماشین پول ساز تعریف می شد جرقه های شکل گیری جریان فمنیست آشکارشد.

وی ادامه داد: موج اول فمنیسم درواقع تا یک جایی فریاد خفه شده زنان در جوامع انسانی است. در موج اول مطالبات متنوعی اعم از رادیکال و منطقی وجود داشت و از موارد بسیار ساده ای همچون اصللاح لباس های تنگی که بر جسم خانم ها آسیب وارد می کرد تا اصلاح حق مالکیت، حق حضانت فرزند و حق مالکیت را شامل می شد. اما مهم ترین مسئله ای که موج اول فمنیسم به آن توجه داشت این بود که به جای عقل گرایی افراطی باید به سراغ شناسایی توانایی های خاص زنان بروند. در واقع در این موج معتقد بودند که آن چیزی که سبب مظلوم واقع شدن زنان در خانواده شده است احساسات و عواطف زنان نیست، بلکه وابستگی بی چون و چرای زنان به مردان از نظر احساس و اقتصاد می باشد. به همین دلیل این موضوع را مطرح کردند که به جای جنگ با عاطفه و احساسات زنان، آن را در زمینه های موردنیاز در جهت حیات بخشی، نوع دوستی و مادری مورد استفاده قرار دهند. بنظرم این مسئله یکی از نقاط قوت موج اول بود. در موج دوم با عقائد رادیکالی مواجه می شویم که حتی خود جوامع غربی هم به طور کامل با آن موافق نیستند. در این موج به برابری مطلق زنان و مردان تاکید کردند و موجی از زنان علیه مردان را تدارک دیدند.

این فعال حوزه زنان اذعان کرد: اگر یک روزی تمام زن های آزادیخواه جهان با نگاه واقعی اسلام آشنا شوند، قطعا با آن همراه خواهند شد. دیدگاه اسلام و فمنیست ها در بحث عدالت جنسیتی متفاوت است. این نکته بسیار ساده و واضح است که زن و مرد از ساختارهای جسمی تا ویژگی های اخلاقی از یکدیگر متفاوت هستند. دقیقا یکی از ایرادات وارد به جریان فمنیستی ظلم به زنان با نگاه برابری و تشابه است. بسیار واضح است که عدالت را نمی توان در کالبد برابری تعریف کرد و تلاش برای تبدیل زنان به مردان و برابری مطلق قبل از همه هویت اصلی خود زنان را نشانه می رود.

فروزان با تاکید بر اینکه خانواده از اصلی ترین و مهم ترین رکن های سلامت جامعه است گفت: بنده نگاه های فمنیستی را در دوره های مختلف بسیار بررسی کردم اما تلاش در جهت تقویت بنیان خانواده به هیچ عنوان در رأس کار آن ها نبود. البته به علت آسیب های عمیقی که موج دوم به خانواده وارد کرد، موج سوم کمی درصدد اصلاح این آسیب ها برآمد اما هیچگاه دارای ایدئولوژی قوی نبودند. فمنیست ها همواره زنان را در جدال با مردان تعریف می کردند و اساسا هویت زنان را در جدال با مردان تعریف می کردند به همین دلیل ویژگی ها و توانمندی مختص به خانم ها نادیده گرفته میشد و اغلب حتی عواطف زن را یک عامل آسیب زننده تلقی می کردند. از یک دوره ای به بعد این جریان خانواده را به عرصه دعوای بین زن و مرد تبدیل کرد، دعوایی که نه برای زن سود داشت، نه برای مرد! متاسفانه گاهی با این نگاه در کشور اسلامی خود مواجه می شویم. مثلا  اگر توجه داشته باشید طرح لایحه تامین امنیت زنان در برابر خشونت از سمت خانم مولاوردی به عنوان معاونت امور زنان و خانواده رئیس جمهور در آن زمان از جمله مصداق های این مسئله است. در آن برهه خانم مولاوردی جمله ای را با این مضمون گفتند که زمان آن گذشته که بگوییم زن و شوهر باید مشکلات خود را در چارچوب خانواده حل کنند و باید با این نگاه مقابله کرد. خب این گفته ایشان نشان دهنده سیطره و تسلط تفکر فمنیستی بر دستگاه های مرتبط بر امور زن و خانواده می باشد و بانگاه اسلامی که معتقد است خانواده کانون مودت و رحمت می باشد و زن و شوهر را ملزم به حل اختلاف خود در چارچوب خانواده می کند تعارض دارد.


کد خبرنگار : 16