به نظر مشکل اصلی این نبوده که جلوی رفتن این جوان ها گرفته شود. مهم ترین مساله حتی این هزار و پانصد جوان ایرانی نیستند.
جنبه اصلی این است که این جوانان به چه دلایل عقیدتی یا احتمالا معیشتی و زیستی به این جمع بندی رسیده اند که به داعش بپیوندند؟! و حتی بالاتر از آن؛ این همه جوان مسلمان در منطقه در چه بستر تبلیغی و فکری و رسانه ای با اعتقاد کامل و عزم جزم به داعش میپیوندند؟
فلذا مهم ترین نکته آنست که همه متوجه بشوند با آن که زمینه منازعه به عرصه سخت افزاری نظامی کشیده شده است اما مشکل اصلی ما با داعش در عرصه نظامی نیست!
و دانستن همین یک جمله میتواند به کلی در سیاسبت های ما تغییر ایجاد کند، اولویت هایمان را تغییر بدهد و خوب برایمان جا بیاندازد که انتخاب برخی شعارهایی که به لحاظ نظامی توجیه نیم بندی دارند و شاید به گمان ما بتوانند به تهییج سربازان و تقویت بنیه نظامیمان بیانجامند؛ در مقابل تا چه میزان، به لحاظ نرم افزاری به نفع داعشی گری و انشقاق و تقابل در منطقه هستند.
چنانچه تحلیل صحیحی از علل و بسترهای شکل گیری داعش در منطقه وجود نداشته باشد و متوجه نباشیم که نادیده گرفتن بسترهای اتحاد مسلمین و عدم توجه به دشمنان مشترک منطقه ای و بین المللی و تقویت نفرت های بین مذهبی؛ چگونه میتواند ختم به تولید داعش و داعشی بشود آن گاه چنین میشود که گاهی چند سرباز، شب عملیات مجلس لعن برگزار میکنند. که چنان عملیاتی پیش از آغاز شکست خورده است!
و اگر چنین نگاهی تعمیم بیابد، حتی اگر تمام اراضی تحت تسلط داعش نیز باز پس گرفته شود هیچ پیروزی به دست نیامده و تمامی پیروزی ها، نظامی و نمادین و مقطعی و سطحی خواهند بود که به درگیری های نفس گیرتر آتی دامن خواهند زد....!
درست به همین دلیل است که رهبری تاکید دارند (به مضمون) تا جایی که امکان دارد از "داعش" کمتر کشته شود و توجه و فکر و سلاحمان متوجه دشمن اصلی قرار بگیرد.
بنا بر این کسانی که به سوتفاهم ها و تبعیض ها و درگیری های بین مذاهب و اقوام در داخل یا بیرون مرزهای کشور دامن میزنند چه شیعه باشند چه سنی باشند و چه در حلب باشند چه در مکه باشند چه در نجف باشند و چه در قم باشند و چه ظاهرا پشت خاکریزهای خودی باشند چه پشت خاکریز های مقابل، چه آیت الله باشند و چه مولوی؛ همان ها علل و فرماندهان فکری و عملیاتی اصلی داعش در منطقه اند...
* دبیر اسبق جنبش عدالتخواه دانشجویی