کد خبر: 224989

نیما کرمی

فجر همیشگی!

اما ورود سینما به ایران به شکلی نامیمون همراه گشت و به جای آنکه این پدیده در بین مردم باشد، شکلی اشرافی به خود گرفت و تا به امروز این روند ادامه دارد. سینمای ایران به جای آنکه آرمان های ملی و دینی خود را بر پرده نقره ای به نمایش بگذارد، به موضوعاتی نظیر خیانت، تجاوز، اسیدپاشی، اعتیاد، فقر و... پرداخت.

خبرنامه دانشجویان ایران: نیما کرمی// فجر در فرهنگ فارسی معین سپیده دم معنی می شود. سپیدی صبحی که از تاریکی خارج و به سمت نور در حرکت است، مانند دهه فجر. دهه ای که برای آن سال های زیادی زمان صرف شد و خون های زیادی تقدیم گشت تا بساط رژیمی برچیده شود و نظامی شکل بگیرد.

نظامی که بایستی برای انتقال آرمان های خود، علاوه بر داخل کشور، در سرتاسر عالم گسترده شود و به جهانیان معرفی شود تا سایرین،  به عنوان یک الگو در برابر استکبار  از آن استفاده کرده و  مقابله کنند. اما برای این معرفی، تنها رخداد سیاسی کافی نیست و به بازو های کمکی زیادی نیاز است.

یکی از این بازو ها فرهنگ است و از شاخه های فرهنگ، پدیده ی مهمی است به نام سینما. سینمایی که علاوه بر وجه تفریحی آن، در کارکرد یک رسانه می تواند وظیفه مهمی بر دوش خود داشته باشد و مفاهیم یک نظام دینی را برای دیگر ملت ها شرح دهد و آن را به شکلی صحیح در ذهن ها تثبیت نماید.

سینما به عنوان یک رسانه از همان سال های آغازین خود مورد توجه قرار گرفت و کشور های مبدع، از دید خود به نحوی صحیح، برای مقاصد مورد نظرشان استفاده کردند و تا عصر حاضر از آن نتیجه گرفتند.

اما ورود سینما به ایران به شکلی نامیمون همراه گشت و به جای آنکه این پدیده در بین مردم باشد، شکلی اشرافی به خود گرفت و تا به امروز این روند ادامه دارد. سینمای ایران به جای آنکه آرمان های ملی و دینی خود را بر پرده نقره ای به نمایش بگذارد، به موضوعاتی نظیر خیانت، تجاوز، اسیدپاشی، اعتیاد، فقر و... پرداخت.

سینمایی که به جز آثاری اندک از زندگی و مسائل مردم به شکلی صحیح، به موضوعاتی فرعی پرداخته و برای دریافت جوایز خارجی شکل اغراق به خود گرفته تا هنرمندان آن خود را جهانی بخوانند و به آن افتخار کنند و این جوایز را برای خود پشتوانه ای قرار دهند تا نکند کسی آنان را نقد کند و آنان را به چالش بکشد.

امسال نیز همانند سی و پنج دوره گذشته جشنواره فیلم فجر برگزار می شود و  به جز تعداد محدودی از آثار، سایر،  به مضامینی کلیشه ای پرداخته شده که با زندگی واقعی و در جریان روزمره مردم بسیار متفاوت است.

انگار امسال نیز باید به رستورانی به نام سینما رفت و هنگام سفارش یک غذای لذیذ، ناچارا به تماشای فیلم هایی نشست که از آرمان های ملی و دینی خود بسیار دور است و به جای تماشای یک فیلم جذاب، بالاجبار همان همیشگی نامطبوع را سفارش گرفت و تحمل کرد.