کد خبر: 250133

مهدی نعلبندی

زلزله نوشت

کار خوبی کردم یا بدی هنوز نمی دانم. آن مستند فقط یک بار پخش شد. در چهلم کشتگان زلزله. تلخ بود و هست. آن مستند در آن شب برای آن مردم زجر دیده نه نان شد، نه آب، نه پتو و بخاری و سر پناه. شد‌. عکس تلخی از روزهایی تلخ که گذشت.

خبرنامه دانشجویان ایران: مهدی نعلبندی// یکشنبه شب تکان خوردیم. وسط زمین و هوا در طبقه ششم مجتمع هشت طبقه آپارتمانی شخصی ساز که پایت به هیچ جا بند نیست تنها دلت به خدا بند است. ورد زبانم سبحان الله بود در آن یک دقیقه ای که چهل و شش سال زندگی را آورد جلوی چشمم. در آن یک دقیقه فهمیدم که آدمی در هروله است بین قبر و قصر رویاهایش. طبیعت با همه زیباییش چه خشن می شود گاهی.

القصه؛ زلزله ورزقان که شد به فرموده عزیزم سیدمحسن لطیفی یک روز ماندم تبریز برای کمک در نوشتن پلاتوها و نریشن های برنامه های پشت سر هم زنده، اما دلم تاب  نیاورد و دم افطار از راهی فرعی و سنگلاخ راهی ورزقان شدم. کم و کیف سفر و آن چه کردم بماند. حاصلش شد مستند "نیسگیل" که باز بماند. اما دوربین در دستم بود و عرق سرد بر پیشانی و گهگاه گله ها و دشنام ها در گوشم:

- بگذارش زمین! ... بدبختی عکس گرفتن داره؟

اما من تصویر گرفتم. از اشک ها و مویه ها و ضجه ها و فریاد ها. از خاک کردن عزیزان و در آغوش گرفتن چشمهای پر از اشک تا جهیزیه های مرده در زیر خروارها خاک. رفتم بالای لودر و تصویر گرفتم و نزدیک بود خودم هم بشوم خوراکش‌. گرفتم و گریستم و گاه دوربین را خاموش کردم و گوشه ای ایستادم و های های فریاد کردم و اشک ریختم. اما گرفتم آن لحظه ها را‌.

کار خوبی کردم یا بدی هنوز نمی دانم. آن مستند فقط یک بار پخش شد. در چهلم کشتگان زلزله. تلخ بود و هست. آن مستند در آن شب برای آن مردم زجر دیده نه نان شد، نه آب، نه پتو و بخاری و سر پناه. شد‌. عکس تلخی از روزهایی تلخ که گذشت.

و حالا؛ از پشت عکس ها و فیلم های زلزله کرمانشاه به آن کسی می اندیشم که این چیزها را ضبط می کند‌. نمی دانم او هم گرفتار محاکات من هست یا نه!

به عزیزانم در کرمانشاه تسلیت می گویم. کرمانشاه و قصر شیرین و سر پل ذهاب برای من و هم نسل هایم نه یک شهر که تاریخی مصور و گویاست که در روایت روزهای تلخ ویران شدنش به دست دژخیم، طعم ویرانی را چشید.
تسلیت هموطن!