کد خبر: 221113

یک جنایت تاریخی در دانشگاه صنعتی اصفهان +تصاویر

خوشبختانه با وساطت یکی از روحانیون دانشگاه و هماهنگی مسؤولان، سربازان وارد خوابگاه 5 نشدند و خود دانشجویان با اغتشاش‌گران شروع به برخورد کردند و آن‌ها هم با دیدن این صحنه فرار کردند و به تدریج جو خوابگاه و دانشگاه آرام شد اما بوی سوختگی و آثار آشوب‌های وحشیانه بر در و دیوار دانشگاه و دل و قلب دانشجویان ماند.

خبرنامه دانشجویان ایران: به قول خودشان برای زهرچشم گرفتن از بقیه سربازها گلوی سرباز بیچاره را که با زرنگی به داخل خوابگاه آورده بودند با شیشه نوشابه کمی بریدند؛ یکی از آن‌ها فریاد می‌زد بکش! بکش! که طرف مقابل شیشه را انداخت و گفت «من آدمکش نیستم همین قدر بس است!».

به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»، نشریه دانشگاه صنعتی اصفهان با انتشار مطلبی به مناسبت سالروز حماسه 9 دی با عنوان «گزارشی از یک جنایت تاریخی» به بازخوانی وقایع خرداد سال 1388 این دانشگاه پرداخته که متن این گزارش در ادامه آمده است.

عصر روز شنبه 23 خرداد ماه 88 که نتایج انتخابات اعلام شد، من در خوابگاه بودم و به همراه دوستانم برای امتحان فردا آماده می‏شدیم؛ سلف دانشگاه به خاطر پیگیری‌های شورای صنفی در ایام امتحانات ماءالشعیر می‌داد؛ اتفاقات عجیب آن شب از همان سلف شروع شد چراکه برخلاف رویه مرسوم، بعضی‏ها شیشه‌های ماءالشعیر را با خود بیرون می‌بردند.

حوالی ساعت 10 آن شب با دوستان مشغول دیدن سخنرانی آقای رئیس‌جمهور بودیم که به تدریج سروصدایی غیرعادی از محوطه خوابگاه به گوشمان رسید، عده‌ای از درون اتاق‌ها و عده‌ای در پایین خوابگاه 2 دانشگاه، شعارهای مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر دروغ‌گو سر داده بودند و به تدریج عده‌ای را از داخل ساختمان خوابگاه را با خود همراه کردند؛ من و دوستانم پایین آمدیم تا ببینیم چه خبر است. دقایقی بعد کسانی که پایین بودند، با پرتاب شیشه‌های ماءالشعیر، شیشه‌های خوابگاه 2 را شکستند و جمعیت دانشجویان را به پایین کشاندند.

یخچالی که از طبقه چهارم افتاد جو هیجانی را بیشتر کرد
عده‌ای برای تماشا و عده‌ای برای شعار دادن و تخلیه خود می‌آمدند، در این حین بود که ناگهان یک یخچال از طبقه 4 خوابگاه به پایین پرتاب شد و با صدایی مهیب، جو هیجانی موجود را چند برابر کرد، در ادامه تعدادی مانیتور نیز به پایین پرتاب شد، معلوم بود که این حرکت‌ها با برنامه‌ریزی قبلی و برای تحریک بچه‌ها و تزریق هیجان به گروه جمع شده انجام می‌شد.

به تدریج جمعیت زیادتر شد و عده‌ای، تجمع‌کنندگان را به سمت ساختمان مرکزی دانشگاه (محل اتاق ریاست و ساختمان اداری دانشگاه) فراخواندند و جمعیت با سردادن شعار به سمت ساختمان مرکزی روانه شدند، با رسیدن جمعیت به ساختمان مرکزی، تعدادی آجر به شیشه سکوریت‌های ساختمان پرتاب شد و همه آن‌ها پودر شدند؛ الان دیگر راه ورود به ساختمان باز شده بود هر چند که ورودی‌های اصلی ساختمان مانند همیشه بسته بودند.

گروهی جمعیت را دوباره به سمت اداره آموزش حرکت دادند. ظاهراً آنجا شیشه سکوریت نداشت و حفاظ پنجره‌ها آهنی بود؛ جمعیت مأیوس به سمت سلف دانشگاه حرکت کرد. بعد از شکستن شیشه سکوریت‏ها و پنجره‌های سلف و تریای سلف، جمعیت شعارگویان به سمت خوابگاه دختران حرکت کرد.

ورود پسران به خوابگاه خواهران
فکر نمی‌کردیم خوابگاه دختران مثل پسران شلوغ شده باشد ولی مثل این که آنجا هم عده‏ای با ایجاد سروصدا و شکستن شیشه‌ها، دخترها را هم هیجان زده کرده بودند؛ با رسیدن جمعیت به حصار خوابگاه دختران، ابتدا اتاق انتظامات ورودی خوابگاه تصرف و منهدم شد و هر کسی از لج انتظامات هم که بود یک سطل آشغالی چیزی پرتاب می‌کرد به اتاق، ماشین‌هایی که پلاک دولتی بودند واژگون و شیشه‌های آن‌ها هم شکسته می‌شد.

معترضان به نتیجه انتخابات، قفل حصار ورودی خوابگاه خواهران را شکستند و تعدادی به داخل رفتند، تعدادی از دخترها هم از داخل شیشه‌های اتاق‌ها را می‌شکستند و به بیرون خوابگاه جمع می‌شدند؛ اوضاع شلوغ و به شدت احساسی بود عده‌ای شعارهای تند می‏دادند و برخی هم به دختران خط می‌دادند که این کار را بکن و این کار را نکن، بعضی‌ها هم از فرصت استفاده کرده و با دخترهایی که پایین آمده بودند بگوبخند راه انداخته بودند.

هسته اصلی اعتراض حدود 15 نفر بود اما همین عده با ایجاد هیجان و تحریک احساسات، تعدادی از دانشجویان را با خود همراه کردند؛ بقیه هم برای تماشا جمع شده بودند. شدت هیجان ایجاد شده، جوی درست کرده بود که هیچ‌کس جرأت نداشت به آن حرکت‌های آشوبگرانه و شعارهای تند اعتراض کند.

مدتی بعد، تعدادی از پسرها مقوا و چوب پیدا کردند و آتش زدند و دخترها را به همراهی فراخواندند، اما دخترها 50 متر بیشتر جلوتر نیامدند و بعد از مدتی شعر ای ایران و یار دبستانی خواندن و رقصیدن و کف زدن، به اتاق‌هایشان برگشتند؛ البته تلاش مأموران انتظامات و سرپرست خوابگاه خواهران هم در بازگشت آن‌ها به اتاق‌هایشان مؤثر بود.

آمفی‌تئاتر را به آتش کشیدند
در همان زمان تعدادی از دانشجویان خوابگاه بالا به سمت سالن آمفی‌تئاتر حرکت کردند و در خوابگاه الغدیر هم پس از نابودی اتاق انتظامات و شکستن شیشه‌های خوابگاه به سمت آمفی‌تئاتر آمدند؛ در این زمان تعداد اغتشاش‌گران به حدود 100 نفر می‏رسید، البته جمعیت بیشتر بود عده‌ای برای تماشا آمده بودند و با معترضین همراهی نمی‏‌کردند؛ اغتشاشگران با شکستن شیشه‌های پنجره آمفی‌تئاتر به داخل آن رفتند و خیلی زود پرده آمفی‌تئاتر را آتش زدند که به سرعت سوخت و آتش به نقاط دیگر ساختمان آن هم سرایت کرد.

تعدادی از دانشجوها و به خصوص اعضای بسیج شروع به خاموش کردن آتش کردند، اغتشاش‌گران سپس دوباره به سمت ساختمان مرکزی رفتند و آنجا را به آتش کشیدند و اموال تعدادی از اتاق‌ها از جمله اتاق حراست، انتظامات و ریاست را نابود کردند، تعداد زیادی مانیتور و کامپیوتر را شکستند و 3 خودروی دانشگاه را هم واژگون کردند.

پس از آتش زدن خودروها، جمعیت اغتشاش‌گر به سمت تالارها شتافت و با شکستن تمام صندلی‌های تالارهای 1 تا 7 (حدود 800 صندلی)، عملاً امتحانات فردا را لغو کرده و با آتش زدن تالار 8 که در آن مراسم دانشگاه مانند سخنرانی‌های سیاسی یا فرهنگی و بعضی جشن‌های کوچک برگزار می‏شد، برنامه‌شان را دنبال کردند؛ جالب اینجا بود که قبل از آتش زدن تالار 8 پیانویی را که متعلق به اموال دانشگاه و در اختیار کانون موسیقی بود، از ساختمان خارج کردند.

همه چیز را آتش زدند و از بین بردند به جز پیانو
همان‌جا یکی از بچه‌های بسیج که در حال خاموش کردن آتش بود، دچار سوختگی شدیدی شد، بعد از تالارها، اغتشاشگران به سمت مجتمع کلاس‌ها رفتند تا آخرین مکان برگزاری امتحان را نیز نابود کنند، ساعتی بعد با شکستن صندلی تمام کلاس‌ها و نابود کردن سالن مجتمع هدف انجام شده بود.

ساعت 1:15 بامداد بود، اهداف بعدی آشوبگران می‌توانست کتابخانه مرکزی و دانشکده‌های شیمی و نساجی باشد چون این دو دانشکده دارای مقدار زیادی مواد آتش‌زا و با قابلیت انفجار بود، جمعیت پس از مجتمع کلاس‌ها دو دسته شد عده‌ای به سمت دانشکده برق رفته و تعدادی هم به سمت دانشکده شیمی رهسپار شدند؛ در این زمان، یگان ویژه نیروی انتظامی وارد دانشگاه شد و دانشجویان با مشاهده آن‌ها به سمت خوابگاه و جنگل دانشگاه فرار کردند.

بر سر سربازها آب جوش ریختند
مأموران نیروی انتظامی در نزدیکی خوابگاه مستقر شد و با زدن باتوم به حفاظ‌های خود سعی در آرام کردن جو و ترساندن اغتشاشگران داشتند، متأسفانه تعدادی از دانشجویان با دادن فحش‌های ناموسی به سربازان و ریختن آب جوش از طبقات بالا بر سر آن‌ها باعث شدند که چند سرباز به سمت ورودی خوابگاه 2 حرکت کنند.

تعدادی از اغتشا‌ش‌گران با زرنگی هرچه تمام یکی از سربازها را گرفته و به داخل آوردند، ابتدا کلاه او را برداشته و با آجر سر او را شکستند، بعد به قول خودشان برای زهرچشم گرفتن از بقیه سربازها گلوی سرباز بیچاره را با شیشه نوشابه کمی بریدند. یکی از آن‌ها فریاد می‌زد بکش! بکش! که طرف مقابل شیشه را انداخت و گفت «من آدمکش نیستم همین قدر بس است!»

با این اقدام، نیروی انتظامی وارد خوابگاه شد، به هنگام ورود تعدادی از اغتشاش‌گران در اتاق‌ها مخفی شدند و بقیه هم از پنجره‌ها بیرون پریده و به سمت جنگل رفتند. (از طرف جنگل دانشجویان می‌توانستند از سمت امامزاده محمد واقع در کوه سید محمد که بعد از جنگل واقع شده بود فرار کنند) دانشجوهای بی‌طرف و ناظر هم به مسجد می‌رفتند تا از محل خطر دور شوند؛ عده‌ای از دانشجویان دلسوز هم با هماهنگی حراست، دانشجویان را به سمت مسجد می‌آوردند.

سربازها درب اتاق‌ها را شکستند
متأسفانه تعدادی از سربازان در اشتباهی فاحش، درب اتاق‌ها را شکستند و با کتک زدن دانشجویان باقی‌مانده در خوابگاه که یا خواب بودند یا برای امتحان آماده می‌شدند، همه را بیرون از ساختمان منتقل کردند؛ بعضی از دانشجویان که نمی‌دانستند کف راهروی خوابگاه پر از شیشه است با پای برهنه بیرون آمده بودند و کف پای آن‌ها زخمی شده بود؛ تعدادی از اغتشاش‌گران در خوابگاه 5 هم با تحریک نیروی انتظامی و با انداختن چند کولر در راه پله‌های خوابگاه و آماده کردن تعدادی آجر و سنگ، قصد داشتند با نیروی انتظامی مقابله کنند.

خوشبختانه با وساطت یکی از روحانیون دانشگاه و هماهنگی مسؤولان، سربازان وارد خوابگاه 5 نشدند و خود دانشجویان با اغتشاش‌گران شروع به برخورد کردند و آن‌ها هم با دیدن این صحنه فرار کردند و به تدریج جو خوابگاه و دانشگاه آرام شد اما بوی سوختگی و آثار آشوب‌های وحشیانه بر در و دیوار دانشگاه و دل و قلب دانشجویان ماند.

تحریک کنندگان دانشگاه را ترک کرده بودند
جالب اینجا بود که کسانی که آن شب و قبل از شروع فاجعه در دانشگاه، دانشجویان را در خوابگاه‌ها تحریک می‌کردند، روز بعد هنگام ورود به دانشگاه دستگیر شدند. آن‌ها هنگام دستگیری با مظلوم‌نمایی و اعتراض می‌گفتند: ما که اصلاً در دانشگاه نبوده‌ایم؛ واقعیت هم داشت، زیرا آن‌ها پس از تحریک دانشجویان هوادار آقای موسوی، دانشگاه را ترک کرده بودند.

خسارات وارده به اموال دانشگاه و دانشجویان در آن شب تلخ، بیش از 2.5 میلیارد تومان برآورد شد. البته خسارات روحی و روانی دانشجویان... این واقعه تلخ و فراموش نشدنی ضمن به جای گذاردن خسارت‌های کلان مادی و تجهیزاتی در مجموعه مهمی چون دانشگاه صنعتی اصفهان، تبعات فردی جبران‌ناپذیری را برای عوامل دخیل در این حادثه و تبعات حیثیتی فراوانی برای مجموعه بزرگ دانشگاه صنعتی اصفهان به همراه داشت.

آنچه که پس از این واقعه تلخ در تاریخ به ثبت رسید، خیانت مارقین انقلاب به کشور، نظام و مردم بود که در این راه از حمله به مردم و به آتش کشیدن اموال عمومی ملت نیز دریغ نورزیدند و در سایه غفلت برخی دانشگاهیان خسارات بزرگی را به دانشگاه وارد نمودند.

منبع: فارس