خبرنامه دانشجویان ایران: ایشان برای من نقل کرد امام فرموده تخته آنهایی که در زیرزمین هست بردارید و کرسی درست کنید. به حاج آقا مصطفی گفته بودند که با این ها نمیشود درست کنیم و با نئوپان درست کنید. ما کرسی با نئوپان درست کردیم وقتی امام دید عصبانی شد و گفت مگر نگفتم با تختههای زیرزمین درست کنید، چرا نئوپان گرفتید؟
به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» به نقل از تسنیم با آیتالله طباطبایینژاد میخوانید: حملهکنندگان به فیضیه «بهایی» بودند/ امام به پسرش: آخر مرا جهنمی میکنی!/تاکنون یک کلمه خلاف از آیتالله خامنهای ندیدهایم و... .
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم ــ عباس کلاهدوز و محمدعلی سافلی: یک روز پیش از اجلاسیه دوم مجلس خبرگان بود که تهران را بهمقصد قم ترک کردیم تا با امام جمعه و نماینده ولیفقیه در اصفهان گفتوگو کنیم. شاگرد پا به سن گذاشته امام راحل در قم میزبان ما شد و با صبر و حوصله سؤالات ما را از سالهای دور نهضت و همراهیاش با امام راحل پاسخ گفت، جوابهایی که با طمأنینه داده میشد و مشخص بود یاد کردن از آن دوران برای وی لذتبخش است.
آیتالله سید یوسف طباطبایینژاد در شهریور 1323 شمسی در روستای ظفرقند اردستان به دنیا آمد. وی در سال 1337 با مشورت پدر جهت تحصیل و فراگیری علوم دینی راهی شهر مقدس قم شد و تا سال 43 دروس مقدماتی و قسمت عمده کتب سطح حوزه را در محضر اساتید حوزه علمیه قم فرا گرفت و در اواخر سال 43 تقریباً همزمان با تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه برای ادامه تحصیل به نجف اشرف مشرف شد و در محضر علمای آن بلاد تلمذ کرد.
وی در مدت اقامت در نجف از نزدیک شاهد زندگی شخصی و نحوه مبارزات امام بود و روایتها و کمتر گفته شدههایی از آن دوران دارد. آیتالله طباطبایینژاد در اواخر سال 48 از شهر نجف به ایران مراجعت کرد و مشغول به تحصیل و تدریس و فعالیت انقلابی شد. از جمله مسئولیتهای آیتالله طباطبایینژاد میتوان به مسئولیتهای ذیل اشاره کرد:
عضویت در دیوان عالی کشور
نماینده مردم اردستان در دوره سوم و چهارم مجلس شورای اسلامی
نماینده مقام معظم رهبری در کشور سوریه منصوب گردیدند
نماینده ولیفقیه و امام جمعه اصفهان
عضویت در مجلس خبرگان رهبر
امام در هوای بسیار گرم نجف اجازه نمیدادند کولر نصب کنیم؛ میفرمودند مگر طلبهها کولر دارند که ما داشته باشیم
از خاطراتی که از امام رضوان الله دارم این است که ما شب های پنج شنبه میرفتیم اتاق بزرگی که طبقه بالا بود. امام مینشستند و کسی سوال و یا مسئلهای داشت میپرسید. ما هم میرفتیم برای این که امام را ببینیم. یکی از خاطرات امام این است که در سال اول اجازه نداد کولر بزنند. تابستان در اتاق نمیماندند، همان حیاط را فرش کرده بودند. فرمایششان این بود که مگر همه طلبهها کولر دارند که ما داشته باشیم؟ خیلی هم گرم و سخت هم بود ولی اجازه نداده بود.
بالاخره تصمیم گرفتند جایی که آقا مینشیند کرسی درست کنند و در داخل آن پنکه بگذارند. خدا آیتالله قرهی را رحمت کند. هم خودش را و هم پسرش را که جدیداً فوت کرد. مرحوم قرهی از جوانی پیش امام و خیلی مورد اعتماد ایشان بود. آقای قرهی گفته بود میخواهیم کرسی درست کنیم. ایشان برای من نقل کرد امام فرموده تخته آنهایی که در زیرزمین هست بردارید و کرسی درست کنید. به حاج آقا مصطفی گفته بودند که با این ها نمیشود درست کنیم و با نئوپان درست کنید. ما کرسی با نئوپان درست کردیم وقتی امام دید عصبانی شد و گفت مگر نگفتم با تختههای زیرزمین درست کنید، چرا نئوپان گرفتید؟
خاطرهای از زهد و ساده زیستی حیرت انگیز امام/ "شما عاقبت من را جهنمی میکنید"
مرحوم قرهی میگفت ما ترسیدیم و گفتیم آقا مصطفی به ما گفته و انداختیم گردن حاج آقا مصطفی. امام با عصبانیت فرمود تو و مصطفی آخرش ما را جهنمی میکنید. واقعاً این خاطره خیلی مهم است.
خاطره دیگر این است که حیاط خانه امام که گفتم تقریبا یک مترش آجر بود و بقیهاش گچ بود. یک ستون داشت و ستون تا بالاآجر بود و وسطش گچ بود. پایینش هم آجر بود و این آجرها پوسته کرده بود. تکیه میدادیم پوستههایش به لباس میچسبید. به امام گفته بودند اجازه بدهید این آجرها را بتراشیم و رنگ کنیم. اجازه نمیداد ولی گفته بودند کسانی که میآیند لباسشان کثیف میشود. آنقدر اصرار کردند که قبول کرد.
یک هفتهای بیرونی تعطیل بود. امام وقتی آمد و دید که راهرو را هم رنگ کردند، با ناراحتی فرمود "کف پله را هم رنگ میکردید! شما آنجا گفتید لباس مردم کثیف میشود رنگ کنیم چرا راهرو هم رنگ کردید؟" بعد با ناراحتی گفت "کف پله که سنگ بود، کف پله را هم رنگ بزنید. چرا همه جا را رنگ کردید؟"
پاسخ جالب امام به حاج آقا مصطفی: بگذار در عوامی خودمان باقی بمانیم!
یکی از کسانی که واقعاً هر لحظه که آدم با او بود به یاد خدا میافتاد، امام(ره) بود. هم با رفتار و کردار و ادبش و هم با سبک نشستن و برخواستنش. با نظمی که داشت یعنی ساعت هشت شب حرم حضرت علی(ع) بودند. یکی دو سال اول هم شب میرفت و هم صبح یعنی شبانه روز دو مرتبه به زیارت میرفت. مرحوم حاج آقا مصطفی هم یک بار به آقا گفتند که مگر شما معتقد نیستید که "بعد منزل نبود در سفر روحانی" امام فرموده بود "خب حالا که چی؟" آقا مصطفی گفت "چرا هر شب حرم میروید. از همین جا سلام بدهید!" آقا هم پاسخ جالبی داد و گفت "بگذار ما به عوامی خودمان باقی باشیم. فلسفه برای من نباف".
امام پیش از انقلاب برای آینده نظام برنامه ریزی و فکر همه چیز را کرده بود
تسنیم: برخی شبه روشنفکران داخلی با طرح شبههای مدعیاند امام میدانست چه نمیخواهد اما نمیدانست چه میخواهد. یعنی میدانست با نظام مبارزه کند اما جایگزینی در ذهنش نبود در صورتی که امام از نجف درس ولایت فقیه را به شیوه کاربردی میگوید. شما به عنوان یکی از شاگردان ایشان که در درس ولایتفقیه شرکت داشتید، نظرتان درباره مسئله ولایت فقیه و روش نهضت امام راحل و پاسخ به این ادعاها چیست؟
من بخش هایی از این درسها را شرکت کردم. امام فکر همه چیز را کرده بود و وقتی انقلاب پیروز شد در اواخر سال 57 و اوایل 58 ظرف یکی دو ماه کارهای اساسی را انجام داد مثلا کمیته امداد، بنیاد مستضعفان و بنیاد شهید، سپاه، بسیج و.. را تشکیل داد.
ایشان برنامهریزی دقیق و فکر داشته است. در کشف الاسرار هم مشخص است آقا چه میخواهد منتهی با ملایمت جلو میآمدند و یک دفعه حمله نمیکرد. انصافا هم در نهضت روی نظم جلو آمد و نگهداری نهضت هم با حساب و کتاب بود. عصبانی نمیشد و با همه خلاف هایی که بنیصدر داشت میگذاشت که وقتش برسد. خلاصه نمونه بود.
شیوه امام شاگردپروری بود/ تفاوت شیوه تدریس امام و مرحوم خویی
تسنیم: ویژگیهای درس امام چه بود؟ در همان ایامی که در نجف بودید شاکله درسی ایشان چه ویژگی داشت و درس خارج ایشان چه تفاوتی با سایر علمای آن زمان از جمله مرحوم آیت الله خویی داشت؟
امام(ره) شاگرد پرور بود یعنی مثل درسهای مرحوم آیتالله خویی نمیشد راحت بنویسی و جمع بکنی و کتابش کنی. برای یک روایت یک وقت میبینید ده احتمال میداد. هر احتمالی را مطرح و بعد رد میکرد. این شیوه درس دادن خیلی سخت است و در این شیوه طلبه ساخته میشود ولی جمع و جور کردن این درسها قدری مشکل است فلذا بیشتر کتابهای امام نوشته خودشان است برخلاف آقای خویی رضوان الله تعالی علیه که شاگردانش تقریر کردند.
امام (ره) احتمالات مختلف را مطرح میکرد و دوباره به نظریه اصلی برمیگشت کاری که شیخ انصاری میکرد. آقای خویی کار را میگرفت و جلو میرفت. راحت هم میشد تقریرات بنویسی و ضبط و چاپ کنی اما بعضیها این طور نیست. امام راحل(ره) شاگرد پروریاش نمونه بود.
درس خارج فقه، درس پژوهش است. درس تحقیق است و صرفاً خواندنی نیست. باید یک مسئلهای که دیگران گفتند این مسئله اسنادش را بگویی، احتمال ضعیف هم که باشد آن را هم باید بگویی و بعد بتوانی رد یا تایید کنی. در این رفت و برگشتها طلبه رشد پیدا میکند
تسنیم: وقتی از نجف به ایران آمدید، فعالیتهای مبارزاتی شما به چه شکل بود؟
قبل از رفتن به نجف از 15 سالگی منبر میرفتم و بعد هم که آمدیم هم درس میگفتم و در حوزه هم محرم و صفر منبر میرفتم. زمانی که شاه فرار کرد دعوت به دزفول بودم با این که حکومت نظامی هم بود اما در دزفول حکومت نظامی را میشکستند. زمانی که من رفتم آنجا 32 نفر از مردم کشته شده بودند که 29 نفر از پلیس بود فلذا هیچ کس جرات نمیکرد آنجا حکومت نظامی را برقرار کند.در امامزاده شان که امامزاده سبز قبا میگفتند منبر میرفتم، جمعیت میآمدند و سه روز آنجا منبر می رفتم.
در خمینی شهر زمانی که مجسمه شاه را پایین آوردند منبری انقلابی شان در واقع من بودم که مجسمه شاه را پایین آوردند. شب یازدهم محرم بود که یک پاسبانی خبرها را برای ما میآورد و به ما میگفت که چه کسانی را میخواهند بگیرند و شبانه من به شاهین شهر منزل یکی از رفقا آمدم.
آیت الله منتظری فریب خورد
تسنیم: درس مرحوم منتظری هم شما شرکت کرده بودید؟
بله؛ فراوان بودم. من اولین سالهایی که درس خمس در مسجد اعظم میگفت میرفتم. بعد هم که قائم مقام رهبری شد و درس ولایت فقیه میگفتند من میرفتم. رفت و آمد خانوادگی هم داشتیم.
تسنیم: ایشان با این علمیت فقهی چه شد که سرنوشتشان در حوزه سیاسی این طور شد؟
بالاخره اطرافیان آدم خیلی تأثیر گذارند. یکی از اشتباهات وی این بود که برادر دامادش فریبش میداد.
تسنیم: مهدی هاشمی معدوم؟
بله، انسان خوش قلمی بود. زمان شاه میخواستند اعدامش کنند که یک نامه به شاه نوشت تا اعدامش نکنند. در سازمان نهضتهای آزادیبخش هم کارهای خلافی در افغانستان و دیگر جاها انجام داده بود و وقتی اشتباهاتش مشخص شد به همه آنها اعتراف کرد. آقای منتظری میدانست ری شهری که مهدی هاشمی را اعدام نمیکند بلکه دستور امام است. وقتی هم که جنازه اش را میخواستند قم بفرستند تمام اعضای خانواده اش را به استقبال جنازه فرستاد. برای کسی که به دستور امام پروندهاش رسیدگی و پس از اثبات جرم اعدام شده بود.
استعداد مقام معظم رهبری وافر است/ ایشان در گفتار و نوشتار در دنیا بینظیر است
تسنیم: با همه شاگردان مرحوم امام که صحبت میکنیم انتهای مصاحبه در رابطه با مدیریت سیاسی و منزلت فقهی رهبر معظم انقلاب میپرسیم. باتوجه به اینکه شما از شاگردان قدیمی حضرت امام هستید، نظرتان درباره توان علمی و اجتهاد رهبر معظم انقلاب که در سالهای اخیر کمتر به آن پرداخته شده چیست؟
در بعد علمی بعضی ها خیال میکنند کسی که در حوزه زیاد باشد مثلا علمش بالا میرود اما این طور نیست. استعداد خودش یک مسئله واقعاً خیلی مهم است. در حوزه افرادی هستند که پنجاه سال درس خواندند اما یک کتاب نمیتوانند درس بدهند. تنها رفته پای درس نشسته و عین پا منبری میشود. شما میبینید کسانی هستند 50 سال است پای منبر هستند.
مقام معظم رهبری استعدادش واقعاً در فقه وافر است. درس خارج را که شروع کردند، من مدتی میرفتم. نظم و انضباط و درک مطلبشان خیلی مهم است. استعدادش خیلی بالا است و فتواهایش خیلی خوب است و آدم لذت میبرد. آقا نمونه است و در گفتار و در نوشتار در دنیا بینظیر است
تسنیم: شما رئیس کمیسیون «بررسی راه های پاسداری و حراست ولایت فقیه» مجلس خبرگان هستید. این اسم خیلی اسم بامسمایی است. کارکرد و کارویژه این کمیسیون چیست؟ این مدیریت و سیاسی رهبری را چگونه ارزیابی میکنید؟
ابتدا باید بگویم خبرگان وظیفه شان دو چیز است یکی اینکه خدای ناکرده اگر رهبر مشکلی برایشان پیش آمد و از دنیا رفتند رهبر بعدی را تعیین کنند. در همین کمیسیون یکی از کارها این است افرادی که زنده هستند را بررسی کنیم و به هیچ کس مصادیق را نمیگوییم ولی بررسی میکنیم. دوم اینکه مواظب این هستند صفاتی که باید رهبر داشته باشد اگر از رهبر زنده سلب شد باید کنارش بگذارند. مثلا فرض کنید رهبر باید مجتهد باشد باید عادل باشد، باید مدیر و مدبر باشد اگر این رهبر آلزایمر گرفت و نسیان بر او عارض شد، وی را کنار بگذارند، یا عدالتش خدای ناکرده از بین رفت یا پیر شد به طوری که دیگر نمیفهمد در دنیا چه میگذرد ولو زنده باشد او را کنار میگذارند.
خبرگان مراقب استمرار صفات رهبر است/تاکنون یک کلمه خلاف از آیت الله خامنهای ندیدهایم
پس وظیفه ما دو چیز است. یکی جانشینی و یکی حفاظت از صفات، نه این که در کار آقا دخالت بکنند. بعضیها خیال میکنند خبرگان بالا دست آقا است! نه این طور نیست. رهبری، رهبر اعضای خبرگان هم هست و همه تابع هستند و فقط مراقب صفات رهبری هستند که در ایشان موجود باشد.
تسنیم: شما مرتباً این مسئله را در کمیسیون رصد و پایش میکنید؟
پایش نمیخواهد. ما عملکرد آقا را میبینیم و بررسی میشود و کار خلافی واقعا نمیبینیم و تا حالا یک کلمه هم قول خلاف از ایشان ندیدیم.
تسنیم: سال 81 رهبر انقلاب شما را به عنوان نماینده ولی فقیه و امام جمعه اصفهان منصوب کردند و آن زمان اصفهان وضعیت آشفتهای داشت و با حضور شما این مسائل ختم بهخیر شد. چه شد که شما از طرف رهبری برای این مسئولیت انتخاب شدید؟
مقام معظم رهبری خیلی مشورت کرده بودند که چه کسی را جای آقای طاهری بگذارد و به افراد مختلف هم گفته بودند افرادی که می شناسید را معرفی کنید. ده نفر را به آقا پیشنهاد کردند و آخرین نفر من بودم. من آن زمان نماینده آقا در سوریه بودم. یک روز آقای محمدی گلپایگانی زنگ زد و گفت دوشنبه که هواپیمای ایران ایر میآید شما به ایران بیایید و با شما کار داریم. من هم آمدم و آقای محمدی گفت وجدانا ما نفراتی که گذاشته بودیم آخرین نفر شما بودید. ما لیست را بعد از بررسیهای مختلف به آقا نشان دادیم و ایشان نگاه کرد و فرمودند فردا جوابتان را میدهم. فردا هم گفتند که به شما بگوییم به ایران برگردید و این مسئولیت را قبول کنید.
برخی طرفداران آیت الله طاهری به دنبال متشنج کردن اصفهان بودند
تسنیم: شما چه اقداماتی انجام دادید که فضای متشنج زمان مرحوم آقای طاهری در اصفهان آرام شود؟
وقتی ما رفتیم اصفهان خیلی افراد میخواستند بیایند علیه آقای طاهری صحبت کنند. هر کس آمد گفتم آقای طاهری اولاً سید است، ثانیا روحانی و ثالثا پدر شهید است. رابعا برای انقلاب هم کار کرده است. اینها به مرور کم شدند. بعد هم معلوم شد بعضی از سمت خودشان آمدند که علیه آقای طاهری حرف بزنند و جو را متشنج کنند که به حمد الله فضای اصفهان از آن زمان تاکنون فضای آرام و انقلابی است.