کد خبر: 157434

گزارشی اجمالی از فیلم های اکران شده در هشتم روز جشنواره 33 ام؛

نزدیک تر؛ روایت مهربانی

مستندگونه بودن "روز مبادا" تداعی فیلم های داوودنژاد را می کند؛ فیلم هایی که در فضای خانواده ی واقعی روایت شده و تصویربرداری، نورپردازی، بازی ها و حتا دکوپاژ و کارگردانی به بهانه ی همین مستندگونه بودن رها می شود.

خبرنامه دانشجویان ایران: طعم شیرین خیال، در دنیای تو ساعت چند است؟، نزدیک تر و روز مبادا از جمله فیلم های به نمایش درآمده در روز هشتم جشنواره فیلم فجر بود.

گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ از فیلم های به نمایش در آمده در روز هشتم جشنواره فیلم فجر را در ذیل می خوانید:

طعم شیرین خیال، یک بیانیه محیط زیستی
شیرین قناد دانشجوی محیط زیست و استاد رازیانی خواستگار اوست. استاد رازیانی عاشق طبیعت و طرفدار محیط زیست است.  صحبتهای او درباره طبیعت و آینده خطرناک پیش رو شیرین را به دنیای خیال می برد و در قالب موشن گرافی این افکار روی پرده سینما نمایش داده میشود.

در بهترین حالت یک تله فیلم به سفارش سازمان محیط زیست است. داستانی معمولی دارد و البته کمی کش دار است و کاملا شعارزده است و بیشتر شبیه یک بیانیه محیط زیستی مضحک است. فیلم طعم شیرین خیال شاید برای فرهنگ سازی در کودکان و نوجوانان فیلم موثری باشد و یک فیلم آموزشی برای حفط منابع انرژی و محیط زیست است.

در دنیای تو ساعت چند است؟ عاشقانه فرانسوی انتزاعی
"در دنیای تو ساعت چند است؟" داستان عشق قدیمی پسری متفاوت و شاعرپیشه به دختریست که بیش از ۲۰ سال در فرانسه زندگی کرده است. فیلم داستانی ساده دارد که  با تمهید استفاده از فلش بک برای بیان روایت، سعی شده کمی پیچیده شود و مخاطب با فیلم درگیری بیشتری پیدا کند اما چنین نتیجه ای حاصل نشده و از اواسط فیلم به بعد حوصله مخاطب سر می رود.

نکته ی جالب توجه در "دنیای تو ساعت چند است؟" علاقه ی بیش از اندازه "صفی یزدانیان" -کارگردان فیلم- به زبان فرانسویست تا جاییکه به بهانه های مختلف کاراکترها با این زبان در فیلم صحبت می کنند، انگاری همه ی مردم رشت با زبان فرانسه آشنا هستند؛ حتی پیرمردی که در کنار خیابان ترازو دارد و مردم را وزن می کند!

"در دنیای تو ساعت چند است؟" عاشقانه ای روشنفکرانه است، عاشقانه ای که بیشتر در رمان های ادبیات کلاسیک غربی وجود دارد تا زندگی واقعی ایرانی و تلاشی است برای ارائه  مفهومی انتزاعی از عشق.

نزدیک تر، روایت مهربانی
نزدیک تر روایتی موفق از زندگی جدید علی است که تصمیم گرفته بعد از چند ماه حقیقت را درباره خانواده اش به نامزدش بگوید. علی موارد زیادی را از نامزدش پنهان کرده بوده و حالا در خانه کم کم مسایل به نحوه دیگری آشکار میشود. علی نه سال معتاد به هرویین بوده و سه سال است ترک کرده است. مهتاب هم سعی دارد حال علی را درک کند و با علی فعلی زندگی کند نه علی گذشته.
"مصطفی احمدی" از بازیگرهای نام آشنایی استفاده کرده تا فیلم پر دیالوگش از ریتم نیافتد و البته تا اندازه ای نیز موفق بوده است.

نزدیک تر یک فیلم محترم است که در انتها خیلی هول هولکی جمع بندی می شود و همه با هم مهربان می شوند و شاید این جدی ترین ایراد نزدیک تر است، و با این حال باید گفت از بسیاری فیلم های دیگر جشنواره سی و سوم یک سر و گردن بالاتر است.

"روز مبادا" اثر "فائزه عزیزخوانی" دهن کجی محترمانه ای است به زندگی دین مدارانه ی مردم؛ مادری به دلیل خوابی که دیده است در انتظار مرگ بوده و دخترش از آمادگی او برای مردن فیلمبرداری می کند.

مادر از حاج خانم مسجد در مورد قیمت نماز و روزه قضا می پرسد و یکی از مسجدی ها در جواب می گوید اگر آقا با صدای بلند بخواند رکعتی ۲۰۰۰ تومان و اگر خانم بخواند رکعتی ۱۰۰۰تومان! در همان سکانس روحانی مسجد با بلاهت تمام از فیلمبردار خواهش می کند تا کاشی های محراب، عکس شهدا و ماکت روز عاشورا که بچه های بسیجی مسجد درست کرده اند هم در فیلم باشد!

استخاره گرفتن، اصرار بر حجاب و غیرتمند بودن نیز به بهانه های مختلف در طول فیلم مضحکه می شود.

مستندگونه بودن "روز مبادا" تداعی فیلم های داوودنژاد را می کند؛ فیلم هایی که در فضای خانواده ی واقعی روایت شده و تصویربرداری، نورپردازی، بازی ها و حتا دکوپاژ و کارگردانی به بهانه ی همین مستندگونه بودن رها می شود.