تاریخ : 1348,پنجشنبه 11 دي07:00
کد خبر : 57659 - سرویس خبری : خبرنامه

تا دیدار یار-11/ مهدی طوسی

خاطرات خواندنی یک فعال دانشجویی از دیدار با رهبر انقلاب

خبرنامه دانشجویان ایران: مهدی اجرائی طوسی به تشریح چگونگی حال و هوای روزهای رمضان 88 و سخنان خود به عنوان نماینده اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه های سراسر کشور در مقابل رهبر انقلاب اسلامی پرداخته است.
 
طوسی در گفت‌وگو با خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران» با بیان سابقه ورود خود به فعالیت های تشکیلاتی می‌گوید: «آغاز فعالیت های دانشجویی بنده از سال 84 و با راه اندازی نمایشگاهی ویژه شهدا در سالروز آزادسازی خرمشهر در دانشگاه شاهد آغاز شد که در آن زمان به صورت فردی و خودجوش اقدام به تشکیل این نمایشگاه کردم. در ادامه کار بچه های انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه که غالباً همکلاسی های بنده هم بودند با در اختیار قراردادن دفاتر این تشکل دانشجویی و همچنین همراه شدن خود به حلقه دو نفره بنده و آقای بردیان برای ساخت این نمایشگاه بسیار کمک کردند.»
 
 
این فعال سابق دانشجویی می‌افزاید: «دلیل اصلی اینکه به سمت تشکیل نمایشگاه برای شهدا رفتم این بود که ارزیابی ما این شده بود که تشکل ها فعالیت آنچنانی ندارند و باید با خیزشی آن ها را به جنب و جوش آورد و بهتر است در دانشگاه شاهد این کار را با یاد شهدا آغاز کنیم و با مدد از آنان این پروژه را جلو ببریم. ساخت نمایشگاه از دو هفته قبل آغاز شد اما چون عضو هیچ تشکلی نبودم دانشگاه بودجه چندانی به ما نداد و به یاد دارم که ساخت نمایشگاه را با تعدادی سیم مفتولی و گونی های متری که از نمایشگاه های قدیم در سال های دور به جا مانده بود، آغاز کردیم. روزهایی که گونی های خاک را به همراه امیرحسین بردیان پر می کردیم به خاطر دارم که برخی دانشجویان که چهره های خاکی و ژولیده ما را می دیدند ما را حتی مسخره هم می کردند و همین باعث شده بود که بنا شدن این نمایشگاه را حیثیتی تر بدانیم. در محیط کویری دانشگاه شاهد بادهای وحشتناکی می وزید و یک شب که تقریباً تمامی دیواره های نمایشگاه را با حداقل امکانات یعنی گونی و سیم مفتولی بسته بودیم باد وزیدن گرفت و تمامی زحمات به معنای واقعی کلمه به هدر رفت. خوب به خاطر دارم که حسابی سر این ماجرا پکر شدم و گلزار شهدا بهشت زهرا(س) که نزدیک دانشگاه قرار داشت رفتم. بالا سر مزار شهید علی اکبر صادقی –همان شهیدی که به بازکردن چشمان خود در تابوت بنا به درخواست مادرش مشهور است- توسلی به خود این بزرگواران کردم و خیلی ساده ماجرای حیثیتی شدن این قصه را با زبان خودم شرح میدادم. این نکته را هم اشاره کنم که بهمزمان با ساخت نمایشگاه ما مسئولین دانشگاه نیز در حال راه اندازی سوله ای به منظور برگزاری نمازهای جماعت دانشگاه بودند و قرار بود این سوله نیز همان 3 خرداد افتتاح شود. هنوز چند ساعتی از حضورم در گلزار شهدا نگذشته بود که آقای خدادادزاده یکی از مسئولین تدارکاتی دانشگاه با موبایل من تماس گرفت و گفت: «طوسی این بنده خدایی که برای سوله ما داربست میزد چند سری لوله اضافه آورده می خواهید بگم برای سوله شما هم داربست بزنه؟» با اعلام نظر ما این کار صورت گرفت. حقیقت این بود که بعد از شنیدن این نظر از آن بنده خدا عزم من برای ساخت این نمایشگاه خیلی جدی تر شد و برایم مسجل شد که قطعاً عنایتی از سوی شهدا شده و می توانیم به اذن خدا این نمایشگاه را به انتها برسانیم. هنوز 3 روز به سوم خرداد مانده بود و کار نمایشگاه از ابتدا باید آغاز می شد در عین امید به شهدا و ناامیدی از زمانی که نداشتیم با بردیان کار را مجدداً پی گرفتیم. حوالی ظهر بود که تیمی از بچه های انجمن اسلامی دانشگاه اعلام آمادگی کردند و با پیوستن به جمع دو نفره ما بار سنگینی از احداث این نمایشگاه را از دوش ما برداشتند و درست زمانی به داد ما رسیدند که به حضورشان نیاز بود و من باز هم این را از عنایت شهدا می دانستم. به خواست خدا این نمایشگاه احداث شد و جالب اینکه بنده در روز افتتاح نمایشگاه نبودم و توفیق شد شبانه به خدمت حضرت رضا(ع) رفته بودم.»
 
طوسی ادامه می‌دهد: «از این زمان به بعد رفاقت من با دوستان انجمن اسلامی جدی تر شد و با حضور در اردوها و کلاس های این تشکل دانشجویی چندی بعد به عنوان مسئول یک نشریه دانشجویی به همراه 2 دوست عزیزم آقایان مسعود فروغی و عبدالله عبداللهی انتخاب شدیم و بعد از آن فعالیت های ما اوج گرفت که خاطرات بسیاری در این زمینه در خصوص انواع و اقسام فعالیت های رسانه ای، سیاسی و ... دارم در این دوران مسئولیت دبیری دانشکده علوم پایه دانشگاه شاهد و دبیری واحد سیاسی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه را داشتم.»
«به دلیل حضور در فعالیت های اتحادیه مرکزی براساس پیشنهاد دوستان برای عضویت در شورای مرکزی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه های سراسر کشور در نشست همدان کاندیدا شده و پس از برگزاری انتخابات براساس نظرشورای عمومی و سپس شورای مرکزی در سال 86 به عنوان دبیر کل این اتحادیه دانشجویی انتخاب شدم .»
 
طوسی که در سال 88 به عنوان نماینده اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل برای سخنرانی در مقابل آیت الله العظمی خامنه ای انتخاب شده بود در بیان علت این انتخاب می‌گوید: «بنده از سال 86 عضو شورای مرکزی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل بودم و در این سال که دبیر این اتحادیه دانشجویی بودم براساس تصمیم شورا آقای مهدی امامقلی دبیر سیاسی اتحادیه به عنوان نماینده جهت قرائت متن انتخاب شدند. سال بعد در دوره بعدی شورا براساس نظر شورا سرکار خانم سلطانی به عنوان نماینده انتخاب شدند که در این دوره بنده دبیر سیاسی و جناب آقای مسعودی دبیر کل اتحادیه بودند. در سال 88 که مصادف با ایام فتنه بود و هیجانات و درگیری های سیاسی در جامعه بسیار بالا بود بنده مجدداً به عنوان دبیر سیاسی اتحادیه انتخاب شده بودم. در این سال بعد از برگزاری جلسات متعدد با بچه های شورای مرکزی و بحث و تبادل نظر با ادوار اتحادیه متن دیدار آماده شد و در جلسه شورا به پیشنهاد آقای مسعودی قائم مقام دبیر اتحادیه و رأی شورای مرکزی بنده به عنوان نماینده اتحادیه برای بیان مواضع در مقابل رهبری معظم انقلاب انتخاب شدم.»
 
این فعال سابق دانشجویی در پاسخ به این سؤال که حس و حال او پس از این انتخاب چه بوده به بیان برخی وقایع آن ایام می‌پردازد و می‌گوید: «حقیقت امر این است که من از چند سال قبل آرزوی دستیابی به این توفیق و بوسه زدن بر دستان رهبری را در دل داشتم. اولین باری که توفیق شد ایشان را از نزدیک زیارت کردم سال 84 بود. آن ابهت و عظمت رهبری عزیز در هنگام ورود به حسینیه امام خمینی(ره) که به یکباره بر پیکرم نشست را هنوز به یاد دارم. حال و هوای دانشجویانی که قبل از ورود آقا چشم انتظار بودند را همیشه در خاطرم داشتم و این بار به لطف خدا توفیقی شامل حالم شده بود که بتوانم با ایشان از نزدیک ملاقات کنم. تا قبل از این به نظرم زیباترین جای محفل های صمیمی آقا با دانشجویان همین ورود حضرت آقا به جمع دانشجویان بود که اشک شوق، دلتنگی و انتظار همه جوره از چهره های معصوم این بچه ها جاری می شود و شما حال و روزتان برای لحظاتی دست خودتان نیست. مهر آقا بدجوری به دل بچه ها اثر می کند. اما وقتی قصه این شد که می توانستم در محضر ایشان حضور پیدا کنم ارزش آن برای من خیلی بالاتر رفته بود. این شد که به فکر افتادم تا کارهایی بکنم و حرف هایی که می خواهم خصوصی در محضرشان بزنم را انتخاب کنم. به یاد دارم که به پاساژ مهستان رفتم و یک عدد چفیه به اصطلاح سرداری از همان هایی که آقا بر دوش خود می اندازند خریداری کردم. با خودم فکر می کردم شاید چفیه آقا به من نرسد لذا یکی خریداری کنم و برای تبرک به خدمتشان ببرم.»
 
این فعال سابق دانشجویی در بیان حال و هوای جلسه می‌گوید: «جلسه آن شب به جهت وقایع سال 88 و ایام فتنه به شدت سیاسی بود و همه افرادی که سخنرانی می کردند مواضع گوناگونی در قبال این وقایع داشتند. التهاب جلسه بالا بود و در خودم احساس کردم که باید مواضع خود را خیلی محکم بیان کنیم چرا که اینجا آمدیم برای دفاع از حقوق ملت و تعارفی با هیچ جریان یا گروه سیاسی نداشتیم. مواضعی در قبال مسببین فتنه بیان شد مبنی بر اینکه خواستار محاکمه قانونی آقایان موسوی، کروبی و خاتمی هستیم هرچند که آنان را رئوس فتنه در صحنه می دانیم و اصل و ماهیت فتنه را جبهه بزرگ استکبار جهانی می دانیم که در پشت این قضیه حضور دارند و هدایت فتنه با آنان است. در رابطه با مسائل مربوط به دانشگاه آزاد و وزیر علوم معرفی شده از سوی آقای احمدی نژاد مطالبی عنوان شد و درباره برخی مسائل همچون مسئله کهریزک و کوی دانشگاه سخنانی مطرح شد و عنوان کردیم که علی رغم اینکه مدافع این هستیم که حقوقی که در این زمینه پایمال شده باید استیفا شود اما قائل به این هستیم که جای مسئله اصلی و فرعی نباید عوض شود و آن چیزی که بسیار بالاتر از این باید پیگیری شود بحث آبروی نظام و حقوق پایمال شده و امنیت و آرامش ملت و تضییع بیت المال است که به جهت قانون گریزی برخی افراد این چنین تضییع شده است.»
 
طوسی عنوان می‌کند که «در آن شب تمام تلاش خود را برای ادا کردن حق مطلب به کار گرفتم و تکبیرهای مکرر بچه ها بزرگترین کمک برای ادای این وظیفه برایم بود. در انتهای سخنان روحیه حماسی و انقلابی جمع را باید به سمتی می بردم که داغی که در دل داشتیم را همگی با هم بیان کنیم و آن چیزی نبود مگر پاسخی به خطبه های جانسوز رهبری عزیز در نماز جمعه 29 خردادماه سال 88 و درددلی که ایشان با حضرت بقیه الله(عج) داشتند. چشمان اشک بار دانشجویان، دستان گره کرده و فریاد لبیک یا خامنه ای بچه ها را که دیدم و شنیدم از خودم راضی شدم که گویا توانستم تا حدی حق مطلب را ادا کنم و انشاءالله که اینطور بوده باشد. البته آقا در آن دیدار اشارهفرمودند که این صدای همه نیست و بهتر بود که از دانشجویانی که به مسائل دیگر هم انتقاداتی داشتند برای حضور در جلسه دعوت می شد که سال بعد نماینده چند تشکل دانشجویی از جریانات مقابل هم دعوت شدند و مواضع خود را بیان کردند و آقا هم به روشنی به آن ها پاسخ دادند و مسائل را تبیین فرمودند. صحبت های من به جهت تعداد تکبیرهای بچه ها خیلی طولانی شد و مدام تذکر پایان وقت دریافت کردم اما باز هم به قرائت متن خود تا انتها ادامه دادم. بعد از این مانده بود ملاقات من و حضرت آقا که سال ها انتظارش را می کشیدم.»
 
این فعال دانشجویی در بیان آنچه که بین او و رهبر انقلاب گذشته می‌گوید: « قبل از سخنان سعید سلیمانی نماینده بسیج هیچ کدام از بچه ها اجازه ملاقات حضوری با رهبری را پیدا نکرده بودند که با سعید که کنار هم نشسته بودیم تصمیم آن گرفتیم که هرکدام زودتر به پشت تریبون رفتیم از محضر آقا برای ملاقات همه بچه ها کسب اجازه کنیم و از قضا او زودتر از من به پشت تریبون رفت و بعد از اجازه آقا تمامی سخنرانان قبلی در مقابل ایشان حاضر شدند و آرانی نژاد دبیر کل اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان که انگار حواسش از همه جمع تر بود چفیه آقا را هدیه گرفت. بعد از این نوبت سخنرانی من شد و بعد ملاقات با رهبری آغاز شد. در باورم این بود که در محضر «مولا» باید ادب داشت لذا زمانی که حضور یافتم حتماً زانو بزنم و دستان مبارکشان را ببوسم. به خاطر داشتم که بوسیدن پا، ایشان را آزرده خاطر می کند وگرنه ما لیاقت بوسه بر پای ایشان را هم نداشتیم چه برسد به دستان مبارکشان. وقتی در مقابلشان نشستم از ایشان خواستم که برای این جماعت نامتأهل که در حضورشان قرار دارند دعای ویژه بفرمایند-خوب البته شامل حال خودم هم میشد- بعد از ایشان خواستم که برای عاقبت به خیری ما دعا کنند. چندی بعد در دیدار جانبازان دیدم که همین خواسته از جانب یک جانباز مطرح شد و آقا در پاسخ فرمودند ما دعا می کنیم اما این مسئله به خود شما هم بستگی دارد و جرقه این موضوع در ذهنم به نوع دیگری زده شد. دستان آقا را از یاد نمی برم که در کف دست داشتم و می بوسیدم. ما رابطه با مولا را دلی دوست داریم همان حسی که در حرم حضرت رضا(ع) و صحبت با ضریح ایشان داشتم در مقابل رهبری عزیز هم داشتم و از همین دریچه به این موضوع نگاه می کردم. برای دلم عشق بازی می کردم. آقا دست عنایت و مرحمتی بر سرم کشیدند و هرگز این لطف ایشان از یادم نمی رود. خواستم این بود که بیش از گذشته نمک گیر محبتشان شوم. الآن که 3 سال است از حضور در محضر ایشان می گذرد هنوز هوای آن دیدار گه گداری به سرم می زند همین افتخار برای همه عمر من تا قبل از ظهور حضرت بقیه الله(عج) بس که در مقابل شخص اول جهان اسلام به جهت درایت، سیاست، معنویت، عرفان و ... سخن گفتم و توفیق زیارت از نزدیک ایشان را داشتم. ما بچه حزب اللهی ها با همین منتسب شدن به بزرگان کلی حال می کنیم هر چند که نسبت به مسئولیتی که بر دوشمان می آورد هم آگاهیم و انشاءالله بتوانیم به نحو احسن حق آن را ادا کنیم.»
 
طوسی در بخش های پایانی از سخنان خود می‌گوید: «چفیه ای که برده بودم را برای تبرک خدمتشان دادم و اثر بوسه ایشان بر آن چفیه را هنوز در جانماز و سجاده خود می بینم و البته این افسوس که چرا 2 چفیه نبردم تا به آقایی که به همه هدیه می دهند ما به ایشان هدیه ای ناقابل بدهیم و این شاید از فکر ضعیف من بود. موقع برگشت همه حواسم این بود که پشت به آقا نکنم و عقب عقب از پله ها پایین آمدم و بعد سخنان آقا آغاز شد و همسفره شدن بچه ها با ایشان. شب های بعد که تصاویر صدا و سیما از این دیدار را مشاهده می کردیم متوجه شدیم که حدود 420 کلمه از صحبت های ما در مقابل ایشان که نام برخی افراد را برده بودیم سانسور شد و البته این از چشم دیگر رسانه ها مغفول نماند و اتفاقاً در فضای سایبر و رسانه های مکتوب به طور کامل و به گونه ای برجسته تر انعکاس یافت.البته توقع از صدا و سیما هم همین بود و من از این موضوع ناراحت نشدم.
 
به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران متن کامل سخنان مهدی طوسی نماینده اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه های سراسر کشور که در سال 88 در مقابل رهبر انقلاب اسلامی ایراد شد به شرح زیر است:
 
«من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمهنم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا»
 
عرض سلام و ادب و احترام دارم به پيشگاه مقدس حضرت ولي عصر(عج)، ارواح طيبه شهداي اسلام و امام راحل(ره) و آرزوي سلامتي و طول عمر پر برکت براي حضرتعالي. و خداوند متعال را سپاسگزارم که بار ديگر توفيق بهره مندي از فيض حضور متبرک شما را نصيب ما نمود.
 
رهبر عزيز و گرانقدر انقلاب
انتخابات بيست و دوم خرداد، حقيقتاً برگي زرين در تاريخ شکوهمند کشورمان بود و وحدت و اتفاق نظر مردم عزيز که در قالب مشارکت 40 ميليوني در انتخابات متبلور گشت، به عنوان پشتوانه عظيم نظام جمهوري اسلامي باقي خواهد ماند.
 
در خصوص تحليل و ارزيابي اين واقعه بزرگ و رخدادهاي حين و پس از آن تا کنون سخن بسيار گفته شده که در اين مجال اندک قصد پرداختن دوباره به آن را نداريم، لکن بايستي نکاتي را در اين باره يادآور شويم.
 
اول- بي شک مهمترين پيام حضور 85 درصدي مردم در پاي صندوق هاي رأي، رأي به اعتماد و کارآمدي نظام مردمسالاري ديني است و آنچه بيش از هر چيز در اين انتخابات اهميت داشت اين حضور بي نظير و غرور آفرين بوده است.
 
پر واضح است که مبناي تمام هجمه ها و حملات و توطئه ها که تحت عناوين مختلف صورت گرفت، خدشه دار نمودن و ضربه زدن به اين حضور 40 ميليوني است که مي تواند و بايد جهشي بزرگ در مسير متعالي انقلاب اسلامي و کشور ايجاد نمايد.
 
نظاره گر هستيم که در صحنه بين الملل از يک سو گفتمان نوين و نفوذ نرم افزاري جمهوري اسلامي مرزهاي سياسي را درنورديده و ملت هاي آزاديخواه و مستضعفين جهان به آن لبيک گفته اند و از سوي ديگر تمامي کشورهاي استکباري که منافع امپرياليستي خود را در خطر ديده اند به صف آرايي جدي در مقابل اين مقاومت جهاني و پرچمدار آن يعني ايران اسلامي پرداخته اند.
 
قطع به يقين اغتشاشات و ناآرامي هاي اخير نمايان کننده اوج سرمايه گذاري، برنامه ريزي و همه مايحتوي غرب بود که براي جنگ با ما به ميدان آورده بودند و البته ذليلانه عقب نشيني کردند.
 
دوم- در جريان انتخابات اخير و به خصوص پس از آن، اتفاقاتي رخ داد که يقيناً نگاه مردم و جريان دانشجويي را نسبت به برخي حوزه ها دچار تغييرات اساسي نمود. در اين ميان تأمل برانگيزترين نکته، نحوه حضور و مواجهه خواص و نخبگان با مسائل اخير است.
 
برخي خواص و به اصطلاح نخبگان، متأسفانه خود، طراح و پشتيبان اتفاقات غيرقانوني و ضد مردمي پس از انتخابات بودند و عالمانه چنين راهي را در مقابل رأي و اراده مردم برگزيدند. اين دسته از خواص که به حق بايستي ايشان را پيام آوران ديکتاتوري مدرن در تاريخ معاصر ناميد، از همه توان مالي، تبليغاتي و تشکيلاتي خود و همچنين هم افزايي با امکانات رسانه اي و تشکيلاتي دشمنان قسم خورده مردم ايران و جريانات ضد نظام براي انحراف انقلاب از مسير اصيل خود بهره برداري کرده و در اين راه از هيچ حربه اي دريغ نکردند.
 
اين دسته از خواص که از حمايت سران انگليس، امريکا و اسرائيل تا ائمه ي جماعات مسجد هاي ضرار برخوردار بوده و هستند، از همه تجربيات و حيله گري هاي جريان نفاق از صدر اسلام تا کنون استفاده کردند تا شايد زخمي عميق و کاري بر پيکر ملت ايران وارد آورند.
 
البته جنبش دانشجويي مسلمان عميقاً معتقد است که موسوي ها و خاتمي ها صرفاً تابلو و ويترين اين جريان در صحنه هستند و ريشه اصلي و فرماندهان واقعي آن در جاي ديگري قرار دارند.همين جا صراحتاً اعلام مي کنيم که ماهيت و هويت فرماندهان آشوب براي جريان دانشجويي مسلمان، کاملاً عيان و آشکار است و در صورت لزوم پس از رسوا نمودن ايشان در نزد ملت، با تكرا واقعه 13 آبان اين بار لانه جاسوسي براندازان و ايادي داخلي امريکا و اسرائيل را تسخير خواهد كرد.
 
دسته دوم خواص، کساني هستند که علي رغم علم به حقيقت اتفاقات اخير سکوت اختيار کردند و عافيت طلبانه، کنج عزلت براي خود اختيار نموده و حتي از بر زبان آوردن حقيقت هم خودداري نمودند. اين دسته از خواص که کم هم نيستند، علي رغم اينکه سال ها از امکانات مادي و معنوي انقلاب بهره مند بودند، اکنون که زمان حضور و اعلام نظر و تلاش براي رفع مشکلات است، عرصه را خالي نموده و مشکلات کشور را صرفاً به نظاره نشسته اند. گناه اين دسته از خواص که با سکوت خود مهر تأييدي بر رفتار خاطيان زدند و با بي توجهي به مسائل، بستر ساز انحرافات مختلف شدند، اگر از عاملان جنايات بيشتر نباشد کمتر نيست.
 
دسته آخر، خواص و نخبگاني که با درک شرايط موجود به وظيفه ملي و ديني خويش عمل کردند و دِين خود را به مردم، انقلاب و بنيانگذار راحل آن ادا نمودند، ايشان به طور حتم پاسخ و ثمره رفتار صوابشان را خواهند ديد و ما دانشجويان نيز اين هوشمندي و بصيرت را ارج مي نهيم. سوم- نتيجه انتخابات اخير، حاکي از تمايل و اعتقاد اکثريت شهروندان جامعه به گفتمان عدالت و مبارزه با اشرافي گري، مفسدان اقتصادي، ويژه خواران و زياده خواهان است. اين پيام که در آراي 24 ميليوني مردم به رئيس‌جمهور منتخب ظهور و بروز نموده است، در حقيقت تکرار همان شعارهاي اساسي انقلاب اسلامي است که در کلام و منش امام راحل عظيم الشأن (ره) و مقام معظم رهبري (مدظله العالي) متبلور گشته است و هر تحليلي غير از اين، انحراف از حقيقت و ظلم در حق رأي دهندگان خواهد بود.
در کنار اينکه حماسه 22 خرداد را غلبه جمهوري عدالت بر ديکتاتوري فساد مي دانيم، تأکيد مي کنيم که همچون گذشته پشتوانه و آراي مردمي همه رؤساي جمهور مادامي پابرجا و ثابت است که ايشان در خط امام (ره)، گفتمان انقلاب اسلامي و منويات ولايت فقيه حرکت کنند و آقاي احمدي‌نژاد که امروز علم اين حرکت را بر دوش دارد، نيز از اين اصل مستثني نيست.
 
چهارم- با شما سخن داريم من باب کابينه دهم، سخنان و توضيحات رئيس‌جمهور محترم دکتر احمدي‌نژاد را در خصوص انتخاب گزينه هاي معرفي شده از رسانه ي ملي شنيديم، بگذريم که بسياري از اين توجيهات را منطقي نيافتيم و برخلاف ادعاي ايشان، اينگونه انتخاب و طرد بدون حجت برخي نيروهاي ارزشي، متخصص و توانمند را نشأت گرفته از تأثيرپذيری ايشان از حلقه کردان، رحيمي و مشايي مي دانيم و ضمن اينکه به واسطه اين معلوم الحالان تا کنون دلخوري هاي زيادي براي مردم متدين و انقلابي ايران فراهم آمده است، اعلام مي نماييم که جنبش دانشجويي مسلمان که با هيچ فرد يا گروهي در پيگيري مطالبات مردم و رهبري عقد اخوت نبسته است.
 
از آن جايي که دانشجو، صريح و صادق هستيم، با اعتقاد به تکليف محوري خود بيان مي داريم که تا کنون تمام تلاش جريان دانشجويي بر آن بوده که دانشگاه آزاد را از چنگال مافياي زر و زور و تزوير خارج نمايد اما متأسفانه شاهد آن هستيم که از سوي رئيس‌جمهور محترم فردي براي تصدي وزارت علوم معرفي شده است که مافياي مذکور تمام قامت براي رأي آوري آن تلاش مي کند و اين مسأله به هيچ عنوان از جانب جريان دانشجويي مسلمان برتافته نمي شود.
 
پنجم- رهبر فرزانه انقلاب، در حالي که چندين جلسه از برگزاري محاکمه عوامل اغتشاشات اخير مي گذرد، متأسفانه شاهد اين بوده ايم که علي رغم اعترافات و اظهارات شنيده شده از سوي متهمين حاضر، هنوز رئوس اصلي اغتشاشات، به صحن دادگاه فراخوانده نشده اند. براي ما، اين سؤال پيش آمده است که اگر اظهارات اين آقايان يا بهتر بگوييم حمايت، تعريف و تمجيد دشمنان هميشگي امام و انقلاب از آنان صحيح است و بي دليل نيست، چرا عده اي که مدتي سکان اجرايي کشور را در دست داشتند در دادگاه براي پاسخگويي فراخوانده نمي شوند؟ و يا اگر اين اظهارات صحيح نيست چرا براي اعلام برائت آورده نمي شوند و يا چرا خود نمي آيند؟
 
آخر بنا بر کدامين منطق و اصل ارزشي تاکنون از بازجويي و پاسخگويي در پيشگاه انظار مردم مصون مانده اند؟ مگر احقاق حقوق حقه مردم از وظايف نظام مقدس ما که الگوي آن حکومت علوي است، نمي باشد؟ ترس ما از اين است که خداي ناکرده غرائض و يا مصلحت سنجي هاي خيالي اي در کار است که مانع احضار تهييج کننده گان اصلي مردم براي به بازي گرفتن و ايجاد شورش هاي غيرقانوني خياباني مي شود؟ چه شده که عده اي به راحتي آرامش، امنيت، اعتقادات و حتي حيثيت مردم را به بازي مي گيرند، و در هيچ محکمه اي هم براي پاسخگويي نمي آيند؟ لذا قاعدتاً، خواسته ما بر آن است که آقايان موسوي و خاتمي هم بايد به دادگاه بيايند.
 
ششم- رهبر عزيز انقلاب، قطع به يقين برخورد و مقابله با کج روي و فساد يکي از ارکان گفتمان انقلاب اسلامي است. در اين ميان نقش و جايگاه قوه قضائيه به عنوان پاسدار و نگهبان قانون نقشي بي بديل و انکار ناپذير مي باشد.
 
وجود استحکام و اراده مصمم در قوه قضائيه براي مقابله با فساد و قانون شکني اکنون به مطالبه اي عمومي و فراگير در کشور تبديل شده و مديريت جديد اين قوه بايستي با درک واقعي از شرايط جامعه و اين خواست مردمي، کمر همت به تحقق اين امر ببندد.
 
متأسفانه در چند سال گذشته و به‌ويژه ماه هاي اخير علي رغم تلاش هاي بسيار زياد صورت گرفته در دستگاه قضايي، شاهد مسامحه اين دستگاه با برخي دانه درشت ها و صاحبان قدرت و ثروت بوده ايم.
براي نمونه اي تازه قرباني شدن مجدد دوستانمان در دانشگاه هاي شيراز و نمونه بسيار مهم ديگري که بارها به آن اشاره شده، بحث مديريت دانشگاه آزاد، که روشن شدن وضعيت اتهامات و ابهامات فراوان موجود، ديگر ظاهراً به آرزويي دست نيافتني براي دانشجويان تبديل شده است.
 
سؤال اينجاست که مگر چه قدرتي در ساختار مديريتي دانشگاه آزاد نهفته است و يا حلقه بسته هيئت امناي آن چه ميزان نفوذ دارند که تحقيق و تفحص مجلس از آن نمي تواند ره به جايي ببرد؟ چرا شوراي عالي انقلاب فرهنگي اراده و توان مقابله با آن را ندارد؟ چرا دستگاه قضايي پيگير امور مربوط به آن نيست؟
 
چرا با وجود پيگيري مستمر دانشگاهيان و نخبگان همچنان به وضعيت اساسنامه دانشگاه آزاد رسيدگي نمي شود؟ چرا و بنا بر کدامين حجت بخشي از بيت المال مردم صرفاً در جهت منافع حلقه اي محدود به تاراج مي رود؟ چرا قانون شکني ها در اين دانشگاه تا حدي ادامه پيدا مي کند که در روزهاي اخير اخباري مبني بر سرمايه گذاري و نقش مديريت دانشگاه آزاد در اغتشاشات پس از انتخابات، هم به گوش مي رسد؟
 
اما هفتم- يکي از مواردي که به نظر مي رسد محل بازگو کردن آن در محضر حضرتعالي است، فجايع کوي دانشگاه تهران و تعرض و هتک حرمت حريم دانشگاه و دانشگاهيان است.
 
بر کسي پوشيده نيست که نسبت نظام جمهوري اسلامي و رهبري با دانشگاه و دانشجويان رابطه اي عميق و بي پيرايه مي باشد. ما به جد معتقديم تعرض به حريم مقدس دانشگاه جز از دست بدخواهان، منافقان و دشمنان داخلي نظام بر نمي آيد و شواهد امر هم حاکي از همين موضوع است.
چه اينکه سود و منفعت فاجعه کوي دانشگاه جز به جيب مخالفان و دشمنان نرفت و آنچه در اين ميان صدمه ديد حقانيت نظام است.
 
فاجعه کوي دانشگاه که به اعتقادما فازي ديگر از پروژه براندازي و حوادث پس از انتخابات اخير بود، سندي محکم بر مظلوميت نظام جمهوري اسلامي و نيروهاي انقلابي است، لکن به نظر مي رسد که افراد يا گروه هايي که مرتکب اين فجايع شده اند، متصل به همان ريشه هاي اصلي وقايع اخيرند که البته براي خود در برابر قانون حق کاپيتولاسيون قائل اند!
 
از حضرتعالي مجدانه استدعا داريم با توجه به تجربه تکراري اين سناريوي نخ نما شده در تيرماه سال 78، دستور فرمائيد تا ضمن معرفي علل و عوامل اصلي اينگونه حرکات که احساسات دانشجويان و دانشگاهيان -به‌ويژه جوانان متدين و حزب اللهي- را جريحه دار مي کند برخورد ويژه اي انجام پذيرد.
و آخر- اي سيد و اي مولاي ما، فرزندان شما در اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان مستقل خطبه هاي شيواي شما در 29 خرداد را با گوش جان شنيدند و از داغي که منافقان بر دل شما گذاردند، سوختند و شرمسارند از اينکه باز هم تنها حضرتعالي سپر بلاي انقلاب شديد و حق شما را آنگونه که بايد ادا نکردند.
 
اما نسلي که امروز بسيار محکمتر از نسل هاي اول و دوم پاي آرمان هاي اين نظام ايستاده است در همين جا با حضرتعالي وعده و بيعت مي کنند که بدانيد هم چون مولايشان زير بار بدعت ها نمي روند و تا آخرين ذره از وجود خود، از جايگاه الهي ولايت مطلقه فقيه پاسداري و حضانت خواهند نمود و آرزويي جز شهادت در رکاب شما ندارند و با اشارتي از سوي حضرتعالي طومار بدخواهان را در هم مي پيچند و فرياد بر مي آورند «لبيک يا خامنه اي».
 
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته