کد خبر: 151648

سعید قریشوندی؛

نقدی بر فضای منفعل دوران دانشجویی

در سالهای اخیر، تلاش قابل ملاحظه ای برای جبران این عقب ماندگی توسط بدنه ی دانشجویی مشاهده نشده است و اگر حرکتی هم صورت می گیرد محدود به بعضی از تشکل های دانشجویی در حال فعالیت هستند. البته این حرکات مقطعی را نمی توان به کل تعمیم داد.

خبرنامه دانشجویان ایران:: سعید قریشوندی//  دانشگاه از آن جهت مبدأ تحولات می باشد چون اگر درست شود مملکت درست می شود و اگر خراب شود هم مملکت خراب می شود. دانشجو وقتی وارد دانشگاه می شود قرار است در آینده موتور حرکت جامعه باشد. پس نیاز به ساخته شدن در زمینه های فرهنگی، سیاسی، علمی، اقتصادی و ... را دارد. البته محیط قبل از دانشگاه هم تاثیرات خود را دارد اما دانشگاه ورای این محیط ها قرار دارد. یکی از مواردی که دانشجویان باید پرچمدار آن باشند، بحث عدالتخواهی و مطالبه گری در داخل و خارج از کشور است که اگر تاریخ معاصر را مرور کنیم خصوصاً در اواخر حکومت رژیم شاهنشاهی و دوران پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی نقش دانشجویان در باب فرهنگ عدالتخواهی و مبارزه با ظلم و ستم مشهود و ملموس است طوری که قابل انکار نمی باشد. اما رفته رفته دانشجویان از رسالتی که داشتند عقب ماندند به گونه ای که در سالهای اخیر حتی تلاش قابل ملاحظه ای برای جبران این عقب ماندگی توسط بدنه ی دانشجویی مشاهده نشده است و اگر حرکتی هم صورت می گیرد محدود به بعضی از تشکل های دانشجویی در حال فعالیت هستند. البته این حرکات مقطعی را نمی توان به کل تعمیم داد. از این رو لزوم توجه به علل این مشکلات در بدنه ی دانشجویی ضروری می نماید. محیط خانواده، عرف جامعه، نظام آموزشی کشور، فضای سیاسی حاکم در دانشگاه و ... از جمله عوامل بوجود آورنده ی وضع موجود می باشند.

خانواده و فضای فکری حاکم بر آن به همراه محیط نقش مهمی در شکل گیری شاکله ی دانشجو دارد. بعد از تجربه ی موفق پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع 8 ساله و استقرار حکومت مردمی در کشور، و در کوران حوادث بعد آن که مردم به دفاع از آرمان های نظام و انقلاب در مقابل دشمنان ایستادند، اکثریت آنها به تصور اینکه مبارزه تنها در بُعد خارجی می باشد و با تصور اینکه حکومت منتخب نیازهای آنها را بر آورده می کند، آرام آرام از فضای عدالتخواهی و مطالبه گری دور شدند. غافل از اینکه مطالبه گری مربوط به یک زمان و مکان خاص نیست و بُعد داخلی آن اگر بیشتر از بُعد خارجی اهمیّت نداشته باشد، کمتر از آن نیست. رفته رفته جو حاکم بر محیط خانواده و جامعه از روحیه ی عدالتخواهی و مبارزه گری به سمت رویه ای محافظه کارانه پیش رفت تا جایی که در حال حاضر از توصیه های اصلی اکثر خانواده های ایرانی به فرزندان خود در محیط دانشگاهی، بی تفاوتی نسبت به مسائلی می باشد که ممکن است دانشجو را وادار به تحرک و واکنش برای احیای حق خود و یا حتی دیگران کند که نتیجه ی آن محرومیت و دیگر سیاست های انظباطی برای آنها باشد. از این رو توصیه ی غالب خانواده ها به فرزندان دانشجوی خود، توجه صِرف به درس خواندن و دوری از حواشی می باشد. که این امر یکی از آفت های اساسی در به وجود آمدن روحیه ی محافظه کارانه در دانشجویان می باشد. به این ترتیب دانشجو در خانواده و جامعه ای پرورش می یابد که از همان بچه گی او را نسبت به مسئله عدالتخواهی و مطالبه گری بی تفاوت نشان می دهد.

نظام آموزشی حاکم هم از دیگر عواملی ست که نقش به سزائی در به وجود آمدن این مشکلات دارد. افراد از همان سنین کودکی علاوه بر محیط خانواده، در محیطی بزرگتر به نام مدرسه مورد تعلیم و آموزش قرار می گیرند. این محیط ها شخصیت اصلی دانشجویان را شکل می دهند. اگر فضای کلی حاکم بر نظام آموزشی کشور را مطالعه و بررسی کنیم متوجه این نکته می شویم که در حوزه ی عدالتخواهی و مطالبه گری علی رغم توصیه های دینی و تاکید علماء و بزرگان کشور در این زمینه، آموزشی خاصی دیده نمی شود و اگر هم نکته ای گفته می شود، در حد اشاره ای کوتاه و گذرا می باشد که شوق و انگیزه ای در فرد ایجاد نمی کند. به این صورت است که نظام آموزشی، دانش آموز را فردی خنثی بار می آورد که تمام همّ و غم او درس خواندن و مدرک گرفتن می باشد تا بتواند در آینده کار و درآمدی برای خود داشته باشد. این موضوع سبب می شود اکثر دانش آموزان در حوزه ی عدالت اجتماعی و حتی فردی، نسبت به محیط پیرامون خود بی تفاوت باشد. که نتیجه ی آن در دانشگاه و پس از آن نمایان و آشکار می شود.

پس خانواده، محیط جامعه و نظام آموزشی حاکم، فرهنگ عدالتخواهی را به افراد تزریق نمی کنند یا اگر تزریق می کنند به شکلی مناسب این کار را انجام نمی دهند که این موضوع سبب می شود ارزش های متعالی و فرهنگی به درستی آموزش داده نشوند و عدم آگاهی نسبت به ارزش های متعالی حاکم بر جامعه زمینه ساز مشکلات دوران در دانشجویی و پس از آن برای دانشجویان و جامعه می شود.

جو حاکم بر محیط دانشگاه هم می تواند این عامل را تشدید کند. بعد از فتنه ی 88، رفته رفته فضای دانشگاهی کشور به سمتی پیش رفت که دانشجویان را ترغیب کرد تا نسبت به خیلی از مسائل بی تفاوت باشند. فضای نسبتاً آزادی که قبل از فتنه ی 88 در دانشگاه ها وجود داشت، بعد از آن به سمت فضایی امنیتی پیش رفت که دانشجو با ترس اینکه کمیته انضباطی او را احضار کند و ستاره دار شود نسبت به مشکلات صنفی، رفاهی، فرهنگی و آموزشی خود بی تفاوت شد و تا برهه ای از زمان هم حرکتی در این زمینه دیده نشد تا این که در این اواخر این فضا در حال شکسته شدن می باشد. به عبارتی دیگر، دانشگاه به جای اینکه سیاسی باشد، سیاست زده بود و مسئولین دانشگاه که اکثرشان روحیه ی محافظه کارانه ای داشتند، برای حفظ وضع موجود، تلاش زیادی برای خنثی نمودن دانشجویان کردند که در این زمینه تا حد زیادی هم موفق بودند. با حاکم شدن این فضا بر جامعه ی دانشگاهی و عدم مطالبه ی جدی دانشجویان از مسئولان و همچنین عدم رسیدگی مسئولان دانشگاهی نسبت به مشکلات موجود، رفته رفته فضای رخوت و سستی بین دانشجویان به امری عادی تبدیل شد که زمینه ساز مشکلات بسیاری برای جامعه ی علمی کشور که آینده ی کشور در دستان آنهاست، شد. طوری که دانشجو نسبت به ارزش های متعالی حاکم بر جامعه شناختی ندارد و اگر هم شناختی داشته باشد، ضعیف می باشد که این ضعف شناختی تاثیرات خود را در آینده نشان خواهد داد.